به گزارش شهرآرانیوز؛ فارسی را با لهجه افغانستانی و لحنی آرام صحبت میکند و معتقد است که مسیر توسعه اقتصادی دو کشور از مشهد-هرات میگذرد. همین هم زبان بودن، کار را برای گفتگو آسانتر میکند و این حس را که با فردی غیرهم وطن مصاحبه میکنیم، از میان برمی دارد. یکی از مسیرهای توسعه اقتصادی، ایجاد رابطهای بردبرد با همسایه هاست؛ به همین دلیل، از چندی قبل در سلسله گزارشهایی به بررسی اهمیت گسترش روابط تجاری با دیگر کشورها برای توسعه اقتصادی خراسان رضوی پرداختیم. دراین راستا، کار را با برگزاری میزگردی برای بررسی فرصتها و چالشهای سرمایه گذاری بازرگانان افغانستانی در مشهد آغاز کردیم که در گزارشی با عنوان «مشهد، انتخاب اول تاجران افغانستانی» چاپ شد. پس از آن نیز در گزارشی با عنوان «شکوفایی تجاری در سایه همسایگی» به ادامه بررسی این موضوع پرداختیم.
رتبه نخست تعداد طرحهای سرمایه گذاری خارجی در خراسان رضوی، رتبه سوم حجم سرمایه گذاری خارجی از نظر تابعیت در استان و سهم ۳۴ درصدی از ارزش کل صادرات استان، همه اینها مربوط به کشور همسایه و هم زبان ما افغانستان است. چند دهه رابطه اقتصادی خراسان رضوی با افغانستان با همه افت وخیزهایش، این کشور را به یکی از کشورهای مهم هدف در روابط اقتصادی استان تبدیل کرده است.
حالا نیز به پشت درهای سرکنسولگری جمهوری اسلامی افغانستان در مشهد رسیده ایم تا با سرکنسول این کشور دیدار کنیم. ملاقاتی که یک بار به دلیل ابتلای او به کرونا تا مدتی پس از تعطیلات نوروز به تعویق افتاد. صف انتظار مهاجران افغانستانی، اولین تصویری است که بعد از ورود به کوچه بیست وسوم خیابان آخوندخراسانی به چشم میخورد. پشت دری بزرگ، به جز آنکه مربوط به مراجعه کنندگان عمومی است، میایستیم تا بعد از هماهنگی وارد شویم. هماهنگی خیلی کوتاه و سریع انجام میشود و ما در مشهد به زمین افغانستان پا میگذاریم.
وارد حیاط و سپس ساختمانی با قدمت بیش از صدسال میشویم که نشان دهنده دیرینگی روابط دو کشور به ویژه در مشهد است. سرکنسول در حیاط سرزمینش مشغول گفتگو با میهمانی دیگر است. در اتاق انتظار میمانیم. این انتظار نیز زیاد طولانی نمیشود و درنهایت برای دیدار با عبدالجابر انصار، سرکنسول جمهوری اسلامی افغانستان در مشهد، وارد اتاق کارش میشویم. پرچم جمهوری اسلامی افغانستان گاهی به تنهایی و گاهی در کنار پرچم کشورمان در نقاط مختلف ساختمان دیده میشود.
دوربین ما آماده است، انصار هم آماده و گفتگو آغاز میشود. پیش از خواندن سؤال وجوابهای این مصاحبه خوب است بدانید که عبدالجابر انصار از منصوبان جمهوری اسلامی افغانستان است که حدود چهارسال قبل برای مدیریت سرکنسولگری افغانستان به مشهد آمد و حالا نیز پس از روی کارآمدن طالبان، مانند بسیاری از سرکنسولان هم وطنش در کشورهای دیگر، هنوز به انجام وظایفش ادامه میدهد. او با طمأنینه به سؤالهای ما پاسخ میدهد و سعی میکند در همه پاسخ هایش به منافع مردم هر دو کشور توجه و بر نتیجه بردبرد این تعاملات تأکید کند. سؤال نخست را کمی کلیتر میپرسیم تا بعد وارد جزئیات شویم.
