او بی‌صدا صحنه ساخت | یادی از احمد میرباذل، اولین بازیگر مشهدی فیلم‌های صامت ساخت سریال جدید «فرار از زندان» با بازیگران جدید مستند زندگی یوسفعلی میرشکاک، نویسنده و شاعر، در شبکه چهار سیما + زمان پخش مدیر مرکز هنر‌های نمایشی حوزه هنری: هزار گروه نمایشی از سراسر کشور در جشنواره تئاتر «بچه‌های مسجد» شرکت می‌کنند صفحه نخست روزنامه‌های کشور - سه‌شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۴ درگذشت «رضا یحیایی» شخصیت اصلی مستند «آهن‌ربا» در حین فیلم‌برداری ادعای جنجالی درباره یک بازیگر | سوپراستار سینمای کمدی ایران در زندان قزل‌حصار! + جزئیات ۹۱ اثر در بخش بهترین فیلم بین‌المللی اسکار ۲۰۲۶ گزارشی از چهل‌ودومین جشنواره فیلم کوتاه تهران شیوه مبارزه «رابرت دنیرو» بازیگر معروف هالیوود با ترامپ مستند «بار دیگر ابوذر» در سیمای خراسان رضوی + زمان پخش زنان فیلم‌ساز؛ محور جدید سیاست‌های فرهنگی دولت نسخه عربی سریال «بازی مرکب» (Squid Game) ساخته می‌شود آرای مردمی روز اول جشنواره فیلم کوتاه تهران اعلام شد آغاز روند برگزاری کنسرت‌ها در سالن میلاد با تایید آتش‌نشانی
سرخط خبرها

معرفی کتاب «پوتین‌های مریم»، نوشته فریبا طالش پور

  • کد خبر: ۹۶۰۶۹
  • ۲۷ دی ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۳
معرفی کتاب «پوتین‌های مریم»، نوشته فریبا طالش پور
کتاب «پوتین‌های مریم»، نوشته فریبا طالش پور، روایتگر خاطرات یک بانوی خرمشهری به نام مریم امجدی از دوران دفاع مقدس است.

شهرآرانیوز؛ کتاب «پوتین‌های مریم»، نوشته فریبا طالش پور، روایتگر خاطرات یک بانوی خرمشهری به نام مریم امجدی از دوران دفاع مقدس است.

مریم امجدی که دوران نوجوانی و جوانی اش هم زمان با روز‌های جنگ بوده است، پس از انقلاب همزمان با تحصیل در دبیرستان به عضویت جهادسازندگی و بسیج مستضعفین خرمشهر درآمد و دوره‌های امدادگری و فنون نظامی را آموزش دید.
امجدی با آغاز حمله رژیم بعث عراق به خرمشهر، در مشاغل مختلف، چون امدادرسانی در بیمارستان و نگهداری از انبار مهمات مسجد جامع خرمشهر، خدمت می‌کرد و همچنین در این مدت، گاهی به خط مقدم جبهه می‌رفت.

فریبا طالش پور در کتاب «پوتین‌های مریم» که دربرگیرنده مصاحبه هایش با مریم امجدی است، تلاش کرده است به نقل خاطراتی از او در زمان جنگ ایران و عراق و اشغال خرمشهر تا زمان آزادسازی آن بپردازد.

حاصل تلاش نویسنده از جمع آوری این مصاحبه ها، مجموعه‌ای است از خاطرات دوران کودکی، فعالیت راوی در بخش عمران جهادسازندگی و امدادرسانی به مردم روستا‌های اطراف خرمشهر همچون روستای «عباره»، صحنه‌های دلخراشی از شهادت مردم خرمشهر، ملاقات با دکتر چمران درباره یک منافق زن، خاطراتی از آشنایی با یکی از نیرو‌های سپاه و ازدواج با وی، خاطراتی از مجروحان عملیات شکست حصر آبادان، شهادت محمد جهان آرا و بازدید از خرمشهر پس از آزادی آن که با روایتی گیرا نوشته شده است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «عصر روز دوم یا سوم بود که خواهری سبزه رو و قد بلند که مانتو بر تن و روسری بر سر داشت، به مسجد آمد و شروع کرد به دادوبیداد که شما برادرا، چرا سری به قبرستان جنت آباد نمی‌زنین؟ چرا به ما کمک نمی‌کنین؟ چرا ما را با اون همه جسد تنها می‌ذارین؟ دیشب سگا به ما حمله کردن. اگه خودتون نمی‌یاین، لااقل اسلحه‌ای به ما بدین تا سگا رو بکشیم... چند نفر از برادران را همراه او فرستادند و به آن‌ها گفتند که شب‌ها را در آنجا نگهبانی بدهند و همه سگ‌ها را بکشند. قبل از رفتن با آن خواهر صحبت کردم. اسمش زهره حسینی بود. از همان روز اول جنگ به زن مرده شور قبرستان کمک می‌کرد.

خیلی کلافه بود. سرووضع مرتبی نداشت. لباس هایش خونی نبود، ولی سروصورت و دست هایش خاکی بود. به حالش غبطه خوردم. شجاعتی غیر قابل وصف داشت. آن چند روز را با اجساد، سر کرده و در قبرستان مانده بود.
به خود گفتم: «من اینجا توی مسجد جامع وایستاده ام و دلم خوشه که مثلا دارم کار می‌کنم، او هم داره کار می‌کنه.» کنارم ایستاد و گریه کرد. دلداری اش دادم...»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->