نامزد‌های نهایی «مدال کارنگی» اعلام شدند انتشار «یادداشت‌های روزانه جلال آل‌احمد»| روایتی بی‌پرده از روشنفکری معاصر فضای مجازی؛ فرصت یا تهدید؟ تمام زحمات فروردین روی دوش اسفند است سیاوس طهمورث مهمان برنامه ۱۰۰۱ می‌شود + زمان پخش پاسترناک راه دشوار را انتخاب کرد و ماندگار شد درخشش انیمیشن افسانه سپهر در عرصه جهانی درباره زمانه و زمینه خلق و انتشار رمان «دکتر ژیواگو» و مصائب نویسنده اش، باریس پاسترناک انتشار فراخوان نخستین جشنواره تماشاگه راز، با موضوع مناجات+ جزئیات نمایش فیلم‌های ایرانی در سریلانکا فیلم سرزمین پدری به روایت پاوو پاولیکوفسکی صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳ دیدار وزرای ارشاد و بهداشت با اصغر شاهوردی، صدابردار با سابقه سینمای ایران فیلم‌های سینمایی آخر هفته سیما (۲۳ و ۲۴ اسفند ۱۴۰۳) + زمان پخش و خلاصه داستان جواد رضویان هر شب با برنامه «شوخی شوخی» روی آنتن + زمان پخش همه چیز درباره فیلم سینمایی ساعت ۶ صبح مهران مدیری+ خلاصه داستان و بازیگران
سرخط خبرها

حکایت بزرگمهر و دکتری فلسفه با گرایش کشاورزی

  • کد خبر: ۱۳۳۶۱۳
  • ۱۷ آبان ۱۴۰۱ - ۱۵:۳۴
حکایت بزرگمهر و دکتری فلسفه با گرایش کشاورزی
لویی شانزدهم در حین قدم زدن در باغ سلطنتی، پیرمرد باغبانی را دید که مشغول کاشتن نهال گردو در ضلع جنوبی باغ بود.

در روزگار لویی شانزدهم، لویی شانزدهم پس از آنکه ناهار مفصلی بر بدن زد و مقدار زیادی از انواع اطعمه و اشربه مجاز و غیرمجاز را نیز حیف ومیل کرد و سرحال و قبراق شد و سر کیف آمد، تصمیم گرفت کار جالبی بکند که تاریخ نگاران آن را بنگارند و در تاریخ جاودانه کنند، پس به درباریان و اطرافیان و کاسه لیسان اعلام کرد هرکس تا آخر وقت اداری یک جمله حکیمانه بگوید که کسی تابه حال نگفته باشد، به او صد سکه طلا اهدا خواهد کرد. سپس به آن‌ها فرصت داد که فکر کنند و جمله حکیمانه بسازند و خودش به اتفاق ملازمان و محافظان از کاخ بیرون رفت تا در محوطه باغ به قدم زدن بپردازد.

لویی شانزدهم در حین قدم زدن در باغ سلطنتی، پیرمرد باغبانی را دید که مشغول کاشتن نهال گردو در ضلع جنوبی باغ بود. از ملازمان خواست پیرمرد باغبان را نزد او بیاورند. وقتی پیرمرد به خدمت لویی شانزدهم رسید، لویی شانزدهم به او گفت:‌ای پیرمرد! درخت گردو بعد از چند سال بار می‌دهد؟

پیرمرد باغبان گفت: هشت سال. لویی شانزدهم گفت: پوففف! پس میوه‌های آن به عمر تو که هیچ، به عمر من هم قد نمی‌دهد و به لویی هفدهم می‌رسد (و به فرزندش لویی هفدهم که در کنار او ایستاده بود، اشاره کرد.) سپس افزود: با این اوصاف تو به چه امیدی و روی چه حسابی نهال گردو می‌کاری؟ پیرمرد گفت: روی حساب اینکه دیگران کاشتند و ما خوردیم، حالا هم ما می‌کاریم تا دیگران بخورند. لویی شانزدهم که از این جمله بسیار خوشش آمده بود، فریاد زد: جمله حکیمانه صادر شد. سپس دستور داد صد سکه طلا به پیرمرد بدهند.

پیرمرد تشکر کرد و گفت: بلی، درخت گردوی دیگران هشت سال بعد ثمر می‌دهد، اما مال من همین روز اول ثمر داد. لویی شانزدهم که بازهم خوشش آمده بود، دستور داد صد سکه دیگر به پیرمرد باغبان بدهند. پیرمرد تشکر کرد و گفت: درخت گردوی دیگران، سالی یک بار ثمر می‌دهد و مال من در یک روز دوبار.

لویی شانزدهم که این دفعه دیگر واقعا خیلی خوشش آمده بود، پرسید: کیستی؟ پیرمرد گفت: بزرگمهر ساسانی، ملقب به بوذرجمهر هستم؛ حکیمی از سرزمین پارس که برای ادامه تحصیل به فرانسه آمده ام. لویی شانزدهم گفت: پس راست گفته اند که هنر نزد ایرانیان است و بس؟ بزرگمهر گفت: تا حدی.

به این ترتیب با محبت لویی شانزدهم، خرج ادامه تحصیل بزرگمهر جور شد و وی در رشته حکمت و فلسفه با گرایش کشاورزی تا مقطع دکتری به تحصیل پرداخت.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->