اینجا ببینید: جابر انصار از اهمیت هرات و مشهد در توسعه روابط اقتصادی ایران و افغانستان میگوید
برایمان خلاصهای از سابقه روابط تجاری دو کشور و آخرین وضعیت آن بگویید.
رابطه تجاری بین ایران و افغانستان دستخوش تحولات بسیار زیادی بوده است. از آغازین روزهای جمهوریت در افغانستان، جمهوری اسلامی ایران سهمی بسزا در بازسازی افغانستان داشته است. همچنین، مسیرها و شاهراههایی که دو کشور را به یکدیگر وصل میکند، ازجمله شاهراه هرات-اسلام قلعه و هرات-دوغارون را جمهوری اسلامی ایران ساخته است.
در دهه بعدی دوره جمهوریت افغانستان، افزایش روابط تجاری به ویژه واردات از ایران (صادرات به افغانستان) را شاهد بودیم، اما این مسیر کاملا یک طرفه بود و در مقابل واردات از ایران، صادرات از افغانستان بسیار اندک بود. حدود یک میلیاردو ۷۰۰ میلیون دلار در سال صادرات به استثنای مواد نفتی و مشتقاتش بود. در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ با وجود شیوع کرونا و محدودیت ها، بازهم آمار تجارت بین دو کشور تا سقف ۲ میلیاردو ۵۴۰ میلیون دلار به استثنای مواد نفتی و مشتقاتش رسید.
باتوجه به تغییرات اخیر پیش آمده در نظام سیاسی افغانستان، تأثیر آن بر روابط تجاری دو کشور به ویژه مشهد-هرات چه بوده است؟
در دوره اخیر، بندر اسلام قلعه و ابونصرفراهی جزو اولین مناطقی بودند که به دست نیروهای طالبان افتادند. با مذاکرات بین دولت جمهوری اسلامی افغانستان در آن زمان و مسئولان امارت اسلامی با کشور میزبان، از بسته شدن گمرک افغانستان به روی کالاهای ایرانی جلوگیری شد. علت این بود که اگر گمرک مسدود میشد، قیمت کالاها افزایش مییافت و بار آن بر دوش مردم افغانستان میافتاد. خوشبختانه این مذاکرات به نتیجه رسید و گمرک مانند سابق فعالیتش را ادامه داد.
اکنون مراودات دو کشور در چه وضعیتی است؟
اکنون باتوجه به اینکه توان اقتصادی مردم افغانستان کم شده و دستورالعملهای جدیدی در گمرکهای امارت اسلامی حاکم شده است، سقف مراودات بین دو کشور تاحدودی کاسته شده، اما این مراودات بلامانع است. یعنی کالاهایی که جمهوری اسلامی ایران تولید میکند و مجوز صادرات آن را میدهد، بلامانع است. آمار جدیدی دراین باره در دست ندارم، اما خدماتی که ما برای امور تجاری میدهیم، کاسته شده است.
جایگاه مشهد در توسعه روابط اقتصادی دو کشور کجاست؟
در اصل، توسعه روابط تجاری بین ایران و افغانستان از مسیر مشهد-هرات ممکن است. مشهد یک قطب اقتصادی و صنعتی ایران است که میتواند در توسعه روابط اقتصادی بین دو کشور نقش پررنگی داشته باشد. از سوی دیگر، ظرفیتهای سرمایه گذاری در افغانستان با وجود شهرک صنعتی مدرن و اساسی هرات با فعالیت تعداد زیادی از کارخانههای تولیدی و میلیونها دلار سرمایه گذاری در آن و همچنین وجود نیروی کار مبتکر و ماهر فعال در آن شهرک، میتواند یک فرصت استثنایی برای سرمایه گذاران ایرانی باشد.
