به گزارش شهرآرانیوز، استاد محمدجعفر یاحقی، استاد دانشگاه فردوسی مشهد، یکی از کسانی است که آشنایی نزدیکی با مرحوم محمود فرخ داشته است. او در سال ۱۳۵۳ خورشیدی، وقتی فرخ به مقام استادی افتخاری دانشگاه فردوسی مشهد درآمد، در آن جلسه مزبور حضور داشته است.
مرحوم فرخ کتابخانه ارزشمندی در اختیار داشت و در آن مجموعه نسخههای خطی نفیسی نگهداری میشد. در این گفتار، دکتر یاحقی به بررسی این میراث ارزشمند برجایمانده از فرخ پرداخته و به برخی نفایس موجود در این مجموعه اشاره کرده است.
استاد محمود فرخ خراسانی کتابخانهای بهنسبت غنی و تخصصی داشت که به سالیان متمادی با عشق و علاقه، مورچهوار گردآورده بود. در محل این کتابخانه بود که جلسات ادبی معروف او جمعهها تشکیل میشد و دانشمندان زیادی از اقصینقاط ایران و بهویژه از تهران و گاه مهمانانی از خارج بهخصوص از کشور افغانستان، در این محفل انس شرکت میکردند. این محفل و به یک معنی این کتابخانه بیشتر از نیمقرن تأثیر شگرفی بر جریانهای ادبی خراسان برجای گذاشت که هنوز هم آثار آن برجای است. وجود کتابهای تخصصی و متون ممتاز خطی و چاپی و برگزاری جلسات ادبی و گفتگوهای علمی با صاحبنظران و متخصصان و مهمانانی که به این محفل علمی رفتوآمد میکردند، کتابخانه فرخ را بهصورت پایگاه علمی و ادبی درآورده بود که علاقهمندان به مباحث ادبی و استادان و متخصصان شعر و ادب برای فرارسیدن صبح جمعه لحظهشماری میکردند.
رفتوآمد دانشمندان و ادبا و رجال طرازاول دانش و ادبیات چه بهعنوان اعضای ثابت و همیشگی مقیم و چه بهعنوان مهمانان و مسافرهای گهگاهی، کتابخانه فرخ را بهصورت پایگاه راستین علم و ادب خراسان درآورده بود که همپای دانـشکده ادبیات دانشگاه مشهد و گاه برتر و مؤثرتر و تخصصی تر از آن در پیشبرد اهداف ادبی و غنای ذوق و تشحیذ خلاقیتهای هنری در فضای خراسان و تاحدی ایران مؤثر بود.
فرخ در اواخر عمر بـه دلایلی بـه فکر افتاده بود که کتابهایش را بفروشد و در اینباره با دکتر ریاضی، رئیس مجلس شورای ملی، نیز گفتگو کرده بود. در این میان دکتر جلال متینی، رئیس وقت دانشکده ادبیات مشهد که به محفل فرخ رفتوآمد و با او مراودهای داشت، متوجه شد که فرخ بنا دارد کتابهایش را بفروشد. پس از او خواست که اگر مایل است، کتابهایش را به دانشکده ادبیات بفروشد و چون فرخ اظهار تمایل کرد و ترجیح داد کتابهایش در خراسان بماند تا اینکه بـه تهران منتقل شود، متینی موضوع را با رئیس وقت دانشگاه، دکتر فریار مطرح کرد و پس از موافقت رئیس دانشگاه، تصمیم گرفت این کتابها برای دانشکده خریده شود. به این منظور سه تن از کتابشناسان بنام ایران، یعنی ایرج افشار، محمدتقی دانشپژوه و محمدتقی مدرسرضوی بـرای ارزیابی کتابها به مشهد دعوت شدند و آن ها نیز پس از چندروز بررسی، نظر کارشناسی شان را در اختیار دانشگاه قرار دادند و به این ترتیب ۱۷۸ جلد نسخه خطی و ۱۸جلد مرقعات و تـعداد زیـادی کتاب چاپی دستچین در سال۱۳۴۹ برای کتابخانه دانشکده ادبیات مشهد خریده شد.
کتابخانه دانشکده ادبیات تا سال۱۳۴۹ که این کتابها خریده شد، فقط پانزده نسخه خطی داشت. دو سال بعد، یعنی در سال۱۳۵۱، کتابخانه دکتر علیاکبر فیاض، بنیانگذار دانشکده و کتابخانه، که بهتازگی فوت شده بود، از ورثه ایشان خریده شد و به این ترتیب تعداد نسخههای خطی کتابخانه دانشکده ادبیات مشهد به ۴۰۳مجلد رسید.
اندکی بـعد، دکتر محمود فاضلیزدی، رئیس کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی که در امر کتابشناسی دستی داشت، از طرف دانـشگاه مـأموریت یافت که فهرست نسخههای خطی این کتابخانه را تنظیم کند. سرانجام در بهمن سال۱۳۵۴ با عنوان فهرست نسخههای خطی کتابخانه دانشکده ادبیات و علومانسانی دانشگاه فردوسی در ۲۹۴صفحه در سلسلهانتشارات دانشکده ادبیات و عـلومانسانی بـه چاپ رسید. در این کتابشناسی خوشبختانه هـم کتابهای متعلق بـه محمود فرخ با عنوان «فرخ» و هم کتابهای مربوط به دکتر فیاض با نشانه اختصاری «فیاض» مشخص شده است.
