به گزارش شهرآرانیوز؛ انقلاب اسلامی در دیدگاه رهبر معظم انقلاب دارای یک تفسیر اسلامى و الهى بوده و به معنى زنده کردن دوباره اسلام است؛ چنان که مى فرمایند: «انقلاب یک تفسیر اسلامى و الهى است. ما انقلاب را یک تحول اخلاقى، فرهنگى و اعتقادى مى دانیم که به دنبال آنها تحول اجتماعى، اقتصادى و سیاسى و آن گاه رشد همه جانبه ابعاد انسانها مى آید.
همان طور که در آیه قرآن است: «ان ا... لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم»، هر وقت انسانها خصلت هاى بد، ضعف ها، نقصها و بى ایمانىها را در خودشان تغییر دادند، اوضاع و احوال اجتماعى آنها تحول پیدا خواهد کرد. هیچ چیز هم جلوگیر آن نخواهد بود. براى شروع این حرکت و تحول همگانى، انسانها باید احساس تکلیف کنند.»
ایشان نظراتی که انقلاب را به معنای زد و خورد، خشونت و بی نظمی در جامعه و در نتیجه امری بد و مذموم میدانند، رد میکنند.
رهبر معظم انقلاب، انقلاب را مثل یک کوره گدازنده تغییردهنده شکل و نظم عناصر موجود در جامعه و مانند اکسیری میدانند که تغییردهنده و دگرگون کننده یک جامعه است. البته این تغییر و دگرگونی فقط در سطح مناسبات اجتماعى جامعه رخ نمیدهد، بلکه در درجه اول، در لایه درون انسانها و در دل و ذهن آنها ایجاد میشود و مردم در آن نقش اصلی را دارند و ناظر به اصول و مبانی اعتقادی و اجتماعی جامعه است.
ایشان در سال ۱۳۹۵ و در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، لازمه رسیدن به آرمان بزرگ انقلاب یعنی «تشکیل تمدن نوین اسلامی» و دفاع از نظام اسلامی در برابر توطئهها را «حرکت انقلابی و جهادی» برشمردند و گفتند: «اکنون بعد از گذشت ۳۷ سال از انقلاب اسلامی به خصوص بعد از دوران دفاع مقدس، حقیقت سخن آن انسان عمیق، مجرب و متوکل به خدا در مورد سپاه، بیش از پیش روشنتر شده و باید گفت «سپاه سنگر مستحکم انقلاب است.»
رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۸۸ و در دیدار با در دیدار جمعی از مردم آذربایجان فرمودند: «امروز حرکت انقلاب، هدفهای انقلاب، همان چیزهایی است که در روز اول ترسیم شد و امام بزرگوار و حکیم ما آنها را ترسیم کرد. این هدفها با فطرت مردم هماهنگ بود، لذا مردم آن را گرفتند؛ والّا دل میلیونها مردم را به یک سمتی متوجه کردن، کار عادیای نیست. وقتی کسی با فطرت سخن میگوید، از خدا حرف میزند، فطرتها به او متوجه میشود؛ «لو انفقت ما فی الأرض جمیعا ما الّفت بین قلوبهم و لکنّ ا... الّف بینهم». دست قدرت خداست که دلها را به یک سمتی هدایت میکند؛ لذا نتیجه این میشود.»
همچنین ایشان در سال ۱۳۸۷ در دیدار با نمایندگان مجلس فرمودند: «تشکیل جامعه عادلانه یک هدف است؛ اما این هدف، هدف میانه است. ما میخواهیم به جامعه عادلانه الهى، جامعه اسلامى، دست پیدا کنیم براى اینکه در سایه این نظام الهى بتوانیم خودمان را به تکامل برسانیم؛ خودمان را به نقطه امن و امان برسانیم.»
اما رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب با مرور تجربه چهل ساله انقلاب اسلامی اعلام کردند: «انقلاب وارد دومین مرحله خودسازی و جامعه پردازی و تمدن سازی شده است. گام دومی که باید در چارچوب نظریه نظام انقلابی و با تلاش و مجاهدت جوانان ایران اسلامی به سوی تحقق آرمان «ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه) برداشته شود.»
