محسن موسویزاده - اولین بار در قطار با او صحبت کردم.کلاس درس تمام شده بود و مانند هر هفته سوار قطار در حال برگشت به مشهد بودم. شمارهاش را یکی از دوستانم وقتی درباره طرح پایاننامهام صحبت کردم به من داد. آن روزها اوج قدرت داعش و رونق عملیاتهای انتحاری بود. اینگونه موضوعات میتوانست جذاب باشد، به خصوص اینکه اگر سعی میکردی ریشههای تاریخی اینگونه عملیاتها را بیابی. توی اینترنت جستوجو کردم و دیدم داود فیرحی چند مقاله در این باره دارد. پیش از این او را از طریق کتاب «قدرت، دانش و مشروعیت دراسلام» میشناختم. این کتاب که با الهام از روششناسی فوکو و هرمنوتیک گادامر نوشته شده به بررسی مناسبات قدرت و دانش در دوره میانه اسلام پرداخته و چگونگی زایش دانش سیاسی دوره میانه را کاوش میکند. بعدها کتاب دوجلدی «فقه و سیاست در ایران معاصر» از او را خواندم. کتـاب مذکـور، از یـک سـو در راسـتای پاسـخگویـی بـه رابطـه دیـن و دموکراسـی و بـه گفتـه نویسـنده بـه دنبـال «ارزیابـی موقعیـت دموکراسـی در جامعـه دینـی، بـا تکیـه بـر امکانـات دانـش فقـه» اسـت؛ و از سـوی دیگـر، ایـن مهـم را در دسـتگاه فقـه سیاسـی بـه خصـوص فقـه سیاسـی شـیعه کاوش میکند. از ایـن رو، درصـدد نشـان دادن سـیر تحـول فقـه سیاسـی شـیعه در بحـث حکومـت کـردن و رابطـه آن بـا دموکراسـی از مشـروطه تـا جمهـوری اسـلامیاسـت. هر چند میتوان برخی از ریشههای جریانهای رادیکال در ایران دهه 40 و 50 را نیز در همین کتاب دوجلدی یافت. بعد از چند بوق جوابم را داد. آرام و شمرده حرف میزد و با دقت به صحبتهایم گوش میداد. به برخی نظراتم نقد داشت اما با وجود جایگاه استادی در نقد یک دانشجو به قدری گزیده از کلمات استفاده کرد که بیش از آنچه گفته شد، شیفته نگرش او در برخورد با اندیشه مخالف شدم. هفته بعد که دانشگاه رفتم، متوجه شدم ترم جدید چند جلسهای را با دکتر فیرحی داریم. طرح پایاننامه را هر جلسه با او در میان میگذاشتم و همچنان به همان روش خود آرام و متین گوش میداد و در نهایت با دادن سرنخهایی دریچه جدیدی را به روی من باز میکرد.
هر چند در نهایت طرح پایاننامه به دلیل مشابهت با پایاننامه دیگری مورد پذیرش دانشگاه قرار نگرفت با این حال چند جلسه گفت و شنود با دکترفیرحی چنان تأثیری بر من گذاشت که همچنان آنها را در خودم حس میکنم. پرسش محوری، نقادی و در عین حال احترام گذاشتن به دیگری و پرهیز از جدالهای کلامی بیسرانجام و پردهدری نکردن در مباحثه از جمله نکته های ارزشمندی بود که از او آموختم. برای او حرمت افراد بر پیروزی در جدالهای علمی مقدم بود.