رضا زوزنی _ در آیین پایانی سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر وقتی درکنار سایر داوران جشنواره یک صندلی گذاشتند تا او بنشیند، دردی بر قلبم نشست؛ دردی از نگرانی برای مردی که بسیاری از ما بهخاطر آثارش در سینما و خارج از سینما با او خاطره ساختهایم. فریدون جیرانی که دلش همیشه برای سینما و مخاطب سینما میتپد، امسال در مهمترین رویداد سینمایی کشور، توسط همتایانش در سینما تقدیر شد و بسیاری از سینماگران درباره خدمات او به سینما سخن گفتند.
احتمالا عارضه مغزی که اواخر مهر امسال برای جیرانی رخ داد، گوشزدی برای اهالی هنر و سینما بود که چه گوهر گرانبهایی در سینمای ایران است، اما آنطور که باید در محافل سینمایی کشور تکریم و تمجید نشده است. فریدون جیرانی یا بهگفته پرویز پرستویی، دائرهالمعارف سینمای ایران، امروز شصتوهشتسالگی را پشتسر میگذارد.
جیرانی که به گفته خودش، دوران کودکی و بخشهایی از نوجوانیاش را در کاشمر (یکی از شهرهای خراسان رضوی) سپری کرده است، از نوجوانی به مشهد آمده و تمام خاطراتش از این شهر حتی چراغهای نئون سینماهای خیابان ارگ را در ذهنش نگه داشته است. غلامرضا موسوی، سینماگر همشهریاش، بر این باور است که این ویروس سینماییِ فریدون جیرانی بوده که بسیاری از هنردوستان مشهدی را به سینما و تئاتر مبتلا کرده است.
جیرانی یکی از مفاخر فرهنگیهنری مشهد و خراسان رضوی است که بهجرئت میتوان گفت در همه سالهای فعالیتش بار بخشی از سینمای ایران را به دوش کشیده است. او در طول حیات هنریاش هم فعالیت مطبوعاتی کرده است؛ هم در قامت یک فیلمساز حضور داشته و نیز همواره بهعنوان یک فیلمنامهنویس حرفی برای گفتن داشته است. همچنین در تولید برنامههای تلویزیونی سینمایی علاقه نشان داده است، از اینرو هرچند جیرانی یک سینماگر تمامعیار است، نمیتوان از تلاشی که چه در مطبوعات و چه در تولید برنامههای تلویزیونی کرده است، چشمپوشی کرد.
طبع مطبوعاتی یک سینماگر
با اینکه او خود را بیشتر فیلمساز و فیلمنامهنویس میداند، به گواه تاریخ، فعالیت مطبوعاتیاش زودتر بروز کرده است. جیرانی در مصاحبهای که برای بزرگداشت او ضبط شده، گفته است فعالیت مطبوعاتیاش را بهعنوان گزارشگر از میانه سال ۱۳۵۵ در روزنامه «اطلاعات» آغاز کرده، اما از سیر پیشرفتی که در مطبوعات داشته است، مشخص میشود او از جوانی سودای سینما را در سر میپرورانده است. بعد از آن، فعالیت مطبوعاتیاش را با هفتهنامــه «گــزارش فیلم» و هفتــهنامــه «ســینما» ادامه داده است. جیرانی اواخر دهه ۷۰ مدتی روزنامهای را به نام «سینما» راه میاندازد و بر صندلی سردبیری تکیه میزند.
او در همه این سالها که سرش به فیلم و سریال گرم بوده، مطالبی را برای نشریات و روزنامههای مختلف مینویسد. جیرانی در گفتوگویی که در ویژهنامه جشنواره فیلم فجر امسال منتشر شد، گفته است با اینکه فعالیتهــایش در حــوزه مطبوعــات همیشــه در نوســان بــودهاست، فیلمســازی مهمترین دغدغه اوست.
توجه به سینمای بدنه
فریدون جیرانی برای نخستینبار با فیلمنامهنویسی فیلم سینمایی «آفتابنشینها» به کارگردانی مهدی صباغزاده، دیگر سینماگر خراسانی، بهطور جدی پا به عرصه سینما گذاشت. او برای صباغزاده «سناتور» را هم نوشت که با استقبال مخاطبان و منتقدان روبهرو شد.