در سومین سالگرد صدور بیانیه گام دوم انقلاب هستیم و با نگاهی تحلیلی، باید ابعاد مختلف این بیانیه تبیین شود. عباس سلیمی نمین، پژوهشگر تاریخ و کارشناس مسائل سیاسی، در یادداشتی تحلیلی درباره بیانیه گام دوم از زاویه شناخت تاریخی و چارچوب گذاری کلان برای پیشرفت، در پایگاه اطلاع رسانی «دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت ا... العظمی خامنه ای»، نوشته است: «صدور بیانیه گام دوم از سوی رهبر معظم انقلاب در این مقطع، خطوط حرکتی را مشخص میکند که در واقع هرکدام از جزئیات این مسیر بایستی به طور مستقل مورد بررسی قرار گیرد. مظاهر این موضوع که ما بایستی امیدوار به آینده باشیم، کاملا روشن است.
زمانی قوتهایی را در ارتباط با تحرکات دشمن دیده و احساس نگرانی میکنیم و بعد با بررسی این تحرکات درمی یابیم که این تحرکات در سطح نازلی قرار دارد. این مسئله نمایانگر قدرت ماست که میتواند امید به آینده را امیدی واقعی کند، نه واهی. امروز قدرت ملت ایران به گونهای است که تمامی جبهه صهیونیسم و نژادپرستی خودش را منسجم و هماهنگ کرده تا به ملت ایران ضربه بزند، اما موفق نمیشود که این عدم توفیقشان به دلیل قدرت جمهوری اسلامی ایران است.
اینکه رهبری تأکید میکنند که بدون خوش بینی به آینده نمیتوان آینده را ساخت یک واقعیت جدی است. امروز تحرکات دشمنان در برخی موارد همچون اینکه کالایی را در ایران کمیاب و بر این اساس ایجاد ناامیدی کنند، حاکی از ضعف اساسی آن هاست. گرچه ضعفی نیز در مجریان ما که توانمندی مهار تحرکات دشمن در مسائل جزئی را ندارند، متبلور میشود، اما همین که دشمنان برای ناامید کردن مردم در سطح مسائل نازل حرکت میکنند، یک بن بست جدی را در جبهه دشمنان به نمایش میگذارد که نتوانسته اند در فرهنگ، مسائل نظامی و مسائل اقتصادی، اقدامی اساسی کنند.»
همچنین حجت الاسلام سید محمدمهدی میرباقری، استاد حوزه و مدرس دروس خارج فقه و اصول و از صاحب نظران و استادان حوزه «تمدن پژوهی»، در گفت وگویی تفصیلی به تحلیل کلان این بیانیه پرداخته و گفته است: «ارتباط بین چهار عرصهای که ایشان میفرمایند، یعنی عرصه معنویت، عرصه تفکر و عرصههای علم و زندگی با این هفت پیشنهادی که میدهند، چیست؟
بحث امید و امیدافزایی در صدر این هفت مورد است. ما باید به آینده امیدوار باشیم؛ امید واقع بینانه. باید با امیدواری به عرصههایی که ایشان توصیه کرده اند، ورود کنیم. در بحث امید، باید بحثهای جدی داشته باشیم، واقعا امید در جامعه دینی چطور محقق میشود؟ انبیا چطور امید ایجاد میکردند؟ آدمها اگر بزرگ نشوند و آرمانهای بزرگ را درک نکنند، هیچ وقت در مسیرهای بزرگ امیدوار نخواهند بود و سختیهای راه آنها را بازمی دارد.
آدمها باید بزرگ شوند و تعلقات بزرگ پیدا کنند تا بتوانند سختیهای راه را تحمل کنند. بحثهای پردامنهای در مبانی دینی ما مثل سوره والضحی و انشراح وجود دارد که توضیح همین است که چطور یک امت باید امیدوار به آن افقهای دور، به سمت آن آفاق، حرکت کنند و آرمانهای بزرگ را پی بگیرند و احساس کنند که امداد خداوند متعال با آنها همراه است و وعده خدا تأخیر نشده است. مأیوس نشوند از اینکه وعدهها در موعد خودش محقق میشود. ما باید خودمان را با زمان وعدهها هماهنگ کنیم.»