شهردار مشهد مقدس: پایه اصلی قوت و قدرت دفاعی کشور‌های اسلامی بسیج است نقش کلیدی مساجد در توسعه و مدیریت شهری همیاری خیران شهریار برای سازندگی در مشهد کشف و جمع‌آوری ۱۳ انشعاب غیرمجاز آب از یک مجتمع ویلایی در گلبهار مشهدِ بسیجی، امن‌تر و زیست‌پذیرتر است پاسخ گویی مسئولان اتوبوس رانی مشهد با حضور در خیابان عمار یاسر ۱۲۵ عملیات اطفای حریق توسط آتش نشانان مشهدی طی یک هفته دوازدهمین نمایشگاه تخصصی مدیریت شهری مشهد | نوآوری‌ها و فناوری‌های جدید در خدمت شهروندان+ فیلم استاندار خراسان رضوی: برای جبران عقب‌ماندگی‌ها راهی جز عبور از مسیر اقتصاد دیجیتال نداریم آغاز فعالیت کافه بازی‌ها در بوستان‌های بانوان مشهد (۳ آذر ۱۴۰۳) یادی از حاج حسین ملک، بزرگ‌ترین واقف تاریخ معاصر ایران | مردی که افسانه نبود دردسر‌های ترافیک شهری در خیابان مهندس مشهد رئیس شورای اسلامی شهر مشهد: در حوزه تفکیک زباله از مبدأ در کشور پیشتاز هستیم ۵۰۰ متکدی در مشهد جمع‌آوری شدند سلیمی: امکان استخدام بانوان آتش‌نشان در مشهد فراهم شد علت انسداد خیابان گلریز تا بولوار خیام مشهد، چه بود؟ (۳ آذر ۱۴۰۳) شهردار مشهد مقدس: حدود ٣٠ درصد آلودگی شهر مشهد مربوط به نیروگاه برق است شهروند خبرنگار | درخواست اطلاع‌رسانی نحوه محاسبه كرايه به مسافران در ایستگاه‌های تاکسی در مشهد بازخوانی تاریخ وکیل‌آباد مشهد به مناسبت سالروز وقف این باغ توسط حاج‌حسین ملک | جاده‌ای به سمت آبادی هوای کلانشهر مشهد همچنان آلوده (۳ آذر ۱۴۰۳) بزرگ‌ترین و مجهزترین پارکینگ هسته مرکزی و بافت پیرامونی حرم‌مطهر امام‌رضا(ع) به بهره‌برداری خواهد رسید
سرخط خبرها

«کیچیری» و نان ازبکی؛ محله «قابلی» و شورنخود

  • کد خبر: ۱۶۲۱۹۹
  • ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۱
«کیچیری» و نان ازبکی؛ محله «قابلی» و شورنخود
درباره گلشهر مشهد که میلان هایش همیشه خدا بوی کارگری می‌دهد.

مینی بوس‌های «گلشهر»، عصرها، پر می‌شد از آدم‌هایی که لباس‌های خاک و خلی داشتند و هر کدامشان یکی دو تا نان را توی دستمال‌های چارخانه، بقچه پیچ کرده بودند و روی صندلی‌های سرخ مینی بوس، خوابشان برده بود. آدم‌هایی با دست‌های زمخت پرترک و لهجه‌ای که غریب بود. مینی بوس‌های گلشهر، مثل میلان هایش، همیشه خدا، بوی کارگری می‌داد. بوی فعلگی؛ بوی خاک گچ و سیمان و آجرگری.

حالا سال‌ها گذشته است و آدم‌هایی که عصر‌ها توی «مقدم طبرسی» صف می‌کشیدند تا سوار مینی بوس بشوند، حتما پیر و فرتوت شده اند، اما در عوض گلشهر، نونوار شده است. توی بولوارهایش گل و گیاه کاشته اند و جدول‌های حاشیه میلان هایش را رنگ زده اند. شلوغ بازار گلشهر، اما همچنان شلوغ است.

آن قدر که اگر آدم سر شب، با ماشین بیفتد توی مسیر آن، از خود زندگی هم پشیمان می‌شود. راسته تنگ و باریکی که پر است از مغازه‌های فروش لباس و پلاستیک و چای، چای سیاهی که از آن طرف هند و پاکستان می‌آید و چای سبز افغانستانی. گلشهر، محله افغانستانی هاست، محله مزاری‌ها و قندهاری‌ها و هراتی ها. محله «کیچیری» و نان ازبکی. محله «قابلی» و شورنخود. مشهور است که افغانستانی‌ها دو چیز را خیلی دوست دارند؛ طلا و غذا.

برای همین هم سر و دست زنان افغانستانی، بازار زرگرهاست و مطبخشان همیشه بوی غذا‌های اشتهاآور می‌دهد. از جمع آن همه غذا اما، قابلی توانسته طرف داران فراوانی پیدا کند. آن قدر که آدم‌ها از همه جای شهر می‌آیند شلوغ بازار گلشهر تا قابلی بخورند. قابلی حالا، شناسه رستوران‌های گلشهر است. کاش کسی از آن رستوران دارها، همت کند و کیچیری هراتی را هم به منوی غذاهایش اضافه کند. پلویی که با پیاز‌های تف داده شده رنگ گرفته و با دارچین خوش طعم شده است. گلشهر، محله «گودی پرانی» هم هست.

هنوز هم گوشه و کنار گلشهر، زمین‌های پرت افتاده‌ای هستند که جان می‌دهند عصرها، جوان‌ها و نوجوان‌ها «کاغذباد» هایشان را هوا کنند و ببینند کدامشان می‌توانند تا قعر آسمان بروند و نخشان پاره نشود.
حیفم می‌آید از گلشهر بنویسم و از «آدیداس گلشهری» یادی نکنم. کفش‌های لاستیکی ارزان قیمتی که آن سال‌ها متداول بود. کفش‌های سگ جانی که جان می‌داد برای زمین‌های خاکی و توپ‌های پلاستیکی سه لایه.
آدیداس گلشهری، خیلی از جوان‌ها و نوجوان‌های مشهدی را فوتبالیست کرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->