به نظر شما در کدام زمینهها میتوان حوزه فعالیتهای تجاری دو کشور با محوریت مشهد-هرات را افزایش داد؟
یکی از خواستههای همیشگی ما از ایران در حوزه اقتصادی، توجه به افزایش هم بستگی در مقابل وابستگی است. یکی از پیشنهادهای ما از کشور میزبانمان این است که در زمینه انتقال علم، فن و فناوری به افغانستان کمک کنند، چون این بازار یک بازار دائمی است، اما صادرات بازاری کوتاه مدت است. انتقال فناوری، یک بازار دارای بازدهی است و بازار تجارت دو کشور را از وابستگی به هم بستگی تبدیل میکند و دو طرف را مقید میکند که به مدت طولانی با یکدیگر کار کنند. درنتیجه، تکنسینها و گروههای ماهر ما با فناوری ایران آشنا میشوند و این فناوری در بازارهای صنعتی افغانستان به کار انداخته میشود و تعداد زیادی از مردم با علم و تجربه ایرانی که برای هر دو طرف مفید است، صاحب کار میشوند. همچنین، در قسمت انتقال انرژی، یکی از خواستههای مردم افغانستان کاهش قیمت انرژی است.
باید قیمت انرژی صادراتی جمهوری اسلامی ایران به افغانستان برای هر دوطرف منفعتی معقول داشته باشد تا بتوانیم از انرژی در حوزههای مختلف استفاده کنیم. از سوی دیگر، ازآنجاکه جمهوری اسلامی ایران در زمینه آموزش دختران یک الگوی اسلامی موفق بین همه کشورهای اسلامی شناخته میشود و جهان امروز از حکومت فعلی افغانستان انتظار دارد که زمینه آموزش دوباره دختران افغانستانی را فراهم کند، ایران میتواند در این حوزه نیز مشاوره هایش را عرضه و سرمایه گذاری کند.
ایجاد تورهای سیاحتی زیارتی و آشنایی با تاریخ دو کشور، تورهای درمانی، توسعه حمل ونقل جاده ای، افزایش خطوط هوایی و خطوط ریلی ازجمله بسترها و ظرفیتهای بالقوه در توسعه روابط اقتصادی دوسویه بین دو کشور است. باید تأکید کنم که توسعه این روابط باتوجه به سخن رهبر معظم انقلاب که میفرمایند ما طرف دار ملت افغانستان هستیم، چراکه دولتها همچون گذشته میآیند و میروند، امکان پذیر خواهد بود.
اکنون راه آهن خواف-هرات در چه وضعی است؟
تقریبا مرحله سوم این راه آهن خیلی وقت پیش تکمیل شده است و اکنون برای مرحله چهارم کار می شود. به تازگی نیز شاهد تبادل هیئتهای دوطرف بودیم و چند روز پیش نیز هیئتی از مهندسان راه آهن ایران روادید دریافت کردند و برای بازدید به هرات رفتند. بنابراین، اکنون مشکل خاصی وجود ندارد، اما ما خواستار این هستیم که این مسیر دوطرفه باشد و زمانی که کالاهای جمهوری اسلامی ایران رهسپار افغانستان میشوند، واگنهای قطار، خالی به سوی ایران بازنگردند.
به توسعه حمل ونقل جادهای به عنوان یکی از بسترهای بالقوه افزایش روابط تجاری اشاره کردید. چرا این بستر بالفعل نشده است؟
توسعه حمل ونقل جادهای از حوزههایی است که باتوجه به اینکه ناوگان جمهوری اسلامی ایران به نسبت استفاده زیاد، مستهلک شده، موردتوجه سرمایه گذاران افغانستانی است، اما دراین زمینه نیز موانع زیادی وجود دارد. به عنوان مثال، وقتی به یک ناوگان برگ سبز داده میشود، باید سوخت و خدمات غیرتبعیض آمیز دریافت کند، اما در ایران حمل ونقل جادهای در داخل امتیازاتی دارد که یک ماشین ترانزیت از آن امتیازها محروم است.
یکی از این موارد مابه التفاوت سوخت (سوخت ارزان در داخل) است که میتواند به عنوان یک فاکتور مثبت در بیرون از ایران شناخته شود، اما برای ماشینهای ترانزیت، این مزیت وجود ندارد و سوخت گیری این خودروها فقط در پمپ بنزینهای مخصوص با قیمتی بیشتر انجام میشود که اینها جذابیت سرمایه گذاری را کم میکند.
