فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

پژوهش ادبی و باید‌ها و نبایدهایش

  • کد خبر: ۱۳۹۶۸۸
  • ۲۲ آذر ۱۴۰۱ - ۱۱:۵۹
پژوهش ادبی و باید‌ها و نبایدهایش
پژوهشگران معتقدند، پژوهشگر ادبیات با بررسی و سنجش و کوشش برای فهم آفرینش‌های شاعران و نویسندگان، اسباب باروری هنر نوشتن می‌شود.

وحید حسینی | شهرآرانیوز؛ پژوهش فرایندی لازم و سودمند در زمینه‌های گوناگون است؛ حتی در عرصه ادبیات که امری خلاقه است. درواقع پژوهشگر ادبیات با بررسی و سنجش و کوشش برای فهم آفرینش‌های شاعران و نویسندگان، اسباب باروری هنر نوشتن می‌شود. در ادامه، بیش از این‌ها را در چکیده و ویراسته گفت وگویمان با دو پژوهشگر ادبی درباره این موضوع می‌توانید بخوانید.

پیام‌های متناسب با افکار و عواطف

دکتر محمد تقوی دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه فردوسی مشهد است و کتاب‌هایی در حوزه تألیف و تصحیح منتشر کرده است. «حکایت‌های حیوانات در ادب فارسی» و «ادبیات و نگارش فارسی» و «تذکره مذکرالاصحاب» از کتاب‌های اویند. گفته‌های این پژوهشگر ادبیات در این گزارش بیشتر در حوزه نظام دانشگاهی ارائه شده است. او درباره تفاوت ماهوی پژوهش ادبی با دیگر دانش‌های انسانی می‌گوید: مهم‌ترین مسئله در این زمینه سروکارداشتن ما با متن در ادبیات است.

شاید از این جهت هیچ یک از دانش‌های علوم انسانی نسبت و شباهتی با ادبیات نداشته باشد. به هرحال وقتی شما با پدیده یا مقوله‌ای روبه رو هستید که تثبیت و در قالب متن ارائه شده، خواه ناخواه برخی از آن روش‌ها و سازوکار‌های پژوهشی مبتنی بر مجموعه‌ای از ذهنیت‌ها یا معیار‌های مربوط به سنت‌ها و قراداد‌های ادبی و گاهی جهانی بینی (بسته به اینکه جهت گیری پژوهشی شما معطوف به فرم باشد یا محتوا) متفاوت خواهد بود.

از تقوی درباره ویژگی‌های یک پژوهش ادبی آرمانی می‌پرسیم. او پاسخ می‌دهد: درمجموع وقتی از پژوهش ادبی می‌گوییم، گاهی مراد ما بیشتر تحلیل کردن و به دست دادن برداشت‌ها یا تفسیر‌های ویژه است که حالا سنخیتی با زمانه داشته باشد یا اینکه به نوعی پیام‌هایی از متن به این شیوه استخراج شود که تناسبی با نیاز‌های فکری یا عاطفی یک دوره خاص داشته باشد؛ بنابراین پژوهشی که با روش یا سازوکاری بتواند این هدف را برآورده کند، می‌شود پژوهش آرمانی.

مثلا مشهور است دکتر شریعتی گفته است آثار ادبی شبیه مواد خام اولیه اند که ما می‌توانیم از طریق آن‌ها محصولات متفاوتی ارائه کنیم؛ یعنی آن را به چیزی مثل نفت تشبیه می‌کند که از آن می‌شود فراورده‌های مختلفی استخراج کرد. اینجا منظور از فراورده‌ها برداشت‌ها و تفسیر‌هایی است که پاسخگوی نیاز‌های مختلف عاطفی و فکری و ذوقی جامعه باشد. از این رو، در این حوزه از پژوهش ادبی خواه ناخواه اگر این هدف با استفاده از روش‌ها و مبانی نظری برآورده شود، پژوهش آرمانی خواهیم داشت.

دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد ادامه می‌دهد: بحث دیگر معطوف به فرم و ساختار است و اگر شما از طریق پژوهش بتوانید به دلایل و عناصری برسید که به جذابیت یا روشن کردن کارکرد زیبایی شناسی متن کمک می‌کند، این پژوهش آرمانی است. روی هم رفته، ویژگی‌ها در هر زمینه‌ای متفاوت است، ولی به طور کلی باید یک مبنا یا روش یا بنیانی گذاشته شود که از طریق آن راحت‌تر و بدون، چون و چرا یا با، چون و چرای کمتری به نتایجی برسیم. پژوهشگر ادبی در مسیرش با بازدارنده‌هایی روبه روست.

تقوی درباره این بازدارنده‌ها می‌گوید: در بحث بنیان‌ها بین مدعا یا ادعا با آنچه در عمل می‌تواند حاصل شود، خیلی فاصله است. اکنون مجموعه بی شماری از کار‌های پژوهشی ما معطوف به کارکرد یا کاربرد نظریه برای فهم بهتر متن یا استخراج داده‌هایی از متن است، ولی درواقع قضیه به این راحتی نیست. یک پشتوانه فلسفی و نوعی رویکرد انسان شناسانه، یک نگاه عمیق تحلیلی فکری مربوط به سازوکار‌های ذهن و نسبت اندیشه با عاطفه لازم است. وقتی این‌ها را داشته باشید، دیگر دم زدن از مانع توجیه ندارد.

فکر می‌کنم عوامل بازدارنده بیشتر به مبانی نظری و روشی برمی گردد که اگر مطابق با چارچوب تعریف شده و بنیان فکری درست عرضه شود، مشکل تا حد زیادی برطرف خواهد شد؛ منتها یک نقصان دیگر در بیشتر موارد هست و آن اینکه در حوزه‌هایی مانند ادبیات، شما باید مجموعه‌ای از دانش‌ها یا دست کم در حوزه علوم انسانی یک دانش جامع الاطراف داشته باشید تا بتوانید آن چنان که باید و شاید به هدفتان برسید.

بخشی از عوامل تأثیرگذار در شکل گیری اثر ادبی، کاملا جنبه فردی دارد و بخشی جنبه فرهنگی و قومی و نژادی و بخشی جنبه زبانی. حالا آن کسی که می‌خواهد به پژوهش ادبی بپردازد، خواه ناخواه باید از این دانش‌های چندگانه بهره‌ای داشته باشد؛ برخورداری از دانش در حوزه زبان و شناخت فرهنگ و نوعی شهود و ذوق دریافت یا خوانش دقیق متن ادبی. نبود هریک از این‌ها نوعی مانع به شمار می‌رود.

یعنی شما باید از خصوصیات فرهنگی و قومی و نژادی و زبانی برای کار پژوهش ادبی برخوردار باشید تا آن فهم یا درک مطلوب از اثر چه از جنبه‌های فرمی و چه جنبه‌های محتوایی میسر شود. این پژوهشگر ادبیات تصریح می‌کند: یک مسئله این است که ما در بیشتر پژوهش‌ها (در اینجا مقصود بیشتر انجام کار‌های دانشگاهی در قالب مقاله و پایان نامه و رساله است) فهم ناقصی از مجموعه آن دانش‌های نظری یا نظریه‌های مختلفی که مطرح است، پیدا می‌کنیم و بعد بر اساس همان شروع می‌کنیم به تجزیه و تحلیل متن یا برداشت‌ها و تفسیر‌های ویژه از متن. کارمان بیش از آنکه جنبه پژوهشی و آکادمیک و مبنای درست فکری فلسفی پیدا کند، جنبه ذوقی می‌یابد و این کم اطلاعی یا اطلاع ناقص پیداکردن از یک نظریه یا روش، به نظر من بیشترین آسیب را به این حوزه کار پژوهشی در ایران زده است.

البته دانش لازم یا سروکار دائمی داشتن با متن و رسیدن به یک درک، ناشی از غورکردن جدی در متن یا مطالعه گسترده در حوزه ادبیات با توجه به فضا‌ها یا شرایط آکادمیک است، درصورتی که ما ادبیات را خلاصه می‌کنیم در چند واحد درسی و بعد مجموعه تکالیف و بعد به تبع آن خواندن بعضی نظریات در حد آشنایی سطحی که درنهایت مشکل آفرین است.

