عملیات نجات کیلومترها دور تر از خانه

روایتی از تلاش آتش نشانان گروه ویژه مشهدی در کمک رسانی به سیل زدگان استان سیستان وبلوچستان

لیلا کوچک زاده - یک ماه از سیل ویرانگر سیستان وبلوچستان می گذرد؛ سیلی که بزرگی اش 3برابر سیل گلستان بود و با 500میلیون مترمکعب آب آمد و تأسیسات زیربنایی استان را درنوردید، خیلی ها را به خاک سیاه نشاند و عاقبت به دریای عمان رفت. سیل هنوز نرفته بود که خیلی ها را بی خانمان کرد، خانه های زیادی را خراب کرد و سقف آرزوهای خیلی از خانواده ها را با خود برد. حال خرابی ها مانده است و آرزوهایی که باید دوباره ساخته شود. بعد از سیل، باید سیل دیگری از راه می رسید تا ویرانی ها را بشوید و ببرد؛ سیل همتی که نمونه‌اش را بارها دیده ایم. نوبت سیل امدادرسانی و کمک های مردم و دولت بود. روزهایی که در قاب تلویزیون حجم ناتمام سیل را می دیدیم و بی سروسامانی اهالی شهرهای میزبان سیل، این سیل خیلی زود به حرکت درآمد. زندگی اهالی سیستان دیگر زندگی عادی نبود؛ روستاهایی در محاصره کامل آب بودند، کلاس های درس بسیاری کاملا تخریب شده بودند و سیل، بی رحمانه همه چیز را نابود کرده بود.
وقتی قرار شد حماسه حمایت مردمی دوباره تکرار شود، در میان انبوه حمایت ها، مشهدی ها هم از همراهی غافل نشدند و در کنار تمام کمک های نقدی و مالی، یک گروه 10نفره از آتش نشانان خبره مشهدی نیز برای امدادرسانی به روستاهای توابع شهرستان چابهار راهی این شهرستان شدند؛ گروهی که بیشتر با نام «گروه عملیات ویژه آتش نشانی» شناخته می شود. از گروه عملیات ویژه به عنوان زبده ترین نیروهای آتش نشانی مشهد نام برده می شود، دلیلش هم مشخص است؛ آن ها توانایی انجام 60تخصص را دارند و به پشت گرمی همین تخصص‌ها داوطلبانه راهی سیستان وبلوچستان شدند.
آن ها با ما از روند کارشان در سفر 10روزه به سیستان گفتند؛ از ساختن پل و جاده در روستای دشتیاری، از بازکردن راهِ مدرسه در نوبندیان، از گزش پشه ها و از میهمان نوازی بی مانند مردم بلوچستان با آن چای شیرهای به یادماندنی و عطر خاصش.

 

تیمی با 60 تخصص
آتش نشانان گروه ویژه مشهد در 2 ایستگاه تازه گشایش یافته 6 و 7 مستقر شده اند؛ ایستگاه هایی در انتهای خیابان مفتح و میدان مادر در قاسم آباد که به بزرگراه و راه های خروجی شهر نزدیک است و سرعت عمل آن ها را برای مأموریت های خارج از شهر بیشتر می کند و در واقع در کنار مأموریت های داخل شهر، در عملیات های فراسرزمینی نیز شرکت می کنند.
خبر اعزام را که دادند، آن ها برای پیمودن مسیر 1500کیلومتری تا سیستان، فقط در مدت 5 تا 10دقیقه آماده و راهی شدند. این آتش نشانان کوله پشتی هایی دارند که به جز کپسول اطفای‌حریق، همه چیز برای انجام یک عملیات دشوار و نجات در آن وجود دارد. از لباس، تشک، چادرخواب، بارانی تا دستگاه تصفیه آب، چراغ‌قوه و... حالا این سرعت عمل را بگذارید کنارِ آن 60تخصصشان؛ یعنی جوشکاری، برشکاری، غواصی، اطفای حریق، کار در ارتفاع و... آن ها چیزی کم ندارند و چنین تیم آماده ای همراه با گروهی از کارمندان سازمان مپ شهرداری مشهد و چند دستگاه خودرو مجهز راهی سفر سیستان وبلوچستان شدند.


