از پیش دبستانی شروع شد، از همان روزهایی که اسم امامها را در شعر بی درو پیکر یادگرفتیم. شعری که گویا شاعرش هرچه ذوق شاعری نداشته، اما نیت و اخلاص خوبی داشته و همین باعث شده که هنوز هم که هنوز است در مدارس و مهد کودکها استفاده و خرج شود.
شعر این گونه شروع میشد:ای یار با شهامت، بگو تو از امامت و همینجا اولین سؤال در ذهن ایجاد میشد که بگو از مبحث امامت یا اینکه بگو از امامت؟ حالا نمیخواهم خیلی آسیب شناسی ادبیات کودک و نونهال کنم، ولی عرضم این است که اگر همین شعر باصفا و صمیمی نبود خیلی از هم نسلیهای ما حتی بر اساس این شعر که مصرع معرفی امام هادی اش این بود: دهم علی النقی ... در این سن و سال فراموش میکردیم که این آقا امام چندم ماست.
قبل از نوشتن این ستون فایلهای پی دی اف کتابهای دینی و قرآن و تاریخ مقاطع متوسطه اول و دوم را تورقی کردم که ببینم دخترم و پسرم (نسل امروز) از ایشان چه خواهند خواند و شنید و چیزی دستگیرم نشد. هرچند نقد محتوای آموزشی دینی و فرهنگی ما هم مثنوی هفتاد من کاغذ میطلبد. الغرض در روز شهادت این امام عزیز و غریب که معمولیترین چیزها را هم در موردشان نمیدانیم نمیخواهم کامتان را تلخ کنم و اتفاقا چیزکی پیشنهاد بدهم که یک بار هم شده تورقش کنید و حتی نه به عنوان یک متن مقدس که به عنوان یک متن ادبی و هنری نگاهش کنید و از مکیدن و لعاب انداختن تعابیرش در کامتان کیفور شوید.
این امام نازنین ما دو یادگار عجیب و غریب برای شیعیانشان به جا گذاشته اند که یکی اش زیارت غدیریه است و یکی اش زیارت عجیب و غریب جامعه کبیره. زیارت جامعه کبیره سندی متقن و محکم دارد. علامه مجلسی معتقد است بر اساس نصوص و متون یقینی این زیارت کاملترین و بهترین و جامعترین زیارتی است که میشود در زیارت همه ائمه آن را خواند و از مضامینش لذت برد. پیر فرزانه روزگارمان حضرت آیت ا... فاطمی نیا در یکی از منبرهایش میگفت اگر بدانید جامعه کبیره چه گنجی است و به مضامینش واقف شوید واقعا با فرازهایی از آن میشود معجزه کرد.
تو فکر کن یک معصوم، یک امام که وجودش لطف مطلق است و مهربانی محض وقت گذاشته متنی انشا کرده و این متن، چون گلدانی بلور از میان آن همه خون ریزی و شیعه کشی و کتاب سوزی و تحریم و تنبیه به دست ما رسیده که با آن مأنوس بشویم و بخوانیم و پربکشیم به عالمی که حتی ملائک هم حق پر زدن در آن طبقه از عرش را ندارند. میگویند همه عذاب قیامت این است که نسخه موجودت را با نسخهای که میتوانستی و قابلیت داشتهای باشی را مقابل هم قرار میدهند و تو افسوس میخوری کهای وای عمرم صرف چه چیزهایی شد.
جامعه کبیره هم یکی از این فرصت هاست. فرصتهایی که داریم و قدرش را نمیدانیم. دانستن تاریخ وفات و ولادت و محل دفن و تاریخ بنای ائمه جذاب است و لازم و واجب، ولی آنها آمده اند که برنامه زندگی مان را تغییر دهند. لطف کرده اند قدم بر چشم زمین خاکی ما گذاشته اند که با خودشان بالا برویم. حیف است اگر جا بمانیم خودمان ضرر میکنیم.