انتقاد یک نماینده مجلس از سفرهای عمره لوکس معلم اخلاق | یادی از آیت‌الله میرزا جوادآقا تهرانی، فقیه و اندیشمند رئیس بنیاد شهید: تأمین مالی پروژه‌های عمرانی دانشگاه‌های شاهد، اولویت اول ماست وعده خداوند به صالحان زمین خورشید پنهان جاودانه در سایه مشیت خدا | بررسی شبهه طول عمر امام زمان(عج) و پاسخ‌های شیعه اعمال و مناسبات ماه جمادی الاول آثار علامه میرزای نائینی رونمایی شد جانباز ۷۰ درصد «حسن بهرام‌فر» به یاران شهیدش پیوست طلاب بین‌المللی در مشهد، سفیران فرهنگ اسلامی در جهان هستند مشهد، میزبان شانزدهمین جشنواره استانی «تئاتر مسجد» | ۱۲ اثر به مرحله نهایی راه یافتند روند و اهداف انتخاب بهترین کتاب سال دفاع مقدس تشریح شد آیت الله سبحانی: علامه نائینی علم، عقل و ایمان را در خدمت دین قرارداد پیشنهاد مدیر حوزه علمیه بحرینی‌ها برای تدوین کتابی با موضوع سیره علما راه‌اندازی ۲۰۰ مدرسه حفظ قرآن تا پایان سال ۱۴۰۴ | تهیه ۳ عنوان کتاب با محوریت نماز برای دانش‌آموزان ظرفیت بالای مساجد در تربیت نیروهای متعهد هنری تجلیل از میرزای نائینی، تأکید بر پیوند حوزه‌های علمیه ایران و عراق است رقابت بانوان متسابق چهل و هشتمین دوره مسابقه‌های سراسری قرآن آغاز شد پویش «طرح قرآنی بی‌نهایت» راه اندازی شد «فقه رسانه» رسما وارد فضای آموزشی حوزه علمیه شد زندگی متعالی در پرتو نگاه امام‌رضا(ع) به برنامه‌ریزی و نظم
سرخط خبرها

«علی» کلان مفهومی برای همه تاریخ...

  • کد خبر: ۱۷۲۹۷۸
  • ۱۶ تير ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۰
«علی» کلان مفهومی برای همه تاریخ...
زوم می‌کنم روی محاسن جوگندمی محمد مصطفی (ص) که حج آخرش است و چشم‌های نگرانی دارد. زوم می‌کنم روی آرامش چهره علی (ع).
حامد عسکری
خبرنگار حامد عسکری

‌می‌گویند با جیمزوب می‌شود بیخ دنیا را دید. می‌شود حتی گذشته را دید. اولین باری که آن تصویر حیرت آور و مهیب ارسال شده از جیمزوب را دیدم، درست دم پریدنم بود به سمت کرمان.

گوشی را روی حالت پرواز گذاشتم و از آن پرواز یک ساعت وربعی، چهل دقیقه اش را به آن عکس زل زده بودم و فکر خیال پردازم چه جا‌ها که نرفت. فرود که آمدیم، خبر‌های حول وحوشش را خواندم و اینکه ممکن است بشود مثل آینه خودرو همان طور که داریم جلو می‌رویم، عقب را ببینیم و چیزی از دستمان در نرود.

بعد به این فکر کردم که اگر فرمان جیمزوب را بدهند دستم و بگویند هر کجای جهان و زمان و تاریخ را دوست داری انتخاب کن و رویش چراغ قوه بینداز و از اول تا آخرش را فریم به فریم ببین، ویدئوچک کن، پاوز کن، دوباره ببین، هزارباره ببین، من فقط و فقط سه روز منتهی به غدیر را نگاه می‌کنم.

زوم می‌کنم روی محاسن جوگندمی محمد مصطفی (ص) که حج آخرش است و چشم‌های نگرانی دارد. زوم می‌کنم روی آرامش چهره علی (ع). زوم می‌کنم روی برافروختگی چهره محمد مصطفی (ص)، آن گاه که جبریل فرود آمد و گفت بگو آنچه را که گفتیم که اگر نگویی، کارت را به سر انجام نرسانده ای. زوم می‌کنم روی کلافگی ساربان‌های سرعت گرفته که حالا باید برگردند.

دوست دارم یک هاردی، فلشی چیزی همراهم باشد، تمامش را یک بک آپ بگیرم و بریزم در رسانه‌های مجازی جهان، بی هیچ ادیت و افکتی و فقط با زیرنویس به همه زبان‌های زنده و مرده جهان که همه دنیا بفهمد چه بود و چه شد. غدیر یک خوش حالی عجیب دارد. عین یک فیلمی که قهرمانش همه کار می‌کند، رشادت‌های آن چنانی، دیالوگ‌های شاهکار و دکوپاژ‌های هوش ربا، ولی تو دلت خالی می‌شود و می‌دانی که این قهرمان اسیر دسیسه می‌شود و کاردی بر روحش می‌کارند کاری. کتمان غدیر نتیجه‌ای به جز عاشورا در پی نخواهد داشت و این را آن روز‌ها بشر به این تعالی نرسیده بود که بفهمد. ابوتراب (ع) بعد از غدیر چیزی از علی بودنش کم نشد، چیزی از وجودش کاسته نشد، ذره غبار از نقص و عیب بر دامن معطر وجودش ننشست.

جامعه بر اساس کودتایی دقیق و طراحی شده، خودش را از علی داشتن محروم کرد و هنوز که هنوز است، داریم تاوان می‌دهیم. مگر می‌شود شخصیتی آن قدر چندبعدی و عجیب و پیچیده و محبوب داشته باشی که هم استادان فلسفه و کلام و استراتژیست‌های حکمرانی شیفته سخنان و راهبرد‌ها و تصمیم هایت باشند، هم چوپانان بیابان گرد، «علی‌ای شیرخدا‌ای شاه مردان» بخوانند و دورت بگردند.

مگر می‌شود هم مدرسان جنگ‌های کلاسیک تو را دوست داشته باشند و هم شاعران؟ مگر می‌شود همان دست زمخت و نیرومند و سلحشوری که خیبر را از جا کنده بود، انگشت‌هایی از ابریشم شود بر مو‌های نوازش ندیده یتیمان کوفه و مدینه. علی مفهومی بود که در همه ابرمفهوم‌ها و کلان تصمیم‌ها می‌توانستیم و می‌توانیم او را سرلوحه بگذاریم و هرچه را که در سخنانش یافتیم، انجام بدهیم و به جامعه‌ای برسیم که نه فقر داشته باشد، نه بی سوادی، نه فساد و تبعیض....

یکی آمد خدمت علامه امینی و گفت: ۱۴۰۰ سال پیش در کربلا یک جنگی شده است، چند نفر هم شهید شده اند، خاطرشان هم عزیز و محترم، دیگر خیابان بستن و علم وکتل ندارد، خیلی دارید شلوغش می‌کنید. علامه گریست و گفت: غدیر را باید شلوغش می‌کردیم، نکردیم، حقمان خورده شد [..]سر کربلا اشتباهمان را تکرار نمی‌کنیم....

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->