سعیده ساجدینیا | شهرآرانیوز؛ دوران تحصیلش در دوره متوسطه با انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها مصادف شد. با بستهشدن مسیر ادامه تحصیل، برای اینکه زمان را از دست ندهد، تصمیم به ازدواج و تشکیل خانواده گرفت. سال ۱۳۶۳ یکسال از زندگی مشترکش میگذشت که متوجه شد آستانقدسرضوی برای طرح «فلکه» فراخوان جذب نیرو داده است. بدون معطلی خودش را معرفی کرد و از همانجا کارش در صحن و سرای مطهر حضرترضا (ع) آغاز شد؛ شروعی که پایانی نداشته و با وجود گذشت هشت سال از بازنشستگیاش، همچنان پرشور و پرانرژی به فعالیتهای عمرانیاش ادامه داده است.
حرم رضوی پس از انقلاب اسلامی بهتدریج گسترش پیدا کرد و از ۲ صحن به ۹ صحن و از ۱۷ رواق به ۲۹ رواق افزایش یافت؛ بارگاهی که اکنون یکی از مکانهای مذهبی زیبا و باشکوه با مجموعهای از معماریها در جهان اسلام بهشمار میرود. بیتردید نقش و هنرنمایی انسانهای عاشق و پای کاری مانند صباغیانطوسی در این شکوه بیبدیل انکارناپذیر است.
محسن صباغیانطوسی که اکنون واپسینروزهای شصتویکسالگیاش را پشت سر میگذارد، یکی از مهندسان تأثیرگذار در طراحی رواقهای حرم رضوی است. خودش یکی از پروژههای کاری ماندگارش را «رواق امام (ره)» میداند؛ رواقی که دربارهاش میگوید: «نزدیک به یک دهه طراحی و ساختش زمان برده و برای اینکه این رواق به ثمر برسد، خون دلهای بسیاری خورده است.»
پدرش کارمند بانک سپه و دانشآموخته مدرسه جوادیه مرحوم عابدزاده بود: «من بچه اول بودم و پدرم توجه خاصی به درس و تحصیلمان داشت. آن زمان سه دبیرستان در مشهد بهنام بود. یکی معروف بود به مدرسه آمریکاییها که در محدوده کوهسنگی قرار داشت. دبیرستان شاهرضا بعدها به مدرسه دکترعلی شریعتی تغییرنام داد و یکی هم مدرسه ابنیمین در کوی دکترا که دانشآموزانش اهل رقابت و علماندوزی بودند و من آنجا دوره متوسطه را در رشته تجربی به پایان رساندم.»
صباغیانطوسی پیش از فراخوان طرح فلکه در برخی دورههای طراحی و نقشهکشی ساختمان شرکت کرد و مدرک گرفت. با اتکا به همین آموزشها، در آزمونی که قرار بود آستانقدس رضوی برای انتخاب نفرات طرح فلکه برگزار کند، ثبتنام کرد و در میان همه جویندگان کار بهعنوان نفر اول پذیرفته شد؛ اتفاقی که روند زندگی کاری و شخصیاش را دستخوش تغییر کرد. او اکنون نزدیک به چهار دهه است که در بیشتر پروژهها و ساختوسازهای حرم و حریم رضوی نقش داشته و کارنامه ماندگاری از خودش بهجا گذاشته است.
در طرح فلکه قرار بر این بود که چند صحن و کتابخانه ساخته شود؛ مانند صحنهای جمهوری و قدس و کتابخانه مرکزی و بخشی از دانشگاه علومرضوی. در ادامه، ساخت زیرگذر حرممطهررضوی هم به پروژه اضافه شد تا علاوه بر ایجاد پارکینگ، ارتباط درونشهری از این نقطه به آنسوی شهر برقرار شود. کار که پیش رفت، مدیران وقت بر آن شدند که برای طراحی و ساخت صحنها و رواقها در فضای حرممطهر امامرضا (ع) دستبهکار شوند.
«یادش بهخیر. هم کار میکردیم و هم از بزرگان خبره کار یاد میگرفتیم. خاصیت کارکردن در آستان همینطور است. اگر بالاترین مدرک تحصیلی را هم داشته باشی، نمیتوانی ادعا کنی که همهچیزدان هستی. چون وضعیت کار متفاوت است و با آدمهایی سروکار داری که تجربههای ویژهای دارند. اینجا دانشگاهی تمامعیار است، به شرط اینکه دانشجوی باارادهای باشی و آموزشپذیر.»
شروع فعالیت رسمی صباغیانطوسی در بخش آتلیه و طراحی ثبت شده است. هر نقش و رنگی که روی در و دیوار این صحن و سرا چشمنوازی میکند و هر آنچه از آن بهعنوان معماری سنتی و اسلامی یاد میشود، فقط گوشه کوچکی از خدمت هنرمندانه او و همکارانش است.
