«این نیز بگذرد» مثل قدیمی و البته بسیار مشهوری است که معنایی عمیق و درعین حال عبرت آموز دارد. واقعیت و حقیقتی که نمیدانم تلخ است یا شیرین، خوب است یا بد، دل گرم کننده است یا دلهره آور. این جمله به گونهای حالت گرگ ومیش دارد که شنیدن آن در دل انسان احساسات متفاوتی ایجاد میکند. اما هرچه هست، قطعی و حتمی است. عمر انسان به سرعت برق و باد میگذرد و خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکنیم، فرصت ما هم به پایان خواهد رسید.
پس باید لحظات آن را مغتنم بشماریم و بدانیم و آگاه باشیم که به تعبیر امیرالمؤمنین (ع): «دنیا دو روز است؛ روزى به سود تو و روزى به زیان تو. هرگاه به سود تو بود، سرکشى نکن و وقتى به زیان تو بود، شکیبایى پیشه کن.» گاهی انسان در خوشیها و ناخوشیها آن قدر بی قرار و ازخودبی خود میشود و هیجان زده رفتار میکند که گویی فراموش کرده است این چهارصباح دنیا همچون ابر بهاری گذراست و باید به گونهای رفتار کند که انگار در هر لحظه آماده هجرت است. مراقبت از رفتار و گفتار و اندیشه مهمترین دستاورد این گونه نگرش است که سبب میشود انسان خودش را در معرض هجرت بداند و بر خویشتن تسلط بیشتری یابد.
مراقبت کنید، اهل تلافی و انتقام نباشید، حال مردم را نگیرید و بدی را با بدی پاسخ ندهید که زودتر از آنچه فکرش را بکنید، زمان شما هم به سر خواهد آمد و عمر شما نیز میگذرد و تمام میشود. راستش را بخواهید، اصلا قبول ندارم «حرف باد هواست!» حرف باد هوا نیست، حرف بمب و دینامیت است، ساتور و تبر است، زلزله و آتش فشان است. اگر باد هوا بود، این گونه همه چیز را به هم نمیریخت. وقتی با یک جمله، نه حتی با یک کلمه میتوان چنان آرامش، آبرو، علاقه و دودمان یک انسان را به باد داد، چرا میگویند حرف باد هواست.
برخی عادت کرده اند هرز باشند؛ هرچه دلشان میخواهد به این و آن بگویند و دست آخر هم که از ناراحتی دیگران باخبر میشوند، بلافاصله میگویند: حرف باد هواست، منظوری نداشتم. این زبانی که در بین سایر اندامهای بدن حجم زیادی هم ندارد، میتواند مستقیم انسان را به قعر جهنم ببرد؛ پس مراقبش باشید. گاهی میتوان مانند شمشیر با یک جمله سر یک نفر را برید، ریشه اش را زد، حالش را گرفت، دلش را شکست و خلاصه بلایی به سرش آورد که شاید مدتها طول بکشد حالش جا بیاید. پس مراقب همین باد هوا باشید که مثل طوفانی دین و دنیای شما را خراب نکند.
هرچند تا بگذرد رنج کمی نیست، اما «چون میگذرد، دیگر غمی نیست»؛ پس نباید دیگر نگران باشیم، غصه بخوریم و زندگی را برای خود و دیگران سخت بگیریم. هر اتفاق و مشکلی هرچند سخت و بغرنج باشد، میگذرد و تمام میشود؛ پس نباید به خاطر آن خودمان را ببازیم و زندگی را برای خود و اطرافیانمان تلخ و تحمل ناپذیر کنیم. این خاصیت دنیای فانی است که هیچ چیز در آن دوام و قوام ندارد. بنابراین، باید مراقب باشیم و این جمله را فراموش نکنیم که به قول بزرگی: «بگذارید و بگذرید، ببینید و دل مبندید، چشم بیندازید و دل مبازید که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت.»
ممکن است عدهای این مسائل را شعار یا کلیشه بدانند و دسترسی به آن در واقعیت را مشکل بپندارند، اما بدون شک میتوان به آن دست یافت. باید تمرین و تلاش کرد و دست از هر آنچه برای ما وبال و اذیت ایجاد میکند، برداشت. شاید بعد از سلامتی، مهمترین ارمغان و نعمت برای زندگی هر انسانی «آرامش» است؛ چیزی که دستیابی به آن در دنیا بسیار سخت و دور از دسترس است. تغییرات محیطی بسیار گسترده و پیچیده و هیجانات کاذب از مهمترین ویژگیهای عصر حاضر است؛ پس باید توانایی خلق و نگهداری آرامش در «ذهن و ضمیر» و «گفتار و رفتار» خویش را به دست بیاوریم.