بهینه‌سازی سینما فرهنگ برای میزبانی در فیلم فجر ۴۳ «کافه این» در شبکه «تماشا» تماشایی می‌شود اکران‌های محرم از انحصار غیرمتخصصان خارج شد دوبال پرواز زبان فارسی پخش «منو ترک نکن» سریال خارجی جنایی جدید، از فردا شب (۵ مرداد ۱۴۰۳) جزییات برنامه محسن شریفیان برای موسیقی ایران و عمان در مسقط از کتاب شعر «دیو و دیوانگی»، اثر محمدباقر کلاهی‌ اهری، رونمایی می‌شود «درون بیرون ۲» پرفروش‌ترین انیمیشن تاریخ سینما شد «قفس» روی صحنه «شمایل» می‌رود + زمان اجرا بازدید «پیمان جبلی» از پشت صحنه سریال «طوبی» صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (۴ و ۵ مرداد ۱۴۰۳) + زمان پخش کتاب «مناقشه قره باغ، از آغاز تا پایان» منتشر شد دومین جشنواره سرود فجر بسیج خراسان رضوی برگزیدگان خود را شناخت  رونمایی از ۸ بازی قرآنی در مشهد (۳ مرداد ۱۴۰۳) مستند‌های ورزشی در شبکه امید + زمان پخش رئیس هیات انتخاب و داوران جشنواره فیلم‌های ورزشی مشخص شد
سرخط خبرها

و من به دنیا آمدم

  • کد خبر: ۱۲۴۵۷۲
  • ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۶:۰۴
و من به دنیا آمدم
قاسم رفیعا - شاعر و طنزپرداز

من دومین فرزند خانواده بودم. قبل از من احمد به دنیا آمده بود و بعد از آن قرار بود مادر دختردار شود. از من تا بعدی‌ها مادر آرزوی دختر داشت. آخرش هم نشد که نشد. بهمن سال ۱۳۵۰ تلخ‌ترین رویداد ایران رخ داد. رویدادی که در کتاب رکورد‌های گینس ثبت شد. پنج روز یک بند برف آ مد و بیشترین تلفات بارندگی برف به ایران تعلق پیدا کرد. بیشترین تلفات برف در تاریخ جهان. درست همان روز‌ها من به دنیا آمدم. همان موقع هم سرما خوردم و دائم در دوران کودکی ام دماغم آویزان بود. به قول طرقبه ای‌ها کارخانه سریش بودم.

از دوران کودکی و نوزادی ام چیز زیادی خاطرم نیست. خداییش کی یادش است؟ ولی مادرم می‌گوید تو کوچه آسیا (ما توی کوچه آسیا زندگی می‌کردیم. بعدا در مورد کوچه آسیا صحبت می‌کنم) این قدر برف می‌بارید که مردم تونل می‌زدند.

من در دوران کودکی از همین کوچه شیب و تنگ بیرون نیامدم. یعنی تا مدرسه پایم را توی طرقبه نگذاشته بودم مگر روز‌های عید که می‌رفتیم عیددیدنی. گوشه گیر بودم و در عین حال شر و تحمل ناپذیر.

من فقط شیر مادر خوردم، چون مادرم پول شیر خشک نداشت. تا یک سالگی قنداق پیچ بودم. مدل سهمگینی از شکنجه که می‌گفتند لازم است بچه‌ها پاهایشان سالم و راست باشد. نمی‌دانم بچه‌های امروز که قنداق نمی‌شوند پاهایشان کج و کوله است؟

هنوز بدنم از آن روزگار عرق جوش کرده. لباس‌ها و زیرشلواری‌های بقیه برای من کهنه می‌شد و مادرم کهنه‌ها را دم رودخانه می‌شست و به اقبال خودش نفرین می‌کرد که دومی هم پسر عن دماغویی شده که جز دردسر برای خانواده نخواهد داشت. فکرش را که می‌کنم پشتم می‌لرزد. توی آن برف‌های سهمگین باید به خاطر پسری مثل من رودخانه آلوده می‌شد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->