عملیات در نوبندیان؛ بازگشایی راه مدرسه
مجید فرهادی با 15سال سابقه کار در نیروهای آتش نشانی، فرمانده عملیات سیستان بود. در ایستگاه شماره6 واقع در انتهای خیابان مفتح با او و 3آتش نشانی که در این عملیات حضور داشتند، به نمایندگی از دیگر آتش نشانانی که در زمان حضور ما در ایستگاه در مأموریت بودند، گفت وگو می کنیم. آن ها چند روزی است که از مأموریت بازگشته اند و در این مدت برای رونمایی از 2پلتفرم 72متری آتش نشانی در مشهد نیز فرصت کمی برای استراحت داشتند.
فرهادی می گوید: مأموریت اصلی آن ها تخلیه آب از چند روستای توابع شهرستان چابهار بود، اما آن ها در این بین هر آنچه از دستشان برمی آمد، انجام می دادند؛ همچون راه سازی و حتی ساخت سرویس بهداشتی که در همین مدت کوتاه حضورشان انجام دادند. عملیات آن ها 10روز طول کشید که 4روز از این زمان در مسیر رفت وبرگشت گذشت.
آن ها در اولین روز حضور در بلوچستان، در مدرسه ای در روستای نوبندیان مستقر شدند و بلافاصله تیم اعزامی به 3گروه تقسیم شد. حجم خرابی و خسارت ها زیاد بود و آن ها نیز فرصت کمی برای فکرکردن داشتند و باید با بهترین تصمیم کار را شروع می کردند.
قبل از شروع هر کاری، متوجه مشکلی بزرگ در رفت وآمد بچه های مدرسه شدند. فرهادی دراین باره می گوید: سیل، اراضی مسطح روستا را به حفره ها و دهلیزهایی عمیق تبدیل کرده بود. راه رسیدن بچه ها به مدرسه نیز به گودالی پرآب تبدیل شده بود که دانش آموزان به سختی از کنار آن عبور می کردند و هر لحظه بیم افتادن آن ها در گودال وجود داشت، بنابراین بچه های ما کارشان را از همین جا شروع کردند، آبِ گودال را کشیدند و راه مدرسه را مسطح و برای رفت وآمد بچه ها باز کردند.


عملیات در ریبک صالح؛ تخلیه 500 هزار لیتر آب
فرمانده عملیاتِ گروه ویژه، در ادامه صحبت هایش می گوید: بعد از عملیات بازگشاییِ راه مدرسه، برای شناسایی منطقه و مشکلاتش به روستای ریبک صالح رفتیم. گودالی بزرگ از آب در وسط روستا پدید آمده بود. بچه های ما دوباره دست به کار شدند. 2پمپ مکش قوی را که همراهمان بود، داخل گودال انداختیم و شروع به تخلیه آب کردیم. تیم ما واقعا از جان مایه گذاشت، طوری که بچه های تیم کاملا در گل و لجن فرورفتند.
48ساعت پس از ورود آتش نشان ها به سیستان وبلوچستان، هنوز خبری از استراحت و خواب نبود و تیم اعزامی با تمام وجود کار می کرد تا قدری از سختی ها کاسته شود! عملیات هم طوری نبود که پمپ ها را بگذارند و بروند، باید پای پمپ ها و شیلنگ ها می ماندند و بر کار دستگاه نظارت می کردند. سرانجام با همت آن ها و یاری اهالی روستا که به کمکشان شتافته اند، 500هزار لیتر آب و لجن را از گودال بیرون کشیدند و در مسیر دیگری به جریان انداختند تا آب از مسیر روستا دور شود.


نوشیدن آب گل آلود
نکته جالب درباره عملکرد کار آتش نشانان مشهدی اینجاست که در کنار وظیفه اصلی خود که تخلیه آب از چند روستا بود، به شناسایی دیگر مشکلات روستاها نیز می پرداختند و بعد تصمیم می گرفتند به نیازمندترین افراد که در امدادرسانی ها کمتر به آن‌ها توجه شده است، رسیدگی کنند. بعد از فرهادی نوبت به علی براتی رسید تا قصه این سفر را شرح دهد. او بچه زابل است و 28سال سن دارد و همین عِرقش به خطه سیستان، در این سفر بدجوری کار دستش داد! او دائم می گوید: بچه های ما آنجا با عشق کار می کردند، در غیر این صورت تحمل آن میزان بی خوابی و گل ولای سخت بود. پشه ها هم ما را راحت نمی گذاشتند و در روزهای آخر مأموریت با روشن کردن آتش آن ها را دور می کردیم. او می افزاید: وضعیت آب آشامیدنی آنجا اصلا مناسب نبود. با چشم خودم می دیدم اهالی به آب گل آلودی که داخل ظرف‌های بزرگی به نام هوتک بود، بسنده می کردند؛ صبر می کردند گل ولای آب ته نشین شود و همه، حتی بچه ها و احشام هم از همان آب می نوشیدند!