همه این کتابها علاوه بر اینکه در دفاتر ثبت کتابخانه، تعلقشان به وی مشخص است، خوشبختانه به نام خود او مهر خورده و وقتی به دست خوانندهای میرسد، آن خواننده میداند که این کتاب به وی تعلق داشته است. وی عادت داشت نظرات و دیدگاههای اصـلاحیاش بر کتابها را در حاشیه آنها با خط خوش و خوانایی که داشت، یادداشت کند؛ بنابراین هر کتابی که از زیر دست او درمیآمد، بیشتر مزین بود به حواشی سودمند و روشنگری که میتوانست به سلامت و اعتبار کار مؤلف مدد برساند و دانستههای خواننده از موضوع کتاب را بیشتر کند.
من از حدود نیم قرن پیش، یعنی از هـمان آغازی که بهعنوان دانشجوی فوقلیسانس دانشکده ادبیات، کتابهای محمود فرخ را میدیدم که با خط خوش او حاشیهنویسی و خطاهای مؤلفان و کتابها تصحیح و یادداشت شده، از احاطه او بر این متون لذت میبردم و همیشه آرزو داشتم که روزی بتوانم این یادداشتها را یکجـا گرد آورم و برای استفاده کسانی که به کتابهای او دسترسی ندارند، به چاپ برسانم. خود من این توفیق را نیافتم.
در اهمیت کتابخانه فرخ همین بس که برخی گوهرهای نهفته در میان این گنجینه وجود داشت که جایشان خالی بود. چهبسیار دستنویس هایی از متون تاریخی و ادبی ایران که نسخهای از آن را فرخ فراهم آورده و اینک از سالها پیش مورداستفاده محققان در نقد و تصحیح متون فارسی قرار گرفته و به نام خود او از آنها استفاده شده است. دستنویس مهمی کـه سالها پیش نظر مرا به خود جلب کرد و چند سال بعد مطرح و بعد هم به صـورت نسخه برگردان به چاپ رسید، نسخهای نفیس از دیوان حافظ به خط وصال شیرازی بـود که به قرار اطلاع، بعدها محمود فرخ بدون اینکه انتساب آن را به خط وصال بداند، آن را خریده است و در مجموعه کتابهای او اینک در کتابخانه دانشکده ادبیات و علومانسانی مشهد نگهداری میشود.
اما سرگذشت سفر این نسخه از فارس تا خراسان از این قرار است که به گواهی یکی از همین یـادداشت های عزیزالوجود شادروان فرخ بر برگ پایانی این نسخه، دستنویس مزبور در سال ۱۳۲۳خورشیدی در ازای سیصد تومان به تملک وی درآمده است.
کتاب تحفه دیگری که در جمع کتابهای محمود فرخ اینک در کتابخانه دانشکده ادبیات مشهد نگهداری میشود، نسخهای از چاپ سنگی۱۳۰۷ از تاریخ بیهقی است با تصحیح و حواشی ادیب پیشاوری. ایـن چـاپ بسیار کمیاب است و از آن در کتابخانههای دانشگاه فقط همین یک نسخه موجود است. این نسخه که به کتابخانه محمود فرخ تعلق داشته است، به دلیل داشتن حواشی سودمند و خاص به قلم محمدعلی جواهری، عموی محمود فرخ، از اعتبار و اهمیت ویژهای برخوردار است.
من هنگام تصحیح تاریخ بیهقی، میان سالهای ۱۳۸۳تا۱۳۸۸ بهدلیل نیازی که به این چاپ داشتم، آن را از کتابخانه دانشکده امانت گرفتم. در حین کـار متوجه شدیم که این نسخه علاوه بر حواشی ادیب، حاشیهنویسیهای دیگری دارد به امضای شـخصی به نام «محمدعلی جواهری»، که بعد متوجه شدیم عموی فرخ بوده است. توضیح آنکه نام خانوادگی اصـلی فـرخ هم جواهری بوده است. این حواشی بیشتر نجومی و گاهشمارانه بود. یعنی بیشتر جاهایی که بیهقی روز و ماه و سال واقعهای را ذکر میکند، جواهری با احاطه کاملی که بر تقویم و گاه شماری و محاسبات دقیق نجومی داشته، صحت و سقم آنها را در حاشیه ارزیابی کرده است.
بعدها هنگام تطبیق یادداشتها و تعلیقات استاد فیاض متوجه شدیم که ایشان هم برای راستیآزمایی تاریخهای یادشده در تاریخ بیهقی از این یادداشتها استفاده کرده و با اتکا به آن یادداشتها، حکم های قاطعی درباره نادرستی برخی تاریخهای یادشده در تاریخ بیهقی، که بیشتر ناشی از تصرف کاتبان هم بوده است، صادر کردهاست. ما هـم بیشتر در حاشیههای تاریخ بیهقی و گاه به ضرورتی در بخش تعلیقات عام از محاسبات دقیق و نجومی جواهری همه جا با ذکر مأخذ سود بردهایم و به تصحیح برخی تاریخهای روز و ماه کتاب اقدام کردهایم.