راه‌اندازی سامانه تلفنی ۴۸۸۸۰ برای سهولت در پرداخت نذورات آستان قدس رضوی نگاهی به سفرنامه سیدحسن موسوی‌اصفهانی از سفر مشهد، مکه و عتبات | در حظ مشرف‌شدن به حرم وصیت‌نامه شهدای ایران در ۱۰۰ جلد منتشر شد حرم امام‌رضا(ع)، آماده تجربه نوین مدیریت فرهنگی با داده‌محوری و هوش مصنوعی تدوین و اصلاح لایحه قانون جامع بنیاد شهید یادی از میرزا مهدی نوقانی، عالم مشهدی و مبارز انقلابی | عالم نوقان بازخوانی برخی امدادهای غیبی امام زمان (عج) به بزرگان | گرمای خورشید پشت ابر برگزاری هفتمین دوره رقابت‌های قرآنی «شوق تلاوت» به‌میزبانی عتبه حسینیه عملیات عایق‌کاری گنبد تاریخی رواق دارالسیاده حرم امام رضا(ع) با تکنولوژی نانو ارتقای ساختار رسیدگی به امور ایثارگران در وزارت راه و شهرسازی با حضور مدیران عالی‌رتبه هشدار جدید عربستان به زائران حج مرثیه‌سرایی محمود کریمی در حرم مطهر امام رضا(ع) برای حضرت فاطمه(س) + فیلم نخستین جشنواره ملی حمایت و تقدیر از آثار دانشجویی نهج‌البلاغه برگزار می‌شود ملی‌پوشان دوومیدانی کشورمان به حرم مطهر امام‌رضا(ع) مشرف شدند انتشار فراخوان جشنواره هنرهای تجسمی «ایثار» + جزئیات دهه فاطمیه در یک عزاداری صرف خلاصه نشود چگونه خاطرات دفاع مقدس به فیلم تبدیل می‌شوند؟ راز شهید شدن از زبان حاج قاسم سلیمانی مهر مادری قفلی که با شفای امام باز شد
سرخط خبرها

حرم، خانه مشهدی‌ها

  • کد خبر: ۱۶۵۹۵۵
  • ۰۴ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۳
حرم، خانه مشهدی‌ها
درباره جایی که آخر همه خیابان های شلوغ مشهد است.

مشهد شهر بزرگی است. حسابی هم بزرگ، اما اصلا جغرافیای پیچیده‌ای ندارد. آخر همه خیابان‌های اصلی شهر به یک جا ختم می‌شود. توی هر کدام از این خیابان‌های شلوغ که بیفتی. می‌دانی آخرش سیل ماشین‌ها و آدم ها، تو را به دریایی می‌رساند که امن‌ترین و آرام‌ترین دریای دنیاست. حرم. -اجازه بدهید با همین نام آشنای صمیمی بخوانمش. بی هیچ واژه‌ای که رنگی از تکلف و تصنع در آن باشد- خانه اول ما مشهدی هاست.

جایی که در آن بزرگ می‌شویم، قد می‌کشیم، می‌بالیم، زندگی می‌کنیم و می‌میریم. ما مشهدی ها، هر کداممان هزار و یک خاطره داریم که جایی در همین جغرافیای امن و آرام اتفاق افتاده است، از خاطره‌های محو کودکی تا خاطره‌های سوزان جوانی و احتمالا خاطره‌های حسرت بار کهن سالی.

هر کداممان، احتمالا اولین بار حرم را وقتی دیده ایم که در آغوش گرم مادر بوده ایم، یا وقتی دستمان، در دست‌های زمخت پدر بوده است، بعد نشانی حرم را یاد گرفته ایم. یاد گرفته ایم چطور از هرکجای شهر، راه بیفتیم و به حرم برسیم. یاد گرفته ایم کدام اتوبوس را سوار بشویم تا در ایستگاه آخرش، پیاده شویم و بدانیم همان جایی هستیم که باید باشیم.

ما مشهدی‌ها همه مان، اهل حرمیم، حتی اگر زندگی و گیر و گورهایش نگذارد آن قدر‌ها که دلمان می‌خواهد در هوای حرم نفس بکشیم و صدای زیارت نامه خواندنمان در همهمه گنگ مناجات‌ها گم بشود، جایی در دل مقرنس‌ها و اسلیمی ها، در دل آینه‌های هزار تکه. ما مشهدی‌ها همیشه اهل حرمیم، در تمام روز‌های شاد و در تمام روز‌های غم بار. ما همیشه در حرم زندگی می‌کنیم، حتی اگر روز‌ها و روز‌ها نتوانیم به زیارت بیاییم.

ما همیشه همین جاییم. سرانجام هم یک روز وقتی گرم زندگی هستیم، برای آخرین بار، چشممان به گنبد طلا می‌افتد، برای آخرین بار در فلکه آب، در همهمه آدم‌ها و ماشین‌ها دستمان را روی سینه می‌گذاریم و سر خم می‌کنیم، برای آخرین بار امین ا... می‌خوانیم و برای آخرین بار کتاب زیارت نامه را می‌گذاریم در قفسه اش و مهر نماز را می‌اندازیم توی جامهری... و بعد از آن، مثل خاطره‌ای محو گم می‌شویم در آبی فیروزه‌ای کاشی‌ها و در هندسه شلوغ مقرنس ها، در خمیدگی دل پذیر طاقی، و باز برای همیشه هــمــین جــــا می‌مانیم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->