ماجرای مخالفت شورای نگهبان با یک مصوبه شورای شهر مشهد چه بود؟ درباره قاسم ارفع که فردوسی را دوباره دفن کرد | یَلی بیرون شاهنامه فاضلاب سرگردان و دردسر‌های مردم مشهد شهردار مشهد مقدس: روابط عمومی، آینه تمام‌نمای عملکرد سازمان و پل ارتباطی میان شهروندان و مدیریت شهری است شهردار منطقه ۴ مشهد مقدس: ساخت شهر بدون ترویج فرهنگ شهدا، ناتمام است پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (شنبه، ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴) | تداوم جو نسبتاً پایدار و احتمال بارش باران در برخی نقاط روابط عمومی نوین صدای مردم، زبان توسعه «باره توس» بی‌بار مانده است | دیوار دورتادور شهر تابران توس نیازمند بازسازی است توسعه و توازن شهری مشهد با ساخت بوستان ۷۳ هکتاری «کرامت» ثبت یک روز آلوده دیگر در مشهد (۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴) اشتغال مجدد بازنشستگان تأمین اجتماعی، مستمری را قطع می‌کند آماده‌باش شهرداری برای مواجهه با سیلاب احتمالی در مشهد (۲۶ اردیبهشت ۱۴٠۴) وضعیت قرمز آلودگی هوا در مشهد (۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) اعضای جدید هیئت‌مدیره شرکت آبادگران معرفی شدند در ستایش حکیم توس؛ نگاهی به تازه‌ترین کتاب‌ها درباره فردوسی و شاهنامه رویداد تولید پوستر و اکران شهری «برای خدمت» در مشهد برگزار شد + فیلم مسیرهای ویژه گردشگری در مشهد راه‌اندازی می‌شود شهردار مشهد مقدس: شهر مشهد رتبه سوم هوشمندسازی را در منطقه غرب آسیا و اوراسیا دارد + فیلم تنش ترافیکی در خیابان شهدای سلامت مشهد | اینجا پارک دوبله ظاهراً ممنوع نیست! تلاش شبانه‌روزی سازمان عمران شهرداری مشهد برای اتمام ۵ کلان‌پروژه شاخص شهر
سرخط خبرها

علاف‌های ته خیابان

  • کد خبر: ۱۶۰۸۵۳
  • ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۶:۰۲
علاف‌های ته خیابان
علافی، پیشه پیوسته کشاورزی است. تا همین دهه‌های معاصر هم، همه برزیگران دشت‌های پایین دست و بالادست، کشاورزان آب «نهر خیابان»، هر چه می‌کاشته اند را صاف می‌آورده اند اینجا.

از «پنجراه پایین خیابان» که رد می‌شوی این طرف و می‌افتی توی مسیری که صاف می‌رود سمت «مصلا»، انگار تاریخ، از مدار روزگار معاصر می‌چرخد و می‌افتد به روزگار‌هایی که خیلی از زمانشان گذشته است.

اگر آسفالت خیابان‌ها را ندید بگیریم و رفت و آمد ماشین‌ها را و درعوض به جایش، چندتایی شتر و اسب و استر بگذاریم، منظره پنجراه پایین خیابان با چند سده قبلش، مو نمی‌زند. همان آدم‌ها با همان پیشه کهن.

«علاف»‌های ته خیابان انگار همیشه همان جا بوده اند، نزدیک باروی شهر.

جایی که قافله‌ها برای شتر‌ها و اسب و استرهایشان، آذوقه و علیق می‌خواسته اند. آن همه کاروانسرا که هنوز هم از خیلی هایشان می‌شود نشانه‌هایی پیدا کرد. حتما همه سال پر بوده اند از قافله‌هایی که از راه‌های دور و نزدیک به زیارت آمده بود ند. آن همه حیوان بارکش، خوراکی‌هایی می‌خواسته اند تا توبره شان را پر کند و شکمشان را سیر.

نه فقط آن‌ها که خیلی از آدم‌ها هم بار و بنشن خانه و خانواده شان را از همین جا می‌خریده اند و البته که هنوز هم می‌خرند.

علافی، پیشه پیوسته کشاورزی است. تا همین دهه‌های معاصر هم، همه برزیگران دشت‌های پایین دست و بالادست، کشاورزان آب «نهر خیابان»، هر چه می‌کاشته اند را صاف می‌آورده اند اینجا.

اول چوب خطشان را صاف می‌کرده اند و بعد، باقی مانده پول گندم و جو و کاه و کلش و نخود و لوبیا را به جیب می‌زده اند و می‌رفته اند پی زندگی شان. در علافی‌های ته خیابان هنوز هم می‌شود همه جور دانه خوراکی را پیدا کرد.

می‌خواهد خوراک آدم‌ها باشد یا خوراک حیواناتشان؛ از «گاوَرس» و «گاودانه» بگیرید تا «مولی» و «ماشَک»؛ از «نخود سیاه» تا «لوبیای عروس»؛ از «جو دوسر» تا «باقالی» و «دال عدس»؛ بماند که حالا البته حرفه فروش دارو‌های گیاهی هم به علافی، اضافه شده است. سرا‌ها و سراچه‌های پنجراه پایین خیابان، حالا مرکز فروش گیاهان دارویی هم هست.

هنوز هم از سر خیابان، از جایی که آدم‌ها در فضای آفتاب گیر «پل پنجراه» آفتاب می‌گیرند، تا بعد از «میدان عدالت»، در همه سرا‌ها و سراچه ها، همه تیمچه‌ها و کاروانسرا‌ها می‌شود مغازه‌های تنگ و تاریکی را دید که حتی حالا در روزگار ماشین و پیتزا، باز هم بازارشان پررونق است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->