نماز فرمان الهی است. خداوند در آیه شریفه الهی فرموده است: «نماز را در دو طرف روز (صبح و بعدازظهر) و اوایل شب بر پا بدار چراکه حسنات آثار و نتایج سیئات را از بین میبرد.» (هود/۱۱۴)
حال اگر به این امر الهی بیتوجه و بیاعتنا باشیم، چه اتفاقی ممکن است پیش بیاید؟ بهتر است با هم یکبار دیگر داستان خلقت و سجدهنکردن شیطان بر آدم (ع) را مرور کنیم و مشاهده کنیم چه درسهایی را میتوان از آن گرفت. داستان سجدهنکردن شیطان بر آدم اینگونه است که خداوند متعال بعد از آنکه پیکر آدم را طراحی کرد و از روح و وجود خود بر آن دمید و بدان هنگام آدم جان گرفت و ایستاد، فرمان الهی برای همه ملائکه آمد که باید بر آن سجده کنید. همه به سجده افتادند و فقط شیطان سجده نکرد و خودش را برتر از آدم دید و گفت که من بهتر از او هستم، چون مرا از آتش خلق کردهای و او را از خاک و گِل کثیف خداوند او را از میان ملائکه و زمره آنها بیرون کرد.
شیطان از خداوند تا روز معین مهلت خواست و خداوند به او مهلت داد و دستش را برای هر کاری باز گذاشت. پس شیطان هر کاری را که اذن الهی باشد، انجام میدهد. شیطانِ مغرور و سرمست از این مهلت الهی، گفت که من همه انسانها را میفریبم و سپس از پیشرو و پشت سر و سمت راست و سمت چپشان میآیم و خواهی دید که بسیاری از آنها شکرگزار نخواهند بود. (اعراف/۱۱ به بعد)
اولین سؤال؛ چرا شیطان رانده شد؟ در حالی که حضرت امیرمؤمنان علی (ع) میفرمایند: شیطان، خداوند متعال را ششهزار سال عبادت کرد و کسی نمیداند از سالهای دنیایی است یا از سالهای اخروی، پس کیست بعد از ابلیس که از عذاب پروردگار سلامت بماند، در حالی که در معصیتی همچون ابلیس اقدام کرده باشد، نه اینگونه نیست.
خداوند متعال آدمی را بهخاطر امری که به سبب آن امر، ملکی از ملائکه را از بهشت خارج کرده است، داخل بهشت نمیکند، چراکه حکم خداوند در حق اهل آسمان و زمین یکى است و میان خداوند متعال و میان هیچیک از خلق او رخصت و محبت وجود ندارد که قرقگاه الهی را که بر همه عالمیان حرام گردانیده شده است، مباح بداند. (نهجالبلاغه/خطبه ۱۹۲ مشهور به خطبه قاصعه)
یعنی خداوند متعال دو منطقه را در اختیار دارد که یکی قرق شده است و کسی نباید در آن وارد شود و یکی را اجازه داده است که هر کس میتواند در آن وارد شده و از مزایای آن نیز بهرهمند شود. آنجا که باید وارد شد، اوامر الهی است و در غیر آن، اجازه ورود ندارد و قرقگاه الهی است و هیچکسی از عالمیان حق ورود ندارد. پس نماز امر الهی است باید در آن وارد شد و اگر کسی به هر دلیلی آن را وانهد و از آن سرپیچی کند، راندهشده از درگاه الهی خواهد بود، همانگونه که شیطان رانده شد، زیرا امر الهی را اطاعت نکرد.
پس چنانچه کسی بهدلیل سرپیچی و از روی عمد نماز را ترک کند، همانا او همان حکم شیطان انسی را خواهد داشت که از رحمت الهی به دور خواهد بود، البته خداوند متعال به اینگونه افراد آنچنان مهلت میدهد که حتی تارک نماز گمان میکند آدم خوبی است که حتی کارها برایش آسان میشود، این همان غروری است که خداوند متعال فرمود: «ای انسان، چه چیزی تو را در برابر خداوند کریمت مغرور ساخت؟!» (انفطار/۸۲).
اما اکنون که نماز و امر الهی را قرار است بهجای آورد، چگونه باید آن را انجام دهد که موجب رضایت الهی باشد؟
خدای تعالی فرمود: «وای به حال نمازگزاران» (ماعون/۴) این سؤال پیش میآید که چرا وای به حال نمازگزاران در حالی که باید میفرمود، وای به حال کسانی که نماز نمیخوانند؟ خداوند در ادامه آیه شریفه الهی میفرماید: «کسانی که از نمازشان (عن صلاتهم) سهوکننده هستند.» (ماعون/۵)
در اینجا چرا نفرمود «فی صلاتهم» (در نمازشان) بلکه فرمود «عن صلاتهم» (از نمازشان) شاید دلیلش این باشد که برخی کسانی هستند که از اصل نمازشان غفلت و نسبت به آن سهلانگاری میکنند که باید برای چه کسی نماز بخوانند، به همین دلیل در ادامه میفرماید: «کسانی که ریاکارند و کسانی که دیگران را از لوازم ضروری زندگیشان مانع میشوند. (ماعون/۶ و ۷) پس باید نماز را تنها و تنها برای اجابت امر الهی به جای آورد و در غیر این صورت مورد خطاب و نهیب الهی قرار خواهند گرفت که فرمود: «وای بر نمازگزاران».
نمازگزارانی که سهلانگارند و از امر الهی غفلت میکنند و امر الهی را برای اینکه به دیگران نشان دهند، بهجا میآورند. همچنین نمازگزارانی که مانع آرامش زندگی دیگران هستند و فقط برای حفظ ظاهر نماز میخوانند. پس نمازی دارای اثر است که فقط برای اطاعت امر الهی باشد، هر چند در آن سهو کنند، اگر نمازخواندن برای خدا و اجابت امر الهی باشد، این مقدار از نقص نماز را انشاءا... به کرم خودش خواهد پذیرفت.