ماجرای افزایش حق مسکن ۱۴۰۳ کارگران چه بود؟ | معاون وزیر کار مُنکر شد اخبار فروش حواله خوردو جانبازان تکذیب شد قیمت توافقی با دلار ترجیحی | کالا‌ها با دلار چند تومانی وارد می‌شوند؟ یک کیلو گوشت مرغ، چند؟ (۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) رئیس اتاق بازرگانی ایران: ایران دهمین تولیدکننده بزرگ موادمعدنی دنیاست خرید کدام نوع طلا برای سرمایه‌گذاری بهتر است؟ رئیس اتاق مشترک ایران و افغانستان: نمایشگاه اکسپو فرصتی برای امیدبخشی به بخش خصوصی در ایران است فروشندگان پرقدرت در صحنه بورس امروز ظاهر شدند + عکس (۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) محکومیت هزار میلیارد ریالی برای عرضه خارج‌ازشبکه گندم در خراسان‌رضوی واردات ۱.۸ میلیارد دلار طلا برای رفع تعهد ارزی در سال گذشته اولویت اختصاص ارز به صنایع داخلی اعلام شد ریزش قیمت دلار به کانال ۵۰ هزار تومان (۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) برنامه جلسات اتاق بازرگانی ایران در نمایشگاه ایران اکسپو ۲۰۲۴ قیمت طلا و سکه در بازار امروز مشهد (۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) | ادامه ریزش قیمت در بازار تکلیف جدی دولت به وزرا؛ نرخ رشد اقتصادی هر دستگاه در سال ۱۴۰۳ هدف‌گذاری شد ایران‌خودرو قیمت جدید هایما S۷ را اعلام کرد (۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) دلار ارزان شد، کالا نه | شهرآرا علت کاهش‌نیافتن قیمت اقلام را پس از فروکش‌کردن تلاطم‌های ارزی بررسی می‌کند نبود کارگر ماهر دلیل افزایش حوادث ناشی از کار کاهش قیمت دلار حباب سکه را کوچک کرد + جدول (۹ اردیبهشت ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

وجدان بیدار

  • کد خبر: ۱۸۶۸۰۷
  • ۱۰ مهر ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۴
وجدان بیدار
وقتی مرد وارد خانه شد دید همسرش سفره را پهن کرده و منتظرش است. او گفت: اصلا نمی‌تونم لب به غذا بزنم. منظره‌ای دیدم که اشتهام کور شد.

وقتی مرد وارد خانه شد دید همسرش سفره را پهن کرده و منتظرش است. او گفت: اصلا نمی‌تونم لب به غذا بزنم. منظره‌ای دیدم که اشتهام کور شد.
زن گفت: مگه چی شده بود؟
تو قصابی همان طورکه داشتم پول خرید‌ها رو حساب می‌کردم دیدم یک نفر اومد گفت: اندازه ۱۰ هزار تومن بهم گوشت چرخ کرده بدین. طاقت نداشتم این منظره رو ببینم و نفهمیدم بهش گوشت دادن یا نه. ولی آخه گوشت به این گرونی، ۱۰ هزار تومن گوشت چیزی نمیشه. اصلا میشه اندازه ۱۰ هزار تومن گوشت روی ترازو کشید؟
زن گفت: حالا فکر نکن. بیا سر سفره ناهارت رو بخور.

واقعا خوش به حال همون کسایی که وجدان ندارن، راحت این چیز‌ها رو می‌بینن و باز هم بی تفاوت اند. من از گلوم پایین نمیره. برای اینکه اسراف نشه فقط همین ته دیگش رو می‌خورم. شاید تا یکی دو هفته نتونم چیزی بخورم.
بعد از خوردن ته دیگ گفتم: البته شما زحمت کشیدی و غذا درست کردی زشته من از تمام دستپخت شما فقط ته دیگش رو بخورم. فقط در حد یک کفگیر برام بریز.

سپس از سر سفره بلند شد و به سمت یخچال رفت و با یک نوشابه خانواده برگشت و گفت:، چون همین طوری پایین نمیره، باید نوشابه هم کنارش باشه.
چند بار بشقابش پر و خالی شد و آخرین جرعه بطری نوشابه نوشیده شد. مرد همان کنار سفره دراز کشید و گفت: این قدر منظره امروز روی من تأثیر بدی گذاشت که فکر کنم امشب بی خوابی به سرم بزنه و نتونم شب خوب بخوا.

دو ساعت بعد مرد از خواب بیدار شد و در حالی که چشمانش را می‌مالید گفت: فکر کنم ذهنم آماده دیدن منظره امروز ظهر نبود و روش خیلی فشار اومد که این قدر خوابیدم. وجدان بیدار من باعث این خواب طولانی شد.
بعد هم رفت در یخچال را باز کرد و یک پنیر برداشت و گفت: ظهر به خاطر اون منظره غذا از گلوم پایین نرفت. الان یکی دو لقمه نون و پنیر بخورم. یک خربزه هم از داخل یخچال برداشت و گفت: این هم خراب میشه اگه امروز قاچ نشه.

مرد وقتی خواست پوست و دانه خربزه را بریزد چشمش به قوطی ارزن افتاد.
زنش گفت: می‌خوای غذای پرنده‌ها رو هم بخوری؟
مرد همان طور که چند دانه ارزن توی دهانش می‌گذاشت گفت: فقط می‌خام بدونم ارزن چه مزه ایه.
بعد ازاینکه مرد چند مشت ارزن خورد ناگهان حس کرد حال خوبی ندارد. چشمانش را بست و هنگامی که باز کرد دو نفر را با روپوش سفید بالای سر خودش دید.

ببخشید، شما؟
ما ۱۱۵ هستیم. به ما زنگ زدند گفتند شما از حال رفتین. فکر می‌کنی علتش چی بوده؟
صدای مرد حزن آلود شد و گفت: امروز منظره‌ای دیدم که دیگه غذا از گلوم پایین نرفت. فکر کنم از گرسنگی ضعف کردم و از حال رفتم. شما بهم سرم تقویتی می‌زنین؟

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->