«بی صدا حلزون» اکران آنلاین می‌شود دانلود آهنگ جدید علیرضا قربانی با عنوان پریشانی + موزیک ویدئو «هم‌آهنگ» و «کاپیتان» پروانه نمایش گرفتند سریال تلویزیونی «سوران» از امشب پخش می‌شود (۱۷ خرداد ۱۴۰۲) سریال «چشم‌بندی» تا پیش از آغاز محرم روی آنتن تلویزیون است سریال طنز سروش صحت در راه شبکه نمایش خانگی | «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» آغاز اکران ۷ فیلم جدید در سینما‌ها | از «مصلحت» پرحاشیه تا «تصور» لیلا حاتمی محمود اکرامی‌فر سرپرست انتشارات جام‌جم شد اجرای کمدین‌های دارای معلولیت در «بگو بخند» درباره مرضیه برومند، خالق شخصیت‌های عروسکی معروف و محبوب که امروز ۷۲ ساله شد | مادری برای تمام عروسک‌ها اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش* ای نامه که می‌روی به سویش... حقیقت شرک بنیاد فیلم مارتین اسکورسیزی نسخه مرمت شده ۲ فیلم «بهرام بیضایی» را رونمایی می‌کند مروری بر بایسته‌های آیین عبادی حج | عیار بندگی در موسم حج جشنواره بین المللی امام رضا (ع) و رسالتی فراموش شده گفتگو با ۳ گرافیست درباره دلایل کلیشه‌ای شدن پوستر‌های رضوی | ضرورت تبیین محتوای مناسب برای طراحان «دستگیری یک قاتل» در شبکه نمایش خانگی نگاهی به اهمیت شاهنامه در دیگر کشور‌های فارسی زبان و همسایه | جنگلی با جویبار‌های روان و درختان استوار کارگردان «متروپل» کارگاه فیلمسازی برگزار می‌کند
خبر فوری

ابر‌های سرخ

  • کد خبر: ۱۳۳۰۱۱
  • ۱۴ آبان ۱۴۰۱ - ۱۸:۵۹
ابر‌های سرخ
برف چنان سهمگین بود که فقط نیمی از دسته جارو در گوشه حیاط هنوز از برف بیرون بود و تا چند دقیقه دیگر می‌رفت تا تمامش زیر آن مدفون شود.

آن ماجرا می‌توانست یکی از بهترین خاطراتم بشود؛ اگر مثل دوران مدرسه، بارش بی وقفه برف در تمام شب، دانشگاه‌ها را هم تعطیل کرده بود یا لااقل ترم اولی‌های دانشگاه که هنوز ایده‌های بزرگی در سر داشتند و سهم شکست‌های بزرگ زندگی را دریافت نکرده بودند، تعطیل می‌شدند. برف چنان سهمگین بود که فقط نیمی از دسته جارو در گوشه حیاط هنوز از برف بیرون بود و تا چند دقیقه دیگر می‌رفت تا تمامش زیر آن مدفون شود. شب گذشته ابر‌های سرخ، آسمان را پوشانده بود، اما به نظر نمی‌رسید جای نگرانی باشد.

آن صبح برفی، اولین امتحان دانشگاه برگزار می‌شد و من برای رسیدن به آرامش پیش از آزمون، ساعت را طوری کوک کرده بودم که وقتی جلوی دانشگاه از اتوبوس پیاده می‌شوم، یک ربع ساعت هم برای نفس‌های عمیق و آرام بخش، فرصت باشد.

حالا چنان کوچه‌ها را برف گرفته بود که رسیدن به ایستگاه اتوبوس هم غیرممکن می‌نمود. هر قدمی که در توده‌های برف برمی داشتم، موجی از بیم و امید از دلم می‌گذشت.

آن روز‌ها خبری از تاکسی‌های اینترنتی نبود و زنگ زده بودم به آژانس‌های نزدیک خانه و موضوع اضطراری خودم را برایشان، شرح و توضیح داده بودم که آینده یکی از جوانان محل در خطر است.

اما تلفن چی‌ها با خونسردی گفته بودند که نیمی از ماشین‌ها صبح روشن نشده است و نیمی دیگر هم که برای سرویس دهی عازم شده اند، هنوز بازنگشته اند و سرنوشت نامعلومی دارند.

تصمیم گرفته بودم به سر خیابان که رسیدم، به هر ترتیبی که هست، راننده یک اتومبیل گذری را قانع کنم تا در ازای دریافت یک ماه پول غذای سلف دانشگاه، مرا به مقصد برساند.

گاهی معجزه در یک اتفاق ساده رخ می‌دهد؛ درست به سادگی چشم درچشم شدن با همسا یه دیواربه دیوارتان. ابراهیم آقا سوار بر پیکان قدیمی درحالی که تا کمر خودش را از شیشه ماشینش بیرون داده بود و سعی می‌کرد با پارچه کهنه‌ای وظیفه برف پاک کن‌های خرابش را برعهده بگیرد و من درحالی که برف بر موهایم نشسته بود، ناگهان با هم چشم درچشم شدیم.

یک ساعت بعد از پنجره‌ای در طبقه دوم دانشکده، کاج‌های سفید شده را تماشا می‌کردم و در فضای گرم اتاق، نفس عمیق می‌کشیدم تا اثرات آن اضطراب کشنده را از خودم دور کنم. به علت بارش سنگین برف، امتحان به روز دیگری موکول شده بود.

پیکان قدیمی پشت درختان کاج دیده می‌شد و باز آقاابراهیم که تا کمر خودش را از ماشین بیرون داده بود، یک دسته دانشجوی سال اولی را تهدید می‌کرد که با قدرت بیشتر هل بدهند تا بلکه ماشین از توی جدول بیرون بیاید.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
تست آنلاین کرونا
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} {*End Google Analytics Code*}