واکنش سفارت ایران به اتهام‌زنی‌های هلند ترامپ: مذاکرات هسته‌ای برای توافق با ایران به خوبی پیش می‌رود شمار شهدای غزه امروز به ۶۱ نفر رسید (۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) وزیر ورزش عراق به زیارت حرم امام رضا علیه السلام مشرف شد بیانیه فراکسیون نمایندگان اهل سنت درباره اهانت از رسانه ملی منتظر جنگ میان هند و پاکستان باشیم؟ | فرصت ۴۸ ساعته هند به اتباع پاکستان فرانسه: آماده ادامه گفت‌و‌گو‌ها با تهران هستیم رهبر انقلاب: مردم غزه و لبنان با ایستادگی خود در خط ائمه کار می‌کنند + ویدئو مهم‌ترین موضوعات مطرح شده در نشست اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس و فرماندهان فراجا دیدار چهارجانبه ایران، چین و روسیه با گروسی در خصوص وضعیت برنامه هسته‌ای ایران اعلام آمادگی عراقچی برای سفر به پاریس، برلین و لندن تحقیق و تفحص از بانک مرکزی در دستورکار مجلس| یک بانک خصوصی، عامل شکل‌گیری ۳۵ درصد از تورم کشور امیر سرتیپ صباحی‌فرد و سردار حاجی‌زاده از مواضع پدافندیِ نطنز و خنداب بازدید کردند ارتش چین برای هشدار به ناوشکن آمریکایی، نیروهای هوایی و دریایی اش را اعزام کرد جزئیاتی از دیدار وزرای امور خارجه ایران و چین در پکن جزئیات پرونده «کرسنت» از سوی پورمحمدی اعلام شد یورش هوایی روسیه به کی یف اوکراین با ۹ کشته و ۷۰ زخمی اژه ای: ایران، میزبان بیست‌و‌یکمین نشست قضایی کشورهای عضو سازمان شانگهای خواهد بود ترامپ از احتمال دیدار خود با پوتین خبر داد اولین مراسم هولوکاست بدون حضور نتانیاهو| پهپاد ناشناس سرنگون شد معاون وزیر کشور: اعطای فوق‌العاده خاص کارکنان شهرداری‌ها تصویب شد وزیر کشور در مشهد: ایجاد سازمان ملی مهاجرت موجب یکپارچگی مدیریتی می‌شود+ویدئو ترامپ: مذاکرات با چین برای توافق عادلانه خوب پیش می‌رود وزیر کشور وارد مشهد شد (۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) عراقچی: تلاش‌های رژیم اسرائیل برای منحرف کردن دیپلماسی کاملاً واضح است سردار رحمان علیدوست، رئیس سازمان وظیفه عمومی فراجا شد (۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) مدیر سرویس اطلاعات خارجی روسیه: شانس توافق با آمریکا وجود دارد گروسی: ایران در رابطه با مذاکرات هسته‌ای جدی است
سرخط خبرها

یک مرثیه در هفت پرده ...

  • کد خبر: ۱۴۴۳۸۱
  • ۱۹ دی ۱۴۰۱ - ۱۴:۵۹
یک مرثیه در هفت پرده ...
هنوز از گیجی غم حاج قاسم در نیامده بودیم که به غم پرواز اوکراین مبتلا شدیم، کلمه‌ها یاری نمی‌کرد.
حامد عسکری
خبرنگار حامد عسکری

۱-خبر که پیچید، انگار توی سرنگ سولفوریک تزریق کرده باشند توی تخم چشم هایم.

حدود ساعت ۱۰ صبح بود که فهمیدم، پاهایم هر کدام هزار کیلو بود، دوتا ستون سیمانی یخ و ترک خورده با میلگرد استخوان‌هایی زنگ زده و پوک ... نوک انگشت هایم می‌سوخت و باید می‌رفتم روزنامه به هر بدبختی بود.

۲- روزنامه کربلایی بود. هیچ کس وجود نداشت توی چشم‌های دیگری نگاه کند، همه از هم چشم می‌دزدیدیم. آنی تلاقی کردن نگاه‌ها ممکن بود آبروریزی کند و پقی بزنی زیر گریه و و سط تحریریه به همه ثابت کنی اتفاقا مرد پایش بیفتد یک جوری گریه می‌کند که هزار زن جوان مرده هم به گرد غده‌های اشکی اش نرسند.

۳-هر یک دقیقه تأخیر مساوی بود با کلی تومان جریمه. صفحه یک باید می‌رسید، باید می‌نوشتیم چه بلایی سرمان آمده است، هنوز از گیجی غم حاج قاسم در نیامده بودیم که به غم پرواز اوکراین مبتلا شدیم، کلمه‌ها یاری نمی‌کرد. ستون و تیتر یک همه جهان شده بود هواپیمای اوکراینی و ما هم باید تیتر یک می‌زدیم. جلسه شورای تیتر برگزار شد، من پیشنهاد دادم «اصابت مصیبت». تصویب شد.

۴- محمد زنگ زد و گفت یک چیزی برایت می‌فرستم، نگاهش کن و فقط یک مصرع بگو ... قطع کرد، گوشی دینگ کرد و یک عکس آمد، خدای من، صدو هفتاد و خرده‌ای لبخند... همه مسافر‌های پرواز اوکراین توی عکس بودند، با چشم‌هایی زل زده به لنز به من ... سخت بود فقط یک مصرع گفتن. یک هو، ولی نوشتم: آه از غمی که تازه شود با غمی دگر ... و بغض امان نمی‌داد ...

۵- ذهن خیال پرداز بیماری دارم، مرض دارد. به لایه‌های دوم و سوم هر اتفاق خیلی بیشتر از خود متن فکر می‌کنم. هواپیما و مسافرانش نبودند و من داشتم به خانه‌های کوچکشان در غربت فکر می‌کردم، به پرتقال‌های توی یخچال، به همبرگر‌های توی فریزر. به گلدان‌های آب نخورده، به قبض‌های پرداخت نشده، به مو‌های توی برس جلو آینه و ادکلن‌ها و کرم پودر‌ها و لاک‌های نصفه نیمه ... و دری که در گلوی قفلش هیچ گاه کلیدی نمی‌افتد و باز نخواهد شد.

۶- از سه، چهار شب گذشته، تپش دارم، خوابم نمی‌برد، می‌روم روی تراس به روشنایی‌های شهر خیره می‌شوم. خودم را می‌گذارم جایش، چندثانیه فرصت داشت؟ از کجا باید استعلام می‌گرفت؟ مافوقش چه برخوردی با او داشته؟ الان چه حالی دارد؟ اگر حدس و گمانش درست بود و نمی‌زد و یک گوشه از این شهر را می‌زدند چه؟ برای خیلی از سؤال‌های توی سرم جوابی ندارم.

۷- هرسال این روز‌ها به عکس کتاب تمرین برای دوتار حسین علیزاده فکر می‌کنم که توی چمدانی از تهران به مقصد اوکراین مثل یک مسافر بود و هیچ وقت روی پایه نت ننشست و ورق نخورد و نت‌های خاموشش به گوش هیچ کس نرسید.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->