وحید حسینی ایرانی | شهرآرانیوز؛ در این گفتگو امیرمهدی حقیقت، از مترجمان مطرح امروز، درباره جایگاه و شخصیت دریابندری سخن میراند و در این میان، به اثری که بر دیگر مترجمان ایرانی گذاشته اشاره میکند. آنچه در ادامه میخوانید، گزیدهای از گفت وگوی یادشده است.
امیرمهدی حقیقت میگوید: نجف دریابندری خود در یک زنجیره از دانش و تجربهای قرار گرفته که منتقل شده است. او به درستی توانسته ظرایف زبانی را در کارهای استادانش و استادانی همچون محمد قاضی تشخیص دهد. خودش همواره درباره ترجمه رمان «دن کیشوت» با ستایش حرف زده است. او میگوید بزرگترین دستاورد مترجم انتخاب لحن و سبک بیان مناسب برای اثر است و نمونه متعالی اش را «دن کیشوت» آقای قاضی میداند.
جایی میگوید این لحن و سبک بیان مناسب در سرتاسر داستان به قوت تمام وجود دارد و به قول خودش، میجوشد و هیچ جا افت نمیکند. دریابندری این را مشخصه کار هنری در حوزه ترجمه ادبی میداند و همین ویژگی را در آثار ترجمه شده خود وی میبینیم. او تلاش میکند برای هر اثری یک زبان مستقل و مناسب پیدا کند و این زبان آن قدر متنوع است که وقتی شما در درازمدت همه آثارش را میخوانی، نمیتوانی باور کنی همه اینها را یک مترجم ترجمه کرده است!
مترجم آثار جومپا لایری در این گفت وگوی اینستاگرامی از دقت بسیار دریابندری در انتخاب کلمه تلاش ستودنی وی برای رسیدن به زبانی خوب و جذاب یاد میکند.
حقیقت در ادامه، از پرسش جذاب نجف خطاب به محمد قاضی میگوید که در یک کتاب آمده است. اینکه مرحوم قاضی به اتکای کدام یک از متون فارسی، لحن مناسب برای «دن کیشوت» را پیدا کرده است. این مترجم جوان به بحث جدی تری ورود میکند و آن اهمیت دانش مترجم در زبان مقصد (در اینجا زبان فارسی) است که کسانی، چون نجف دریابندری و شادروان ابوالحسن نجفی به خوبی به آن واقف بودند. حقیقت در همین زمینه، یادآور میشود که دریابندری اگرچه آدمی خودساخته و بدون تحصیلات دانشگاهی بوده است، در طول سالها با مطالعه متون فارسی به این دانش و تسلط بر گنجینه زبان فارسی میرسد.
«دهه ۱۳۳۰ که نخستین کارهایش داستانهای کوتاه فاکنر منتشر میشود هنوز رمان نویسی فارسی خیلی رونق نگرفته بود. آقای دریابندری از جمله کسانی بوده که با ترجمه آثار مهم و تعهدی که به زبان فارسی داشته اند، کمک میکنند زبان فارسی ما در نوشتار و حتی رمان نویسی به بلوغ برسد.» امیرمهدی حقیقت ادامه میدهد: فعالیت او عملا از دهه چهل شروع میشود و بعد با مؤسسه فرانکلین ادامه پیدا میکند. یک بخش از تجدد عملا مدیون او و مجموعهای است که آنجا کار میکنند و کتابهایی را به فارسی برمی گردانند.
یکی از نکاتی که میتوان درباره دریابندری به زبان آورد، احترامی است که او در نزد دیگر مترجمان دارد؛ از بزرگانی، چون کوثری و غبرایی و سمیعی گیلانی که درباره کار او حرف میزنند، تا نسلهای جدیدتر همچون پیمان خاکسار و مژده الفت که از تأثیرپذیری و آموختنشان از نجف میگویند.
حقیقت با اشاره به این موضوع، دکتر علی خزاعی فر، از بزرگان حوزه نقد ترجمه و سردبیر مجله مترجم را مثال میزند که در کلاسهای خود آثار دریابندری را برای دانشجویان تدریس میکند. او با بیان اینکه خودش هم کلاس ترجمه نرفته و تحصیلات آکادمیک در این زمینه ندارد، اما از کارهای دریابندری آموخته است، میافزاید: من خودم به قدری شیفته آزادی او در ترجمه در عین پایبندی اش به متن هستم که ماهها روی تک تک کارهایش وقت گذاشته ام و از او یاد گرفته ام.
مقدمههای مبسوط نجف بر کتابها برای شناساندن نویسنده یا خود اثر، دیگر موضوعی است که حقیقت به آن میپردازد. او در این باره به مقدمههای مفصل کتاب «پیرمرد و دریا» از ارنست همینگوِی و «بازمانده روز» از کازوئو ایشی گورو اشاره میکند یا به آنچه در مقدمه رمان «رگتایم» از ای. ال. دکتروف و پست مدرنیسم به مثابه یک کلاس موجز و جذاب ارائه شده است.