دانشجویان ادبیات ما در حوزه آشنایی با افکار و فلسفه‌ها تقریبا چیزی نمی‌خوانند، ولی بعد در دوره پژوهشی سراغ کار‌های ترجمه شده یا کتاب‌هایی می‌روند که قبلا شکل گرفته و اطلاعاتی گردآوری و بر اساس آن شروع می‌کنند به نوشتن و درواقع درک و تسلط لازم معمولا در این حوزه‌ها فراهم نیست و همین مشکل ساز است.

از این مؤلف می‌خواهیم نمونه‌هایی از پژوهش‌های ایده آل در ایران را از نگاه خود نام ببرد. «مکتب حافظ» از دکتر منوچهر مرتضوی و «عرفان و رندی در شعر حافظ» از دکتر داریوش آشوری و «گمشده لب دریا» از دکتر تقی پورنامداریان و «در سایه آفتاب» درباره ذهن و زبان مولانا از پورنامداریان و نیز «ساختار و تأویل متن» نوشته بابک احمدی برای آشنایی مقدماتی با نحوه مواجهه با متن، آثاری است که او ذکر می‌کند.

پژوهش ادبی در گذشته ادبیات ما ریشه دارد

سایه اقتصادی نیا، منتقد و پژوهشگر ادبیات که در پیشینه فعالیت‌های ادبی اش همکاری با فرهنگستان زبان و ادب فارسی و تألیف کتاب‌هایی مانند «له و علیه ویرایش» و «هم شاعر، هم شعر: تأملاتی در باب شعر و شاعران معاصر» و «پنج آبتنی و مقالات دیگر درباره فروغ فرخزاد» را دارد، می‌گوید: پژوهش ادبی در گذشته ما نیز سابقه دارد، ولی شکل آن شاید این گونه نباشد که ما امروز به عنوان پژوهش ادبی می‌شناسیم.

در هر صورت از لحاظ محتوا این‌ها پژوهش ادبی بوده اند؛ مثلا کتاب معروف شمس قیس رازی که در آن مهندسی عروض شعر را توضیح داده، پژوهش ادبی است، یا مثلا انواع سفینه‌ها و تذکره‌ها (فرض کنید تذکره شاعران که یک پژوهشگر آن را گردآوری و طبقه بندی و تألیف و تبویب می‌کرده) چیزی جز پژوهش ادبی نیست. خیلی وقت‌ها در این تذکره‌ها درباره اشعار نظر می‌داده اند و حتی دیدگاه‌های انتقادی هم در آن بوده است.

دیدگاه این پژوهشگر ادبیات را درباره تفاوت پژوهش در ادبیات کهن و معاصر جویا می‌شویم که بیان می‌کند: نخستین تفاوتی که در این زمینه می‌بینیم، میزان دستر به داده هاست. تصور کنید در دوران قدیم که بانک‌های اطلاعاتی نبوده و فرد باید محتوا را از شکل سینه به سینه خارج می‌کرده و به صورت مکتوب درمی آورده است، دسترسی او به داده‌ها چقدر محدود بوده و درواقع هرچه به دست می‌آورده، در کتابش جا می‌داده است.

پس روش دسترسی به داده‌ها و میزان دستیابی به آن مهم‌ترین تفاوت است. هرچه از گذشته به طرف اکنون می‌آییم، می‌بینیم روش‌ها و دامنه آن تغییر می‌کند؛ پیش از رایانه و پس از رایانه، پیش از اینترنت و پس از اینترنت. همه این بانک‌ها و پیکره‌ها دائم بازتألیف و به روز می‌شود و طبقه بندی هایشان تغییر می‌کند؛ بنابراین مسئله اختیارات و امکانات فرد در میان است.