در آرزوی آتش نشان شدن
علی در رده بندی های آتش نشانان، غواص تک ستاره است. هر کاری هم که فکرش را بکنید انجام می دهد؛ از تعمیرات سنگین خودروهای راهداری تا جوشکاری، برشکاری و برق کشی و خلاصه هر کاری که راهگشا باشد. او از پنجم ابتدایی این مهارت ها را آموخته و آرزویش این بوده است که روزی آتش نشان شود. دیگر دوستانش سر به سرش می گذارند که مهارتش در این سفر ساخت سرویس بهداشتی بوده است. این موضوع هم داستانی جالب دارد که خودش برایمان تعریف می کند و می گوید: در بخشی دورتر از روستای دشتیاری، 8خانواده را دیدیم که خانه هایشان به شدت آسیب دیده و در امدادرسانی به آن ها بی توجهی شده بود. مهم ترین نیاز آن ها تعمیر دیوار پشت خانه شان بود که داشت می ریخت و ما آن را تعمیر کردیم. فرصت بیشتری برای کارهای دیگر نداشتیم، وگرنه سقف خانه هم مشکل داشت. در بین آن ها زوج جوانی بودند که تازه زندگی شان را آغاز کرده بودند و دیوار پشت خانه آن ها هم بر اثر سیل فروریخته بود که تعمیرش کردیم. بعد هم برای همه این خانواده ها چند چشمه سرویس بهداشتی و حمام ساختیم. ساعت 10صبح کار را شروع کردیم و تا 12شب تحویل دادیم. خیلی ذوق کرده بودند و دائم برای ما دعای خیر می کردند.


میهمان نوازی به سبک سیستانی ها
آتش نشانان مشهدی در جاده های شخم خورده از سیلاب، درخت های تنومند خشک شده را که سیل با خود آورده بود، برش می زدند و از سر راه برمی داشتند. آن ها کابل های برق افتاده در مسیر را جابه جا می کردند و با چوب درختانی که برش زده بودند، تیر چراغ برق می ساختند و دوباره کابل ها را سوار تیر چراغ برق می کردند.
یاسر انتظاری دیگر آتش نشانی است که در این مأموریت راننده بنز اِتکو بوده است؛ خودرو تخصصی امدادونجات که یک نورافکن برای تأمین روشنایی دارد و جرثقیلی را هم حمل می کرد. او به دلیل وجود نورافکن در خودرو بیشتر از همه در معرض نیش پشه ها قرار گرفته بود. به این بخش از صحبت ها که می رسیم، فرمانده تیم از پیرمرد اهل سنتی به نام لال محمد یاد می کند که در روستایی دورافتاده او را دیده بودند. پیرمرد وقتی متوجه شد آتش نشانان از دیار امام رضا(ع) آمده اند، با عشق و محبت پذیرایشان شد. او می گوید: سیلاب خانه و کاشانه شان را برده بود، اما کوچک ترین بی احترامی یا پرخاشگری از آن ها ندیدیم؛ مردمانی شاکر و قدردان بودند که با شیرِ بُز ها یشان برایمان «شیرچای» دَم کردند و با گوشت بز، ناهار و شام درست کردند. درحالی که برخی از آن ها بیشتر از 3بز هم نداشتند که آن هم در سیل از بین رفته بود. ما به آن ها می گفتیم همه نوع کنسرو همراهمان هست و از نظر غذا مشکلی نداریم، ولی بازهم چندبار برایمان شام آوردند و نوعی بریانی درست می کردند که خیلی خوش‌مزه و خیلی هم تند بود.


