الگو، اسوه، رهنما، نمونه آرمانی یا هر مفهوم دیگری، از نیاز به نظم در زندگی اجتماعی برمیخیزد: این واقعیت که در هر صورت، برای ارزیابی «خوب» هر چیزی، به معیار و نمونهای اولیه نیاز است تا با اندازهگرفتن نزدیکی و دوری به آن بتوان دست به قضاوت زد.
الگوی سوم زن مسلمان در نگاه مقام معظم رهبری برای زنان، قبل از هر چیز یک نقشه راه است، چراغقوهای پرنور که مسیر و راه پرپیچوخم زندگی در دوران کنونی را به زنان نشان میدهد.
اما این الگو از هرگونه افراط و تفریط میپرهیزد. یعنی نه بر سر آن است که تنها یک تصویر را بهعنوان نمونه آرمانی برای یکدستسازی و یکشکلسازی زنان ارائه دهد و نه میخواهد بر شباهتهای وجودی و اهداف متعالیای که در جامعه ایرانی و پیش روی زنان مسلمان وجود دارد چشم بربندد. راه سومی که در میانه ۲ کلانالگو از زنان وجود دارد، با نقد نگاههای موجود میکوشد مسیر تازهای بیابد.
همانطورکه زندگی انسان در نتیجه پیشرفتهای شگرف متحول شده، توجه به الگوها نیز در این زمینه با تغییرات ژرفی روبهرو شده است. در حقیقت، هنگامی که از الگوپذیری در جوامع انسانی سخن میگوییم، به چیزی سراسر متفاوت با مقیاس و خطکشهای موجود در خیاطی، نقاشی و به طور کلی جهان بیجانها اشاره میکنیم.
پس پیش از هر چیز باید گفت همسانی میان دوخت پارچه از روی الگو، برای تهیه لباس با یک موجود زنده و پویا، بسی ناکارآمد و اشتباه است. درباره الگوسازی برای زنان، هردو کلانروایت غربی و شرقی پا در مسیر افراط و تفریط میگذارند.
از یک سو، نگاه غربی به نقد الگوسازی برای زنان از این پنداشت ناروا نشئت گرفته است که گویی هرگونه توجه به الگو زنان را موجوداتی فاقد اراده در نظر میگیرد و ازآنها میخواهد تنها در یک مسیر مشخص گام بگذارند.
این در حالی است که در نگاه روایت غربی از زنان، همواره الگوهایی وجود دارند که ارجگذاری ظاهر زنان در قالبهای به رسمیت شناختهشده را در دستور کار خود قرار داده است. از سوی دیگر، نگاه شرقی با معرفی تنها یک الگوی قابل قبول، پیروی و تقلید موبهمو و بدون تخطی از یک ایماژ را پشتیبانی و حمایت میکند.
این در حالی است که الگوی سوم زنان، ضمن احترام و ارجگذاشتن به مسیرهای متفاوت برای انتخاب در زندگی زنان، توجه و برجستهسازیهای ویژگیهای متفاوت و زیبنده زن مسلمان در جامعه ایرانی را روشی مناسب برای ایجاد همبستگی اجتماعی و تقویت ظرفیت زنان و دختران جوان میداند.
در حقیقت، الگوی سوم زنان تنها به ارائه یک الگو نیز مبادرت نمیورزد، زیرا هرگونه تلاش برای یکدستکردن جامعه زنان محکوم به شکست است.
اگرچه انسانها در آفرینش با هم برابرند، در تجلی و نمودار این آفرینش در قالب و فرم با هم متفاوتاند و باید پذیرای این تفاوت باشند. احترام به تفاوتها میان زنان، ضمن وجود برخی اهداف و پایههای مشترک، نقطه آغازی است که الگوی سوم بر آن تأکید میکند.