اقتصادی نیا ادامه می‌دهد: فرض کنید در زمان ملک الشعرا بهار که معاصر ماست، پس از اینکه دیوانش یک بار در زمان استبداد خمیر می‌شود، همه شعر‌ها از دست می‌رود. دیوان جدید چگونه تهیه می‌شود؟ خانواده و دوستان شاعر در روزنامه‌ها اعلان می‌دهند که هرکس هرچه شعر از ملک الشعرا دارد، بیاورد که ما در کار تهیه دیوان هستیم. به این ترتیب آقای محمد قهرمان و خانواده به کمک هم، یک پاره برگ از اینجا و یک پاره از آنجا، دیوان را گردآوری می‌کنند. می‌خواهم بگویم حتی در دوران ما هم این خمیرشدن ممکن است کار گردآوری داده‌ها را دشوار کند.

دیگر پرسش ما درباره تمایز پژوهش دانشگاهی و غیردانشگاهی است: به نظرم تفاوت‌های پژوهش‌های ادبی دانشگاهی و غیردانشگاهی زیاد است. اول دامنه آزادی فکر و انتخاب قالب و آنچه مؤلف غیردانشگاهی می‌تواند اختیار کند دربرابر محدودیت‌های پژوهش‌های دانشگاهی (مثلا در قالب پایان نامه‌ها و جزوه‌ها و تقریرات درسی) که برای نویسنده مانع ایجاد می‌کند.

پژوهش دانشگاهی به ناچار و ناگزیر باید در یک قالب بسته بندی شود و در خیلی از موارد این ممکن است عیب باشد؛ چون مؤلف بسیاری از حرف‌ها و محتوا‌ها و دریافت هایش را نمی‌تواند در آن قالب بریزد و ناچار است یا آن را دگرگون کند یا استحاله دهد و از ماهیتش دور کند تا در آن قالب جا بدهد یا اینکه از آن چشم پوشی کند. هم زمان این محدودیت می‌تواند حسن هم باشد. زیرا نظام فکری و نگارشی ایجاد می‌کند و انضباط و صورتی به کار پژوهشی می‌دهد که می‌تواند دامنه گسترده‌ای داشته باشد. یک تفاوت دیگر، پرهیز از داوری‌های شخصی در پژوهش‌های آزاد و دانشگاهی است.

البته معتقدم پژوهشگر دانشگاهی وقتی قرار است کتابی برای خواندن دانشجو بنویسد، حق دارد نظر و داوری شخصی اش را وارد کند و این را مانع نمی‌بینم، بلکه جذابیتی می‌بینم که تفاوت‌ها و روش‌های گوناگون ایجاد می‌کند. ولی اگر بخواهید نگاهی خشک و بسته بندی شده به پژوهش‌های دانشگاهی کنید، باید آن را فقط ظرفی ببینید برای مظروف اطلاعاتی، یعنی فقط باید اطلاعاتی داده شود و به شکل صحیح طبقه بندی شود و بسیاری از افراد جایی برای داوری شخصی قائل نیستند.

این پژوهشگر ادبی برخی کتاب‌های دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی درباره ادبیات معاصر مانند «حالات‌و‌مقامات م. امید» و «با چراغ و آینه» و بخش‌هایی از «موسیقی شعر» را نمونه‌هایی ایده آل در تحقیق ادبی فارسی می‌داند، منتها نه از نظر فرم، بلکه از لحاظ وزن و پرباری محتوا. زیرا این پژوهش‌ها را اصولا تقریرات مؤلف می‌داند که شاگرد او پیاده و سر هم و مکتوب کرده است و در آن ایراد‌هایی مانند تکرار زیاد دیده می‌شود. او همچنین آثار دکتر محمود فتوحی در زمینه تصویر و سبک شناسی را به سبب قالب بندی جدید و روشن و کمک رسان و نیز محتوا آثاری پربار می‌داند. آثار دکتر سیروس شمیسا را نیز دارای وزن دانشگاهی و زبان روشن و آثار دکتر تقی پورنامداریان را برخوردار از زبان روشن و همه فهم و محتوای بسیار دستیاب و طبقه بندی صحیح و دامنه پژوهش بسیار وسیع معرفی می‌کند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->