فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

حکایت زیربغل مار و اره خندان

  • کد خبر: ۱۳۲۰۰۹
  • ۰۸ آبان ۱۴۰۱ - ۱۷:۱۴
  • ۱
حکایت زیربغل مار و اره خندان
روزگاران قدیم در شهری از شهر‌های نواحی شرق دور، ماری که در خرابه‌ای در حاشیه شهر زندگی می‌کرد.

روزگاران قدیم در شهری از شهر‌های نواحی شرق دور، ماری که در خرابه‌ای در حاشیه شهر زندگی می‌کرد، به قصد هواخوری و تفریح و تفرج از خرابه بیرون آمد تا گشتی در شهر بزند.

مار در حین گشت وگذار از گوشه‌ای وارد میدان شهر شد. در این هنگام جمعی از نخبگان و خواص که از مدت‌ها پیش دنبال زیربغل مار می‌گشتند، با دیدن مار او را دنبال کردند تا زیربغلش را پیدا و درباره اش مطالعه کنند.

مار که دست و درنتیجه زیربغل نداشت، با دیدن مردم شهر پا به فرار گذاشت و ازآنجاکه پا نیز نداشت، به حالت خزیدن از دست مردم فرار کرد و با عبور از سرا‌ها و تیمچه‌های مختلف، وارد یک کارگاه نجاری شد.

مار همان طور که در کارگاه نجاری دنبال سوراخی برای پنهان شدن می‌گشت، ناغافل از روی اره‌ای که استاد نجار به تازگی تیز کرده بود، عبور کرد و در اثر این عبور قسمتی از بدنش پاره شد. مار ایستاد و با عصبانیت به اره نگاه کرد و وقتی نیش باز و دندان‌های تیز اره را دید، بیشتر عصبانی شد و اره را گاز گرفت و با این کار علاوه بر قسمتی از بدنش، قسمتی از دهنش نیز پاره شد. مار که بیشترتر عصبانی شده بود، تصمیم گرفت اره را نیش بزند و او را به سزای عمل زشتش برساند.

پس به سمت اره هجوم برد تا دندان‌های زهرآگینش را در تن وی فروکند. این کار مار موجب شد علاوه بر پاره شدن تن و دهنش، دندان هایش نیز بشکند.

مار که واقعا و بیشترترتر عصبانی شده بود، تصمیم گرفت به هر قیمتی شده اره را از بین ببرد، پس به دور او پیچید و با تمام قدرت اره را فشار داد تا او را خفه کند. دقایقی بعد نخبگان و خواص که دنبال مار بودند تا زیربغل او را پیدا کنند، به مغازه نجاری رسیدند، اما وقتی وارد مغازه شدند، پیکر پاره پاره مار را دیدند که اره تیزی را در آغوش گرفته است.

یکی از نخبگان و خواص که با دیدن این صحنه متأثر شده بود، رو به دیگر نخبگان و خواص کرد و گفت: گاهی اوقات کسی به ما آسیبی می‌زند و ما را عصبانی می‌کند و ما تصمیم می‌گیریم به کسی که به ما آسیب زده است، صدمه برسانیم، غافل از آنکه داریم به خودمان صدمه می‌زنیم.

وی افزود: گاهی بهتر است از انتقام جویی چشم پوشی کنیم؛ زیرا درصورت انتقام جویی، پاره می‌شویم. سپس جسد مار را هدف مطالعه و دقت نظر قرار دادند و پس از آنکه متوجه شدند مار زیر بغل ندارد، گفتند: حیف شد!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۰۱
0
0
عجب
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->