حمایت چهره‌های مطرح هالیوود از مردم فلسطین ویدئو | نخستین ویدیو از نگارگری روضه رضوان توسط استاد فرشچیان استقبال چشمگیر مخاطبان از طرح «سه‌شنبه‌های نیم‌بها» در سینمای ایران + آمار چهره‌های تلویزیونی که مخاطب هنوز کنجکاو سرنوشت‌شان است تصویری جدید از پشت صحنه سریال «اجل معلق» + عکس ویدئو | بابک جهانبخش در بیمارستان بستری شد صدور مجوز نمایش برای چهار فیلم سینمایی | «تابستان همان سال» به کارگردانی محمود کلاری آماده اکران شد برپایی نمایشگاه آثار فاخر استاد فرشچیان در تالار وحدت پرواز همای با اپرای «شیدا» به کاخ نیاوران بازمی‌گردد تاریخ اکران «گوزن‌های اتوبان» مشخص شد شلیک، با کمی تأخیر | نگاهی به سریال «شکارگاه»، اثر جدید نیما جاویدی گفت وگو با محمدتقی امیدیان، طراح نخستین پرتره امام خمینی (ره) بر روی اسکناس ها آموزش داستان نویسی | چشم‌هایی که در اعماق برق می‌زنند شاعر « اسب‌‌سالگی»: باید خط و خراشی روی صفحه هستی بیندازم برنامه‌های گالری‌های مشهد در روز‌های آتی (۲۶ مرداد ۱۴۰۴) ابوتراب خسروی: ممیزان دچار سوءتفاهم شده‌اند درباره سریال «۰۲۴» و ماجرای حضور زنان در یک رختشوی‌خانه درگذشت «گِرِگ ایلس،»نویسنده ژانر جنایی اکران مستندی درباره روایتی تاریخی از یک روزنامه‌نگار مبارز
سرخط خبرها

برای وطن

  • کد خبر: ۱۴۲۸۲۹
  • ۱۱ دی ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۰
برای وطن
چه می‌خواهیم الا اینکه عصری هواخنکی شما بنشینید، ما از جالیز برسیم، لیوان خاکشیریخمالی دستمان بدهید و قوتمان به قاعده باشد و دلمان خوش؟
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

دورت گردم نقره خانم. خوبید الحمدا...؟ خوش آمدید، تابستان زود شروع کرده، خوب کردید مراجعت کردید ییلاق، ممممم می‌گویم می‌بینید اوضاع را؟ می‌بینید احوال را؟ می‌بینید چه مملکتی است؟ روز نیست که سر بی تلواسه بر بالش نگذاریم، این فقره اخیر هم امری شده علی حده، برادر به گرده برادر نیمچه فرو می‌کند، همسایه سینه همسایه به حسن موسی سرخ، همین دیروز به میزیحیی توتونچی دوکلام عارض شدیم فلانی به نظرم فلان، عصری توی مسجد جواب سلاممان را که نداد هیچ، طوری پشتش را سمتمان گرداند که قاطرچی دهنه ارابه از سلفچگان به نطنز نمی‌گرداند، می‌گویم چه امر است این فقره دموغراسی نقره خانم که قرار بود گرگ و میش به صلح از یک چشمه آب بنوشند، حال انگار سرکنگبین صفرا فزوده و زن به شوهر بی التفات است و پسر به پدر؟ می‌گویم نقره خانم فرنگ هم که شما بودید همین طور بود؟ خانم ما که از پلتیک زیاد سررشته نداریم، ولی ا...  وکیل این رسم و روالش نیست، ما آداب رعیت بودن بلدیم آقایان رعیت نوازی نه، همین ما؟!

چه می‌خواهیم الا اینکه عصری هواخنکی شما بنشینید، ما از جالیز برسیم، لیوان خاکشیریخمالی دستمان بدهید و قوتمان به قاعده باشد و دلمان خوش؟ شب سر بی قرض بر زمین بگذاریم. صبح فکر این نباشیم که نان نیست و روغن نیست، علوفه نیست، نقره خانم شما که آقاجانتان با وکیل و وزیر می‌نشیند بفرمایید، مثلا همین فقره را می‌شد یک جوری هدایت کرد که این روال نشود، بفرمایید مردم اواخر یک چیزی ته دلشان بوده به اسم عزت، بفرمایید مو برداشته، درد می‌کند، بفرمایید نجیب‌تر از این مردم در ربع مسکون جهان نخواهید جست، نقره خانم، در فقره تفلیس و مشروطه و فتح تهران و نهضت جنگل و دلوار کم رشادت نکرده اند، بفرمایید هر نوزاد پسر این خاک را که تخت پشتش می‌زنی بوی باروت می‌خورد توی مشامت از رشادت، نقره خانم این مردم عیال ا... اند. یک کدامشان یک آه بکشد گله فیل می‌غلتد.

خاک برسرم، حالا یک عصری وسط این همه شلوغی آمده اید دلی به باد بدهید ما هی غر به جانتان می‌زنیم، خودتان خوبید؟ بالکن را آب پاشیده ام تا هرمش بخوابد طول می‌کشد. می‌خواهید من بروم شما چارقد واکنید زلفی به باد بدهید؟ سردتان نیست؟ می‌گویم گردو‌ها و خرمالو‌ها را می‌بینید؟ آن گردو «کلاغ کاشت» است، خرمالو بچینم؟ آلبالو خشکه هم داریم، نمک بزنم؟ چرا حرف نمی‌زنید؟ ببینم چشم هایتان را؟ خاکم به سر گریه می‌کنید؟ خانم جان؟ نقره خانم... چیزی شده؟ جان؟ ایران؟ برای وطن گریه می‌کنید؟ ...‌ای لال بمیرم من که اشک شما را در آوردم.
به قلم میرزاابراهیم خان شکسته نویس

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->