ویدیو | موسیقی استاد محمد نوری را باید با روح شنید، نه گوش! استوری هنرمند تئاتر مشهد دربارهٔ شرایط مجموعهٔ تئاتر شهر | کاش تئاتر مشهد بزرگ‌تر داشت + عکس تغییر چهره بازیگر نقش مومو سریال بچه مهندس + عکس ماجرای کتک خوردن جعفر دهقان در سریال «حکایت‌های کمال» مریم حسینیان، داستان‌نویس مشهدی، به کما رفت مستند «بامبی، داستان زندگی در جنگل» روی آنتن تلویزیون + شبکه پخش معرفی ویژه برنامه‌های اربعین در رادیو فرهنگ + زمان پخش ماجرای توقیف برنامه «ماجرای جنگ» به روایت جواد موگویی «مهران زینت‌بخش» مستندساز، در خاک آرام گرفت (۹ مرداد ۱۴۰۴) ساخت دنباله فیلم «شبکه اجتماعی» با حضور مایکی مدیسون و جرمی آلن وایت فصل ششم اکشن دلهره آور «دوشیزه اسکارلت و دوک» تولید می‌شود پژمان جمشیدی با کمدی «ناجورها» در راه اکران دلیل توقف در ساخت فیلم «چشمهایش» بهمن فرمان چیست؟ فیلم جدید سروش صحت با نام «استخر» ساخته می‌شود کتاب «گیتار اصالتاً یک ساز ایرانی است» در بازار نشر فیلم اقتباسی «شیاطین» به روایت «جیمز کامرون»
سرخط خبرها

حکایت هنرنمایی برادر چهارم سر قبر پدر

  • کد خبر: ۱۶۰۲۸۹
  • ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۴:۵۹
حکایت هنرنمایی برادر چهارم سر قبر پدر
مردی که چهار پسر داشت، پس از آنکه پزشکان جوابش کردند و در بستر مرگ افتاد، پسرانش را صدا زد که نزد او بیایند و به وصیت او گوش فرا دهند. چهار پسر آمدند و در کنار بالین پدر نشستند.

مردی که چهار پسر داشت، پس از آنکه پزشکان جوابش کردند و در بستر مرگ افتاد، پسرانش را صدا زد که نزد او بیایند و به وصیت او گوش فرا دهند. چهار پسر آمدند و در کنار بالین پدر نشستند.

پدر دستش را زیر تشکش کرد و یک دسته چوب خشک را که از قبل آماده کرده بود بیرون آورد و گفت: فرزندانم، شما در زندگی ممکن است در پی چیز‌های مختلفی باشید. ثروت، قدرت، شهرت و هنر. بدانید و آگاه باشید که ثروت و قدرت و شهرت قابل اعتماد نیستند. ثروت را دزد می‌برد، قدرت در اثر تحولات سیاسی زایل می‌شود و شهرت با یک ویدئوی افشاگرانه یا یک اسکرین شات ناجوانمردانه نابود می‌گردد.

اما هنر چشمه زاینده و دولت پاینده است و هنرمند اگر در اوج فقر و بیچارگی و گمنامی هم باشد هنرش راه را برای او باز می‌کند. پسر بزرگ‌تر گفت:‌ای پدر، نصیحت خوبی کردی. چوب‌ها را نمی‌شکنی؟ پدر گفت: نه؛ و جان به جان آفرین تسلیم کرد. پس از مرگ پدر، پسر بزرگ‌تر که طالب ثروت بود به ثروت اندوزی مشغول گشت و طی مدتی به یکی از گنده‌های بازار تبدیل شد.

پسر دوم که طالب قدرت بود به فعالیت‌های سیاسی پرداخت و از طریق یکی از فهرست‌ها به مجلس راه یافت.
پسر سوم نیز که طالب شهرت بود به فعالیت مجازی روی آورد و طی مدتی تبدیل به یکی از شاخ‌های اینستاگرام با یک میلیون فالوور شد. اما پسر چهارم که طالب هنر بود نصیحت پدر را به کار بست و هنرمندی صاحب  سبک شد.

پس از مدتی برادر چهارم تصمیم گرفت تا با برگزاری نمایشگاهی هنر خود را به جامعه عرضه کند. نخست با برادر دوم تماس گرفت تا در راستای کسب مجوز برگزاری نمایشگاه از او یاری بگیرد. برادر دوم گفت باید کارشناس مربوط آثار وی را مورد بررسی قرار دهد و مراتب را در کمیسیون مطرح نماید. سپس با برادر سوم تماس گرفت که در اطلاع رسانی و تبلیغات نمایشگاه به او کمک کند. برادر سوم گفت هر پست بیست میلیون تومان و هر استوری ده میلیون تومان. سپس با برادر نخست تماس گرفت تا حامی مالی نمایشگاه او باشد، اما برادر بزرگ به تلفن او جواب نداد.

برادر هنرمند که اوضاع را چنین دید، تصمیم گرفت در اقدامی نمادین نمایشگاه خود را سر قبر پدرش برگزار کند. چند روز بعد خبر برگزاری یک نمایشگاه کانسپچوال آرت شامل عرضه تعدادی اثر نقاشی و حجم در قبرستان، در مجامع و محافل فرهنگی هنری پیچید و علاقه‌مندان برای بازدید از آن در قبرستان صف کشیدند و منتقدان به نقد و بررسی آثار پرداختند و خریداران آثار هنری و مجموعه داران خرمایه آثار را به قیمت‌های نجومی خریداری کردند.

برادر هنرمند نیز پس از پایان نمایشگاه و دریافت مبالغ دریافت شده، یک ساختمال چهارطبقه خرید و یک آتلیه و یک گالری و یک کافه راه اندازی کرد و یک پیج سه میلیون فالووری نیز خرید و تا پایان عمر از چشمه زاینده و دولت پاینده هنر بهره برداری کرد و به تلفن‌های برادرانش هم جواب نداد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->