عملیات پل سازی در دشتیاری
متوسط بارندگی های سالانه در استان سیستان 110میلی متر است، اما در این سیل بی سابقه و در 24ساعت، 220میلی متر باران بارید و راه ها و جاده ها را تخریب کرده و با خود برده بود. آتش نشانان هم بعد از رسیدن به محل با حجم زیاد خرابی راه ها روبه رو شدند. فرهادی دراین باره می گوید: بعد از تخلیه آب از روستای ریبک صالح، به روستای دشتیاری رفتیم، اما در آنجا با وضعیت عجیب خانه هایی روبه رو شدیم که روی تپه ساخته شده بودند و در کنار هر کدام از آن ها گودالی پرآب پدید آمده بود و هر لحظه امکان داشت بچه ای درون آن سقوط کند. بیشتر از 100خانه به این شکل گرفتار چاله های سیل شده بودند. خانه هایی که اتفاقا سیمانی و محکم بودند، ولی چون بدون قاعده ساخته شده بودند و از زمین کنارِ خانه گودبرداری کرده بودند، چنین گودالی در کنار خانه ها پدید آمده بود. آن ها فکرش را هم نمی کردند با چنین بارندگی و سیلی روبه رو شوند و این گونه دورتادورشان را آب فرابگیرد. فرمانده عملیات ویژه آتش نشانی در سیستان درباره عملیاتشان در آن وضعیت می گوید: برای بیرون راندن آب از روستا، تصمیم گرفتیم از یک گودال به گودال دیگر راه باز کنیم و آب ها را به گودال بزرگ تری به سمت خارج از شهر هدایت کنیم.تخلیه آب از این روستا هم 36ساعت زمان برد؛ ساعت هایی که آتش نشانان به طور مستمر در گل ولای فرومی رفتند و بدنشان از شدت گزش پشه ها در امان نمی ماند.
فرهادی نفسی تازه می کند و ادامه می دهد: سیلاب، تمام جاده ورودی دشتیاری را از بین برده بود و برای ورود به روستا هم مشکل وجود داشت، بنابراین با همکاری بچه های سازمان مپ شهرداری مشهد، تصمیم گرفتیم در این بخش راه سازی کنیم و پل بسازیم؛ پلی که هم آب ها را از شهر خارج کند و هم راهی برای آمد وشد روستائیان باشد. در فاصله 10کیلومتری ما از روستا، سیلاب لوله های آب روستا را از جا درآورده و به کناری رانده بود. ما هم لوله ها را به سمت ورودی روستا و گودال بزرگ آب رساندیم و از آن ها برای زیرسازی پلی که خودمان ساختیم، استفاده کردیم. به این صورت آب از لوله ها عبور می کرد و از روستا خارج می شد و راه ورودی روستا هم به این شکل ساخته شد.


10 برادر
هرکدام از آتش نشانان مشهدی در هر سن وسالی که هستند، چندین تخصص دارند. از همه مهم تر به نتیجه گرفتن از کارهای گروهی ایمان دارند، وگرنه برای آن ها دیدن بچه هایی که تنها سرگرمی شان سُرسُره بازی رویِ گِل های بالا آمده از سیل و نهایت آرزویشان، داشتنِ راهی مناسب برای پیمودن مسیر پانزده، بیست کیلومتری روستا به مدرسه شان یا دیدن مردمی بود که بعد از سیلاب مجبور به زندگی در لانه های احشامشان شده بودند، سخت و دل آزار است. مهدی چوپان، سرآتش نشان سوم که اپراتور پلتفرم های آتش نشانی است و قرار است راننده یکی از پلتفرم های 72متری آتش نشانی که به تازگی رونمایی شده است نیز باشد، می گوید: بعد از اعزام به سیستان با اینکه از چند ایستگاه بودیم، فکر می کردیم 10برادر هستیم. با هم احساس غریبگی نداشتیم و همین حس بود که ما را برای کار بهتر تشویق می کرد. اهالی هم به ما دل گرمی می دادند.
او در سی وچهارسالگی به عنوان نجاتگر کوهستان تبحر خاصی دارد. از طرفی غواص است و رشته ورزشی اش نیز سنگ نوردی است. بچه های آتش نشان هر روز تمرین های سختی را برای آمادگی همیشگی برای شروع یک عملیات امداد متحمل می شوند، به طوری که آن ها هر روز در حال تکرار آموزش ها و به روزکردن مهارت هایشان هستند. هر روز در ساعت های مشخصی ورزش می کنند. در هر روز یک ساعت مطالعه در برنامه شان گنجانده شده است. یک ساعت در برنامه ای به نام شهرشناسی به کوچه پس کوچه های مشهد می روند و همه چم وخم شهر را شناسایی می کنند. رئیس عملیات سیستان می گوید: همه این تمرین ها ما را به روز نگه می دارد تا بتوانیم در آن 40ثانیه طلایی از ایستگاه خارج و برای عملیات آماده شویم. این زمان وقتی که در اوج خواب باشیم به یک دقیقه می رسد و در عملیات های خارج از شهر 5 تا 10دقیقه است. این میزان آمادگی را همین تمرین های روزانه به ما می دهد. فرهادی در پایان گفت وگوها، حرف تأمل برانگیزی می زند و می گوید که در این 15سالی که آتش نشان بوده، به تعداد انگشت های یک دست، آتش نشانی را دیده است که از شغلش خسته شده و کارش را عوض کرده باشد.

پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->