آغاز هفته ملی مشهد با اجرای برنامه‌های ویژه فرهنگی، هنری و گردشگری جذب ۲۱ بانوی آتش‌نشان در مشهد ابلاغ برنامه‌های استقبال از بهار ۱۴۰۴ در مشهد از نیمه دی‌ماه هوای کلانشهر مشهد، همچنان آلوده است (۲ دی ۱۴۰۳) ناصحی: رویداد نشان مشهد الرضا(ع) باید در سطح ملی و بین المللی دیده شود نشان مشهد الرضا(ع)؛ فرصتی برای آشنایی نسل آینده با چهره‌های تاثیرگذار اقتصادی مشهد برگزاری اولین نشست کارگروه زیارت شورای عالی استان‌های کشور اختصاص ۱۳۰ تاکسی ون به تاکسیرانی مشهد (۲۸ اذر ۱۴۰۳) یادگارهای کوهسنگی مشهد در دل سازه‌های شهر حل اختلاف میان وزارت کشور و ایران‌خودرو بر سر ۹۰ تاکسی ون شهرداری مشهد بررسی مشکلات ساخت‌وساز‌های غیرمجاز در محلات حاشیه شهر مشهد | لنگرانداختن بسازوبفروش‌ها در بولوار توس آغاز اولین روز زمستان در مشهد با آلودگی هوا سرپرست شرکت بهره‌برداری قطارشهری مشهد منصوب شد (یکم دی ۱۴۰۳) امضای تفاهم‌نامه ٢ هزار میلیارد تومانی برای سامان‌دهی محور‌های ورودی مشهد مقدس شهردار مشهد: اولویت فعلی مدیریت شهری؛ ایجاد حال خوب برای شهروندان است+ویدئو درباره محمدولی اسدی، نایب تولیت آستان قدس رضوی | خادمی که تیرباران شد رضایت مردم از عملیات زمستانه شهرداری مشهد اخذ تاییدیه طلب مالی شهرداری مشهد از اداره کل ثبت اسناد و املاک استان خراسان رضوی تدوین طرح مطالعاتی توسط سازمان اجتماعی و فرهنگی شهرداری مشهد برای جمع‌آوری معتادان متجاهر ثبت یک روز آلوده دیگر در مشهد (۲۹ آذر ۱۴۰۳) اسکان ۱۴۹ نفر بی‌سرپناه و کارتن خواب در مددسرای شهرداری منطقه ثامن مشهد در روز‌های برفی
سرخط خبرها

علاف‌های ته خیابان

  • کد خبر: ۱۶۰۸۵۳
  • ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۶:۰۲
علاف‌های ته خیابان
علافی، پیشه پیوسته کشاورزی است. تا همین دهه‌های معاصر هم، همه برزیگران دشت‌های پایین دست و بالادست، کشاورزان آب «نهر خیابان»، هر چه می‌کاشته اند را صاف می‌آورده اند اینجا.

از «پنجراه پایین خیابان» که رد می‌شوی این طرف و می‌افتی توی مسیری که صاف می‌رود سمت «مصلا»، انگار تاریخ، از مدار روزگار معاصر می‌چرخد و می‌افتد به روزگار‌هایی که خیلی از زمانشان گذشته است.

اگر آسفالت خیابان‌ها را ندید بگیریم و رفت و آمد ماشین‌ها را و درعوض به جایش، چندتایی شتر و اسب و استر بگذاریم، منظره پنجراه پایین خیابان با چند سده قبلش، مو نمی‌زند. همان آدم‌ها با همان پیشه کهن.

«علاف»‌های ته خیابان انگار همیشه همان جا بوده اند، نزدیک باروی شهر.

جایی که قافله‌ها برای شتر‌ها و اسب و استرهایشان، آذوقه و علیق می‌خواسته اند. آن همه کاروانسرا که هنوز هم از خیلی هایشان می‌شود نشانه‌هایی پیدا کرد. حتما همه سال پر بوده اند از قافله‌هایی که از راه‌های دور و نزدیک به زیارت آمده بود ند. آن همه حیوان بارکش، خوراکی‌هایی می‌خواسته اند تا توبره شان را پر کند و شکمشان را سیر.

نه فقط آن‌ها که خیلی از آدم‌ها هم بار و بنشن خانه و خانواده شان را از همین جا می‌خریده اند و البته که هنوز هم می‌خرند.

علافی، پیشه پیوسته کشاورزی است. تا همین دهه‌های معاصر هم، همه برزیگران دشت‌های پایین دست و بالادست، کشاورزان آب «نهر خیابان»، هر چه می‌کاشته اند را صاف می‌آورده اند اینجا.

اول چوب خطشان را صاف می‌کرده اند و بعد، باقی مانده پول گندم و جو و کاه و کلش و نخود و لوبیا را به جیب می‌زده اند و می‌رفته اند پی زندگی شان. در علافی‌های ته خیابان هنوز هم می‌شود همه جور دانه خوراکی را پیدا کرد.

می‌خواهد خوراک آدم‌ها باشد یا خوراک حیواناتشان؛ از «گاوَرس» و «گاودانه» بگیرید تا «مولی» و «ماشَک»؛ از «نخود سیاه» تا «لوبیای عروس»؛ از «جو دوسر» تا «باقالی» و «دال عدس»؛ بماند که حالا البته حرفه فروش دارو‌های گیاهی هم به علافی، اضافه شده است. سرا‌ها و سراچه‌های پنجراه پایین خیابان، حالا مرکز فروش گیاهان دارویی هم هست.

هنوز هم از سر خیابان، از جایی که آدم‌ها در فضای آفتاب گیر «پل پنجراه» آفتاب می‌گیرند، تا بعد از «میدان عدالت»، در همه سرا‌ها و سراچه ها، همه تیمچه‌ها و کاروانسرا‌ها می‌شود مغازه‌های تنگ و تاریکی را دید که حتی حالا در روزگار ماشین و پیتزا، باز هم بازارشان پررونق است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->