او از همان ابتدا به فکر ادامه تحصیل بود تا افزون بر هنری که نمود ظاهریاش قابلقبول بود، دانش آکادمیک را نیز چاشنی کارش کند. تا اینکه سال ۱۳۷۷ در دانشگاه علمیکاربردی پذیرفته شد.
صباغیانطوسی سال ۱۳۸۰ به سرپرستی پروژه موزه فرش حرم منصوب میشود و پس از آن بهعنوان مدیر پروژه رواق امام (ره) به فعالیتش ادامه میدهد.
از آن زمان به بعد از فضای آتلیهای و طراحی به محیط کارگاهی و اجرا جابهجا شد. دو رواق امام (ره) و دارالمرحمه جزو اولویتهای مهم کاریاش تا سال ۱۳۸۸ بوده است: «روزی نبود که به خود حضرت متوسل نشوم. زیرا رواق امام (ره) حساسیت زیادی داشت. تنهامسیر رفتوآمد به دارالتولیه که مسئولان ردهبالای کشور از آنجا تردد میکردند، از رواق بود که بسته شده بود. با دو ساختمان قدیمی موزه و مسجد گوهرشاد مجاور بود. پوشاندن سقف آن دشواریهای خاص خودش را داشت.
برخی موافق مسقفکردن بودند و برخی مخالف و همین مسئله پیشرفت کار را کند کرده بود. درمجموع در جریان ساخت و بهسرانجامرساندن رواق، فشار سنگینی متحمل شدیم. یکی از معجزات در طول هشت سال ساخت رواق این بود که حتی خون از بینی کسی نریخت و این رواق بدون هیچ اتفاق و پیشامدی به پایان رسید.» طولی نکشید که طوسی بهعنوان مشاور مدیرعامل سازمان حرم و حریم حضرترضا (ع) در همه پروژههای تعریفشده ریز و درشت اعلام نظر میکرد و بر روند اجرا نظارت داشت.
در این سالها به مأموریت عتباتعالیات رفته است. اول به کربلا و سپس برای مشاوره ساخت صحن حضرتزهرا (س) در حرم حضرتعلی (ع) به نجف سفر کرده است. سال ۱۳۹۳ با وجود بازنشستگی، بهعنوان مشاور هنری و سنتی دعوتبهکار شد و اینبار نیز مسئول امور هنری و معماری حرم حضرترضا (ع) شد. همان زمان رهبر معظم انقلاب فرموده بودند به گلدستههای حرم توجه شود و به این ترتیب نماسازی و تکمیل چهار گلدسته صحن پیامبراعظم (ص) با حضور دوباره صباغیانطوسی به سرانجام رسید.
میپرسم چطور با دیپلم تجربی توانسته است در زمینه معماری که درونمایه اصلیاش هنر و ریاضیات است، مسیر موفقی را طی کند؟ میگوید: «دور و بر کسی را نداریم که هنر ذاتی داشته باشد. شاید ریشه در نامخانوادگیام «صباغیان» داشته باشد. چون به معنای کسی است که رنگرزی میکند و تا جایی که یادم میآید، پدربزرگ پدریام در یزد سررشتهای در امور هنری و کار چوب داشته است. شاید هم لطف و عنایت خاص حضرترضا (ع) بود که از روز اول علاقه عجیبی در دلم افتاد، بهطوریکه هیچچیز و هیچکس نتوانست این اتصال معنوی را از بین ببرد.»
او از درگذشتگان و استادان قدیمیترش هم یادی میکند: «خدا رحمت کند حاجآقارفعتی، معمار قدیمی صحن جمهوری که توسعه گنبد در اوایل انقلاب اسلامی برعهده ایشان بود. خدابیامرز استاد محمود ماهرالنقش هم معمار و کاشیکار و جزو چهرههای ماندگار بود. مهندس رضا دیشیدی، استاد هوشنگ جزیزاده و استاد فرشچیان در زمان ساخت ضریح مطهر مشاوره میدادند. اینها استادانی بودند که در این سالها از هنر و تجربهشان آموختم.»
صحبتهایش را با این یادآوری به پایان میبرد: «پدرم سهامدار کارخانه فروزان کبریت بود. قرار بر این بود که من در این کارخانه مشغول شوم. حتی وقتی برای خواستگاری همسرم به تهران رفتیم، بهعنوان سهامدار کارخانه خودم را معرفی کردم، اما در ادامه اتفاقاتی افتاد که فعالیت کارخانه متوقف شد و امکان ادامه کار نبود، تا اینکه جذب پروژه طرح فلکه شدم؛ پروژهای که موقتی بود و تعهدی در قبال نیروهای جذبشده وجود نداشت. حتی قراردادها هم یکساله بسته شد، اما انگار خدا و امامهشتم نخواستند این خدمت به همانجا ختم شود و این یعنی برکت؛ برکتی که در همه اینسالها در زندگیام جاری بوده است.»