محدثه شوشتری | شهرآرانیوز؛ یک چهاردیواری با حداقل مختصات که دارای سند رسمی باشد و شرایط دریافت وام مسکن را داشته باشد، کمتر از یک میلیارد تومان در مشهد تمام نمیشود. حالا چطور مستاجران و به ویژه افراد حقوق بگیر و کارگر که صاحب خانه نیستند، با وام ۴۰۰ میلیون تومانی مسکن و اقساط ماهی حدود ۷ میلیون تومان، میتوانند خانه دار شوند؟
افرادی که در رؤیاییترین حالت دریافت حقوق و مزایا، میانگین درآمدشان به بیش از ۴ تا ۶ میلیون تومان نمیرسد. آنها حتی اگر تمام حقوق خود را به قسط وام مسکن اختصاص بدهند، بازهم نه قسط بانک را میتوانند پرداخت کنند و نه یک ریال از حقوقشان برای معیشت خانواده میماند، آن هم در شرایط اقتصادی دوران کرونا که خیلی از مشاغل آسیب دیده اند یا مشکلات، آنها را چنان زمین زده است که هنوز نتوانسته اند روی پای خود بایستند و به درآمد ثابتی برسند.
در این میان، وضعیت مستاجران از همه بغرنجتر است که با اجاره خانههای نجومی باید نیمی از همان حداقل درآمدی را که دارند، به تامین اجاره بهای مسکن اختصاص بدهند؛ زیرا براساس آمارهای رسمی مرکز آمار کشور، در سبد معیشت خانوار، ۴۵ تا ۶۰ درصد درآمد طبقه متوسط و کارگر صرف پرداخت اجاره بهای مسکن میشود و مابقی به هزینههای درمان، خوراک، پوشاک، آموزش و هزینههای روزمره اختصاص مییابد.
هزینههای رفاه و تفریح هم بماند که جایی در سبد خانوار این قشر ندارد؛ زیرا درآمد طبقه کارگر و متوسط به پایین، حتی کفاف اصلیترین نیازهای خانواده را هم نمیدهد، چه برسد به هزینههای دیگر. حال شما بخوانید حدیث مفصل از این مجمل به نام وام مسکن ۴۰۰ میلیونی را که با اقساط سنگین، شعار خانه دار شدن طبقه کم برخوردار جامعه را سر میدهد.
به گزارش شهرآرا، آن طور که مدیران بانک مسکن به عنوان بانک عامل پرداخت کننده وام مسکن اعلام کرده اند، وام مسکن به ۴۵۰ میلیون تومان در تهران افزایش یافته و این رقم برای مراکز استانهای دیگر و شهرهای با بیشتر از ۲۰۰هزار نفر جمعیت، ۴۰۰میلیون تومان و برای سایر شهرها ۳۰۰میلیون تومان است. در این قاعده برای شهر مشهد مبلغ وام به ۴۰۰ میلیون تومان میرسد که اقساط آن طبق اعلام بانک عامل حدود ۷ میلیون تومان است.
حسین رستمی، کارشناس حوزه مسکن، درباره اثربخشی این وام در خانه دار کردن اقشار ضعیف و متوسط جامعه میگوید: اینکه باید هفت خان رستم را طی کرد تا از وامهای مسکن برای صاحب خانه شدن استفاده کرد، یک مشکل اساسی است و از این بدتر اقساط سنگین این وام است. چطور یک کارگر مستاجر از طبقه متوسط جامعه و متوسط به پایین، میتواند با حقوق ماهیانه کمتر از ۷ میلیون تومان، اقساط وام ۴۰۰ میلیونی را با قسط ۷ میلیون تومانی پرداخت کند؟
وی تاکید میکند: با این گونه چاره اندیشیها و مصوبات به نام حل معضل مسکن مستاجران، بیشتر مردم را آزار میدهیم؛ چون در آنها امیدی برای خانه دار شدن زنده میشود، اما وقتی در عمل میخواهند با این وام صاحب خانه شوند، میبینند که شرایط پرداخت اقساط سنگین آن را ندارند.
