وقتی از صلح سخن میگوییم، سخن از آرامش همه عناصر زمین است. در نبودن صلح است که آتش به جان جنگلها میافتد و همین جاست که ابرها و بارانها نشان صلح را با خود به ارمغان میآورند.
کد خبر: ۲۹۹۰۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۹
زیارت رفتن خیلی خوب است. وقتی دلت برای حرم تنگ شود، راه میافتی و میروی زیارت و توی صحن قشنگ مینشینی، گنبد طلایی را نگاه میکنی و با امام مهربان حرف میزنی.
کد خبر: ۱۶۶۵۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۷
سه روز پیش وقتی جلو در مدرسه منتظر سرویسمان بودیم تا ما را به خانه برگرداند، متوجه پسرکی شدیم که کنار در مدرسهی روشندلان منتظر ایستاده بود.
کد خبر: ۱۷۷۴۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۸
زنگ آخر که بهصدا درآمد بچهها با شور و هیجان از مدرسه بیرون رفتند تا برای برنامه فوتبالی سینما خود را آماده کنند. سهیل خیلی تعجب کرده بود که چرا هیچیک از بچههای کلاس حرفی از امتحان ریاضی فردا نمیزند؟
کد خبر: ۱۹۹۲۳۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۸
ممکن است برای همهی ما اتفاق بیفتد که با مشکلی روبهرو شویم و نتوانیم خودمان آن را حل کنیم. اینطور وقتها سعی میکنیم از دیگران کمک بگیریم.
کد خبر: ۱۸۵۰۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۶
گیسو از وقتی به دنیا آمد دستش از زمین و زمان کوتاه بود، آنقدر کوتاه که حتی دستش به دهانش نمیرسید.
کد خبر: ۱۶۷۴۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۱۷
بعضیها عادت دارند وقتی میخواهند میوهای از درخت بچینند، با چوب و دمپایی و ... به سمت درخت حمله کنند.
کد خبر: ۱۶۲۱۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۰۸
خدای بزرگ برای همهی موجودات دنیا پدر و مادر آفرید، زیرا میدانست تنهایی سخت است و هر کودکی نیاز دارد بزرگتری دلسوز داشته باشد.
کد خبر: ۸۱۳۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۳۰
دنیا پر از چیزهای قشنگ و جورواجور است، چیزهایی که بعضی وقتها از دیدنشان دهانمان باز میماند.
کد خبر: ۱۵۳۷۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۲۸
دنیا خیلی قشنگ است. هم دریایش، هم جنگلش و هم کوه و تپههایش. تپههای داستان ما هم قشنگ بودند، قشنگ و شاد و سرسبز.
کد خبر: ۱۶۱۴۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۷
شاید همهی ما اسم ننهبهار و عمو نوروز را شنیده باشیم اما هیچوقت فکرش را هم نمیکنیم که آنها واقعا وجود داشته باشند.
کد خبر: ۱۵۰۵۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۷
یک وقتهایی خیلی دلمان میخواهد یک چیزی را برای خودمان داشته باشیم. از خوراکی گرفته تا لباس و اسباببازی و چیزهای دیگر.
کد خبر: ۱۵۴۶۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۲۲
در دنیای قصهها، درست پشت کوههای دور و بالای ابرها، حیوانات زیادی زندگی میکنند که ما آنها را نمیبینیم.
کد خبر: ۱۱۵۴۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۱۳
علی آنقدر حواسش به نمایش و نقشش بود که موقع رد شدن از خیابان اصلا موتورسیکلتی را که به سمتش میآمد ندید.
کد خبر: ۱۴۵۷۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۸
آن شب تا صبح برف یکریز بارید و مدارس هم تعطیل شدند. حدود ۸ صبح از صدای گفتگوی مامان و بابا در هال از خواب پریدم.
کد خبر: ۱۴۸۵۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۳
با چشمانی که اندازهی گودال ماریانا باز شده بود، نگاهش کردم. نزدیکم شد. آب دهانم را قورت دادم و خودم را کمی کنار کشیدم.
کد خبر: ۷۴۰۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۴
پس از باران شدید و سرریز شدن رودخانه، بعضی اهالی جنگل سبز تصمیم گرفتند به جای امنتری کوچ کنند.
کد خبر: ۱۴۱۳۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۸
روزی بهیادماندنی برای همه بود. چشم همکلاسیهایم هم مانند من از خوشحالی برق میزد.
کد خبر: ۱۴۱۸۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۷
توی روستای ننهنقلی برف زیادی میبارید و همهجا سفیدپوش شده بود. روستای ننه یک جایی بالای کوههای شمالی قــرار داشــــت.
کد خبر: ۱۳۹۴۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۳۰
مامانفیله مریض شده بود. نمیتوانست از جایش بلند شود.
کد خبر: ۱۳۷۵۲۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۹