فیلمنامهنویسی «گلهای داوودی»، ساخته رسول صدرعاملی، از دیگر آثاری بود که او با نگارش آن جایگاه خود را بهعنوان یک فیلمنامهنویس در سینما تثبیت کرد.
جیرانی بعد از تجربههای متعدد در سینما سال ۱۳۶۶ تصمیم گرفت پا به وادی کارگردانی بگذارد. «صعود»، نخستین فیلم جیرانی در مقام کارگردان است، اما ازآنجاییکه این فیلم آنچنان که باید با اقبال روبهرو نشد، موجب شد این سینماگر به مدت ۱۰ سال روی صندلی کارگردانی هیچ فیلمی ننشیند و تنها برای نوشتن فیلمنامه دست به قلم شود.
سال ۱۳۷۶ بود که این سینماگر خراسانی «قرمز» را ساخت و از آن به بعد بهعنوان کارگردانی جدی در سینما حرفی برای گفتن داشت. «آبوآتش»، «شام آخر»، «صورتی»، «سالاد فصل»، سهگانه «ستارهها»، «پارکوی»، «قصه پریا»، «من مادر هستم»، «خوابزدهها»، «خفهگی» و «آشفتگی» به ترتیب فیلمهای سینمایی هستند که جیرانی برای تاثیرگذاری در جامعه، آنها را در دو دهه اخیر ساخته است.
بسیاری از منتقدان سینما بر این باورند که فریدون جیرانی به سینمای بدنه اهمیت میدهد. درواقع او به سینمایی توجه میکند که مخاطب را به سالنهای سینمایی میکشاند و باعث رونق در چرخه تولید فیلم میشود. فیلمسازی او در این طبقه سینمایی همواره جنجالآفرین بوده و نام او را بهعنوان یک کارگردان دارای شناخت از جامعه، مطرح کرده است.
جیرانی حتی در سریالسازی تلویزیون هم موثر ظاهر شده است. او با ساخت سریال «مرگ تدریجی یک رویا»، توقع از تولید سریال در تلویزیون را افزایش داد؛ اتفاقی که حتی خود او هم نتوانست در تجربه دوم سریالسازیاش، «تعبیر وارونه یک رویا»، برای تلویزیون تکرار کند، با این حال آخرین اثر او در سریالسازی، «نهنگ آبی» است که در شبکه نمایش خانگی پخش شد و مخاطبان بسیاری را با خود همراه کرد.
کارهای متفاوت
درکنار اینها، روحیه روزنامهنگاری فریدون جیرانی نیز دست از سر او برنداشته و باعث شده است «تصویر» را با کندوکاوهای روزنامهنگاری درهم بیامیزد، از همینرو او به ساخت برنامههای تحلیلی برای سینما مبادرت ورزیده است که سرآمد آنها «هفت» است. سری نخست این برنامه که طراح و ایدهپردازش خود جیرانی بود، از سال ۱۳۸۹ کار خود را در شبکه ۳ آغاز کرد و سال ۹۱ هم با کنار گذاشتن جیرانی از این برنامه، پایان یافت.
با اینکه هماکنون سری پنجم برنامه در غیاب جیرانی روی آنتن شبکه ۳ میرود، همه باور دارند که کار جیرانی متفاوتتر از تمام این سریهای جدید است، از اینرو «هفت» امروزی همچون گذشته، نتوانسته است اهالی سینما را با خود همراه کند. بعد از «هفت» این سینماگر خراسانی، درکنار تولیدات سینماییاش، مجله تصویری «سیوپنج» را با همان ویژگیهای برنامه «هفت» برای شبکه نمایش خانگی ساخت که ماهیانه توزیع میشد.
اکنون «کافهآپارات» نام مجله تصویری دیگری است که جیرانی بیپروا در آن به بررسی مسائل روز سینمای ایران میپردازد و هر هفته در آپارات بهصورت زنده منتشر میشود. بازیگران، کارگردانان و سینماگران مطرحی به اعتبار جیرانی، پا به استودیوی این برنامه میگذارند و بهصراحت درباره مسائل سینما سخن میگویند.