این کارشناس حوزه مسکن به هزینههای خرید یک واحد آپارتمان در مشهد اشاره میکند و میگوید: به فرض اینکه مستاجران بتوانند این مبلغ را قسط بدهند، بازهم با ۴۰۰ میلیون تومان کجای مشهد میتوان خانهای سنددار با شرایط بانک مسکن پیدا کرد؟
رستمی در پاسخ به این سوال که پس راهکار صاحب خانه شدن اقشار متوسط جامعه چیست، میگوید: این وامها راهگشا نیستند و درنهایت به جیب افراد دیگری میروند که اصلا مشکل خرید خانه نداشته اند. باید معضل تامین مسکن، طور دیگری حل شود؛ زیرا با قیمتهای کنونیِ یک واحد آپارتمان که حداقل یک میلیارد تومان است، باید تسهیلاتی به سازندگان و تولیدکنندگان مسکن داده شود تا قیمت تمام شده کاهش بیابد.
به گفته وی، سازنده مسکن نباید نگران صدور مجوزها، زمان بردن صدور مجوزها، هزینههای سنگین دریافت مجوز و مصالح گران قیمت باشد.
باید در یک حرکت انقلابی، دولت به تولید مسکن رونق دهد و بخشی از هزینههای ساخت را برای سازندگان، تسهیلات اختصاص بدهد و درنهایت قیمت تمام شده را با مبالغ کارشناسی تعیین کند تا هم سازنده به سود برسد و هم مسکنهای تولیدی، ارزان قیمت باشند و طبقه متوسط جامعه توان خرید آن را داشته باشد. در غیر این صورت وام ۴۰۰ میلیونی مسکن هم دردی را دوا نمیکند و طبقهای که مستاجر هستند، همچنان در آرزوی خانه دار شدن میمانند.
عضو هیئت مدیره کانون هماهنگی شورای اسلامی کار خراسان رضوی نیز در همین باره میگوید: وقتی طبقه کارگر برای تامین یک وسیله کمک آموزشی فرزندش در ایام کرونا درمانده است و توان خرید یک تبلت یا گوشی هوشمند را ندارد، چطور میتواند ماهیانه ۷ میلیون تومان برای وام مسکن ۴۰۰ میلیون تومانی قسط پرداخت کند؟
احسان سهرابی تاکید میکند: خیلی از کارگران حتی برای هزینه معیشت روزانه اعم از خوراک و درمان و حمل ونقل و... درمانده اند. مطالعه میدانی ما در کانون کار استان، نشان میدهد که یک خانواده ۳/۳ نفره از طبقه کارگر که باید حداقلترین میزان کالری را دریافت کنند، نیز ماهیانه نفری به بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان درآمد برای زنده ماندن نیاز دارند.
یعنی اعضای این خانواده باید برای زنده ماندن حداقل ۴ میلیون تومان درآمد داشته باشند. همین مبلغ را هم خیلی از کارگران به سختی فراهم میکنند یا از عهده تامین آن برنمی آیند، حال چطور میتوانند قسط سنگین وام مسکن را با اقساط ماهیانه ۷ میلیون تومان بپردازند؟ آشکار است که کارگران از این وام نمیتوانند بهرهمند شوند؛ وامی که فقط به اسم کارگران، مصوب و اجرایی میشود، اما عدهای دیگر از آن سود میبرند.
سهرابی با این گلایه که این وام هم شامل ما کارگران نخواهد شد، میگوید: وقتی پای سخنرانی و حرف به میان میآید، مسئولان از مصوبات زیادی نام میبرند که برای معیشت کارگران به خصوص مسکن آنها درنظر گرفته اند، اما در عمل، مصوبات آنها کمکی به حال کارگران نمیکند؛ به طور نمونه اعلام میکنند که مشهد فلان قدر تعاونی مسکن برای کارگران و کارمندان دارد و از این نظر رتبه دوم کشوری را داراست، اما شما بیایید ببینید این تعاونیها چقدر خروجی مفید داشته اند.
نمونه آن، تعاونیهای حوزه مسکن مهر بوده است که بعد از سالها هنوز برخی کارگران به مسکنهای مهر ثبت نامی خودشان نرسیده اند. برخی واحدهای مسکن مهر تحویل داده نشده است و حتی قیمت تمام شده آنها خارج از برآورد ثبت نام کنندگان است.
این فعال حوزه کارگری معتقد است که با وامهای مسکن، مشکل خانه دار شدن کارگران حل نمیشود و باید فرایندهای تولید مسکن در جامعه اصلاح شود و مسکنهای ارزان قیمت ویژه طبقه کارگر و طبقه کم برخوردار جامعه تولید شود.