بازگشت حجاج به صورت زمینی از مرز مهران حمایت از خانواده شهدای اخیر با همکاری سازمان بهزیستی و بنیاد شهید قائم‌مقام وزیر حج عربستان: حجاج ایرانی در مکه مهمان خانه خود هستند انتشار نماهنگ «وطنِ ما، ایرانِ امام رضاست» به نیابت از شهدای حملات تروریستی صهیونیست‌ها + فیلم انتشار فراخوان پویش «دست‌سازه‌های حسینی» ویژه کودکان و نوجوانان آخرین بازدید سرلشکر پاسدار شهید حسین سلامی از مرز شلمچه + فیلم عضو شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت (ع): اقدامات تروریستی رژیم صهیونیستی جایی برای صلح جهانی باقی نمی‌گذارد مشاور وزیر فرهنگ: نقش مساجد در آرام‌بخشی و امیدآفرینی در بحران‌ها برجسته‌تر می‌شود همایش پیاده‌روی حرم تا حرم کاشمر به‌مناسبت عید غدیرخم، ثبت ملی شد قائم‌به‌فرد نیست قیام مقاومت مرد میدان‌های سخت | برای شهید سردار حسین سلامی؛ شهید راه مقاومت که به دست رژیم صهیونی به شهادت رسید اضافه‌شدن ایستگاه جده برای سرعت انتقال حجاج از شهر مکه، از سه‌شنبه (۲۷ خرداد ۱۴۰۴) جایگاه حسن خلق در ایمان مؤمنان در بیان امام کاظم (ع) همکاری با ظالم هرگز | مروری بر سیره حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع) واکنش متفاوت میثم مطیعی در شرایط بحرانی امروز جامعه قرآنی کشور: مجاهدان جهاد تبیین در شرایط جنگ وظیفه امیدافزایی و یأس زدایی دارند حجاج ایرانی وارد کربلا شدند (۲۶ خرداد ۱۴۰۴) آرامش کامل در حرم امام رضا (ع) | جای هیچ نگرانی برای زائران نیست (۲۵ خرداد ۱۴۰۴) + فیلم عاشقی که شهادتنامه‌اش را از امام رضا(ع) گرفت مراسم تشییع شهدای حملات اخیر در روز سه‌شنبه لغو شد (۲۵ خرداد ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

«علی» کلان مفهومی برای همه تاریخ...

  • کد خبر: ۱۷۲۹۷۸
  • ۱۶ تير ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۰
«علی» کلان مفهومی برای همه تاریخ...
زوم می‌کنم روی محاسن جوگندمی محمد مصطفی (ص) که حج آخرش است و چشم‌های نگرانی دارد. زوم می‌کنم روی آرامش چهره علی (ع).
حامد عسکری
خبرنگار حامد عسکری

‌می‌گویند با جیمزوب می‌شود بیخ دنیا را دید. می‌شود حتی گذشته را دید. اولین باری که آن تصویر حیرت آور و مهیب ارسال شده از جیمزوب را دیدم، درست دم پریدنم بود به سمت کرمان.

گوشی را روی حالت پرواز گذاشتم و از آن پرواز یک ساعت وربعی، چهل دقیقه اش را به آن عکس زل زده بودم و فکر خیال پردازم چه جا‌ها که نرفت. فرود که آمدیم، خبر‌های حول وحوشش را خواندم و اینکه ممکن است بشود مثل آینه خودرو همان طور که داریم جلو می‌رویم، عقب را ببینیم و چیزی از دستمان در نرود.

بعد به این فکر کردم که اگر فرمان جیمزوب را بدهند دستم و بگویند هر کجای جهان و زمان و تاریخ را دوست داری انتخاب کن و رویش چراغ قوه بینداز و از اول تا آخرش را فریم به فریم ببین، ویدئوچک کن، پاوز کن، دوباره ببین، هزارباره ببین، من فقط و فقط سه روز منتهی به غدیر را نگاه می‌کنم.

زوم می‌کنم روی محاسن جوگندمی محمد مصطفی (ص) که حج آخرش است و چشم‌های نگرانی دارد. زوم می‌کنم روی آرامش چهره علی (ع). زوم می‌کنم روی برافروختگی چهره محمد مصطفی (ص)، آن گاه که جبریل فرود آمد و گفت بگو آنچه را که گفتیم که اگر نگویی، کارت را به سر انجام نرسانده ای. زوم می‌کنم روی کلافگی ساربان‌های سرعت گرفته که حالا باید برگردند.

دوست دارم یک هاردی، فلشی چیزی همراهم باشد، تمامش را یک بک آپ بگیرم و بریزم در رسانه‌های مجازی جهان، بی هیچ ادیت و افکتی و فقط با زیرنویس به همه زبان‌های زنده و مرده جهان که همه دنیا بفهمد چه بود و چه شد. غدیر یک خوش حالی عجیب دارد. عین یک فیلمی که قهرمانش همه کار می‌کند، رشادت‌های آن چنانی، دیالوگ‌های شاهکار و دکوپاژ‌های هوش ربا، ولی تو دلت خالی می‌شود و می‌دانی که این قهرمان اسیر دسیسه می‌شود و کاردی بر روحش می‌کارند کاری. کتمان غدیر نتیجه‌ای به جز عاشورا در پی نخواهد داشت و این را آن روز‌ها بشر به این تعالی نرسیده بود که بفهمد. ابوتراب (ع) بعد از غدیر چیزی از علی بودنش کم نشد، چیزی از وجودش کاسته نشد، ذره غبار از نقص و عیب بر دامن معطر وجودش ننشست.

جامعه بر اساس کودتایی دقیق و طراحی شده، خودش را از علی داشتن محروم کرد و هنوز که هنوز است، داریم تاوان می‌دهیم. مگر می‌شود شخصیتی آن قدر چندبعدی و عجیب و پیچیده و محبوب داشته باشی که هم استادان فلسفه و کلام و استراتژیست‌های حکمرانی شیفته سخنان و راهبرد‌ها و تصمیم هایت باشند، هم چوپانان بیابان گرد، «علی‌ای شیرخدا‌ای شاه مردان» بخوانند و دورت بگردند.

مگر می‌شود هم مدرسان جنگ‌های کلاسیک تو را دوست داشته باشند و هم شاعران؟ مگر می‌شود همان دست زمخت و نیرومند و سلحشوری که خیبر را از جا کنده بود، انگشت‌هایی از ابریشم شود بر مو‌های نوازش ندیده یتیمان کوفه و مدینه. علی مفهومی بود که در همه ابرمفهوم‌ها و کلان تصمیم‌ها می‌توانستیم و می‌توانیم او را سرلوحه بگذاریم و هرچه را که در سخنانش یافتیم، انجام بدهیم و به جامعه‌ای برسیم که نه فقر داشته باشد، نه بی سوادی، نه فساد و تبعیض....

یکی آمد خدمت علامه امینی و گفت: ۱۴۰۰ سال پیش در کربلا یک جنگی شده است، چند نفر هم شهید شده اند، خاطرشان هم عزیز و محترم، دیگر خیابان بستن و علم وکتل ندارد، خیلی دارید شلوغش می‌کنید. علامه گریست و گفت: غدیر را باید شلوغش می‌کردیم، نکردیم، حقمان خورده شد [..]سر کربلا اشتباهمان را تکرار نمی‌کنیم....

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->