رتبه نخست تعداد طرحهای سرمایه گذاری خارجی در خراسان رضوی و رتبه سوم حجم سرمایه گذاری خارجی از نظر تابعیت در استان خراسان رضوی، مربوط به سرمایه گذاران افغانستانی است. باوجوداین هنوز ظرفیتهای بالقوهای برای افزایش دوسویه این سرمایه گذاریها هست. چه چالشهایی بر سر راه بالفعل شدن این ظرفیتها وجود دارد؟
ما افغانستانیها تا زمانی که ایرانی وجود داشته باشد، علاقهمند نیستیم در کشورهای دیگر سرمایه گذاری کنیم. از طرفی، مدیون احسان شما در چهل سال میزبانی جمهوری اسلامی ایران هستیم و از طرف دیگر، زبان مشترک داریم و ارزش و اخلاق رفتاری و کرداری ما تا حد زیادی به یکدیگر گره خورده است و راحتتر میتوانیم به امور تجاری مان بپردازیم. سرمایه گذاران افغان در ایران زیاد سرمایه گذاری کرده اند، از سرمایه گذاریهای کوچک و متوسط بگیرید تا کارخانههای بزرگ و کلان، اما محدودیتهای سرمایه گذاری و مقررات پیچیده، جذابیت این سرمایه گذاریها را کم کرده است. بنابراین، فراهم آوری تسهیلات و ساده سازی مقررات، سبب افزایش سرمایه گذاری در ایران و پیرو آن در مشهد خواهد شد.
این ساده سازی باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
سرمایه گذاری باید سریع و مطابق وضع بازار باشد. به عنوان مثال، گاهی کاغذبازی اداری برای یک پروژه تا یک سال طول میکشد. فقط یکی از ضررهای سرمایه گذار در این مدت تغییر نرخ دلار است. این نوع سرمایه گذاری برای تاجران مقبول نیست. از سوی دیگر، نبود سیستمهای بانکی بین دو کشور، از موانع مهم سرمایه گذاری است. البته این اوضاع برای سرمایه گذاران ایرانی در افغانستان نیز وجود دارد. به عنوان نمونه، دوستان ایرانی قصد سرمایه گذاری روی معادن افغانستان را دارند، اما، چون قوانین و مقررات به شکل درستی تعریف نشده است، این فرایند در افغانستان نیز زمان بر است.
از آنجا که مرزهای تورخم و چمن پاکستان مسیرهای اصلی ورود کالای قاچاق به افغانستان هستند و به دلیل نزدیکی این مرزها از لحاظ مسافت به کابل، استفاده از آنها صرفه اقتصادی بیشتری دارد، آیا این مشکلات و تغییر نظام سیاسی در افغانستان، ممکن است مسیر تجارت این کشور را به سوی پاکستان سوق دهد؟
متأسفانه در حوزه تجارت، مسیر پاکستان یک مسیر غیرقانونی است و دروازههای کالا در آنجا به شکل قاچاق است. از این مسیر در بیشتر مواقع گروههای غیرمسئول مسلح یا باندهای مافیا استفاده میکنند. بنابراین، رابطه تجاری بین افغانستان، ایران و پاکستان در این حوزه بسیار حاد است که از این موضوع هر سه کشور متضرر میشوند و هر سه باید برای اصلاح آن بکوشند.
برای رفع موانع در حوزههای مختلف، چه اقداماتی شده است؟
برای رفع موانع و استفاده از ظرفیتها صحبتهای زیادی شده است و تقریبا همه مسئولان مرتبط در دو کشور این موضوعها را میدانند. اکنون جذابیتهای اقتصادی در دل مقررات پیچیده طوری تعریف شده که رضایت را از بین برده است. بنابراین، رابطه تجاری ایران و افغانستان در سطح رهبری بسیار مطلوب است، اما در سطح اجرایی به رابطهای مریض تبدیل شده است که باید سالم سازی شود.
سالم سازی چطور امکان پذیر است؟
سالم ساختن این رابطه باید به شکلی باشد که دو طرف منافع یکدیگر را در نظر بگیرند و رعایت کنند. همچنین، باید موانع ساختاری که به مقررات و دستور العملهای پیچیده برمی گردد، ساده سازی شود تا رابطه تجاری دو کشور از یک رابطه مریض و کش دار مجاز به رابطهای بردبرد و معقول تعریف شود که حق مردم هر دو کشور است.