فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

میل مبهم مقاله‌سازی

  • کد خبر: ۹۲۲۶۱
  • ۲۵ آذر ۱۴۰۰ - ۱۵:۴۵
میل مبهم مقاله‌سازی
محمد مداح‌حسینی - استاد دانشگاه

چیز‌های کمی در این دنیا هست که آدم‌ها حاضرند برای دفاع و حراست از آن، جانشان را فدا کنند؛ مثلا وطن، شرافت و دین؛ و البته چیز‌های زیادی در این دنیا هست که آدم‌ها بدون آنکه بخواهند، جانشان را برای آن فدا می‌کنند.

یکی از آن‌ها «مقاله علمی‌پژوهشی» نام دارد! مقاله علمی‌پژوهشی در گفتمان علمی و آکادمیک کشور ما مترادف است با طلا، الماس، دلار، چاه نفت، بلیت برنده یا هرچیزی که باعث سعادت دنیوی شما می‌شود.

هیچ‌کس نمی‌داند یا نمی‌خواهد به یاد بیاورد که کی و کجا و چه کس یا کسانی با کدام هدف و نیت و انگیزه‌ای، تمام کارکرد و کارویژه‌های آکادمیک در کشورمان را در تعدد و تکثر مقاله علمی‌پژوهشی خلاصه کردند.

از همان روز نحس بود که همه‌چیز شروع به هرز رفتن کرد. از همان روز بود که معیار تفاخر در جامعه علمی ما آراسته به زیور واژه دهشتناکی به نام ISI شد. بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم شاید معیارقرار‌دادن مقاله‌های علمی‌پژوهشی به‌عنوان شاخص رشد علمی کشور و ارتقای رتبه آموزشی پژوهشگر، برنامه‌ای از‌پیش‌طراحی‌شده برای ویران‌ساختن محیط علمی ایران است.

در محیط‌های علمی و برجسته دنیا پژوهشگر پس از بررسی و مطالعه، موضوع یافته‌های پژوهشی خویش را به قصد حل مسئله یا طرح رویکرد‌های جدید یا ابطال یافته‌های پیشین در قالب نگاشته‌ای فشرده به‌منظور اشتراک‌گذاشتن با جامعه علمی منتشر می‌کند.

هدف از این نگاشته‌ها، تشریک مساعی در گشودن گره‌های علمی و افزایش سطح دانش بشری است، در‌حالی‌که در کشور ما همه‌چیز معکوس است.

مقاله‌های علمی‌پژوهشی در کشور ما (داوری من فقط در حوزه هنر و علوم انسانی است) معمولا کاربردی جز افزایش رتبه علمی یا افزایش شانس قبولی در مقطع دکتری یا کارشناسی‌ارشد ندارند.

نه مقاله برای گره‌گشایی نگاشته می‌شود و نه هیچ‌یک از مدیران و تصمیم‌گیران اجرایی برای گسترش افق و بینش ذهنی خود و تصمیم‌گیری، به این نگاشته‌ها مراجعه می‌کنند.

طرفه‌آنکه کماکان مدیران وزارت علوم در اثبات مدعای خود مبنی‌بر پیشرفت رتبه علمی کشور در دوران مدیریتشان، از تعدد نگارش مقاله‌های علمی و پژوهشی نام می‌برند، اما نمی‌دانند که این مقاله‌ها حتی از‌سوی خود جامعه علمی هدف جدی گرفته نمی‌شود؛ زیرا کماکان کاربردشان معکوس است.

این میل مبهم و جنون برای افزایش مقاله‌های علمی‌پژوهشی در کشور ما این روز‌ها همچون عفونت، چالاکی و طراوت محیط علمی را زایل کرده است.

امروز دانشجوی دوره دکتری ما موضوع رساله خود را بر‌مبنای نیاز‌های علمی کشور انتخاب نمی‌کند؛ بلکه معیار او برای انتخاب موضوع رساله دکتری، همپوشانی میان موضوع رساله و مجله‌های انگشت‌شماری است که درجه علمی‌پژوهشی دارند؛ زیرا بدون پذیرش مقاله، دانشگاه به او اجازه دفاع نمی‌دهد.

در انتخاب استاد راهنما نیز به طریق اولی عمل می‌کند، استاد راهنمایی که ارتباطات قوی‌تری با مجلات و هسته‌های داوری مقالات دارد. در‌نتیجه همه این هیاهوی بسیار برای هیچ «سالبه به انتفاء موضوع» است.

اگر مدیران بخواهند گره‌ای از اوضاع پژوهش کشور در حوزه هنر و علوم انسانی بگشایند، اولین قدم، رها‌ساختن بدنه علمی کشور از خشونت نمادین سازوکار مقاله‌سازی (بر واژه مقاله‌سازی تأکید می‌کنم) است. اما تا این وضعیت ادامه دارد، اوضاع ما مشابه همان فردی است که با یک کاسه ماست به‌سوی دریا روان بود.

به او گفتند: کجا می‌روی؟ گفت: می‌روم دوغ درست کنم. گفتند: یک دریا آب و یک کاسه ماست؟! این کار ناممکن است. گفت: خودم می‌دانم ناممکن است، اما اگر می‌شد، چه می‌شد!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->