آیت‌الله علم‌الهدی: بسیجیان دانشجو و طلبه، نگهبان اعتقادی جریان بسیج هستند+ویدئو پیکر مطهر ۱۴ شهید گمنام دفاع مقدس در استان خراسان رضوی تشییع می‌شود رئیس کمیته امداد: خیرین بازوان انقلاب در خدمت‌رسانی به نیازمندان هستند جمع‌آوری ۴۰ میلیارد تومان کمک برای مردم غزه و لبنان توسط خیرین و هیئت‌های مذهبی کشور قصه آقای راستگو | یادی از حجت‌الاسلام محمدحسن راستگو، روحانی نام‌آشنای مشهدی مروری بر روایات ائمه اطهار (ع) درباره عقل | بهترین نعمت برای دنیا و آخرت نصرت الهی در پرتو صبر و پایداری دهک‌بندی ارائه خدمات به ایثارگران از بودجه حذف می‌شود خوش‌به‌حال گردو‌ها اعتکاف ماه مبارک رجب با حضور ۱۵۰۰ معتکف در حرم امام‌رضا(ع) برگزار می‌شود + فیلم (۳۰ آبان ۱۴۰۳) مروری بر زندگی و خدمات استاد «مهدی ولائی»، مأمور ثبت‌احوال نسخه‌های خطی حرم امام‌رضا(ع) زیارت، مدارِ معرفتیِ تربیت لبخند بزن تا سعادتمند شوی | مروری بر بیانات امام رضا (ع) درباره شادی و سرور خانه‌هایی که حکم بهشت را دارند «پدر»؛ مایه رحمت، مظهر قدرت | بررسی بایدهای نقش پدر خانواده براساس آموزه‌های دینی رونمایی از پایگاه تخصصی «مقاومت» در کتابخانه آستان قدس رضوی (۲۹ آبان ۱۴۰۳) برگزاری انتخابات مجمع عمومی اتحادیه مؤسسات و تشکل‌های قرآنی در مشهد کاهش مصرف برق در حرم مطهر امام رضا(ع) درراستای مصرف بهینه‌ انرژی کار و تلاش برای سعادت خلق و رضایت خدا | چند توصیه اقتصادی برگرفته از سیره امام محمد باقر (ع)
سرخط خبرها

‌می‌نویسیم: مرگ بر صدام

  • کد خبر: ۲۰۶۳۶۷
  • ۲۵ دی ۱۴۰۲ - ۱۵:۱۲
‌می‌نویسیم: مرگ بر صدام
«بنویسید: الموت لصدام.» با گچ‌های ریختـــه از آوار مدرسه در کلاس هم بنویسد.

«بنویسید: الموت لصدام.» با گچ‌های ریختـــه از آوار مدرسه در کلاس هم بنویسد. روی تخته‌ای که هنوز اثری هست از فرمول‌های ریاضی حــل نشـــده، از کلــمـه‌ها و ترکیـب‌های تــازه درس، از هنرنمــایــی‌های بچه‌ها در زنــگ تفــریح، از نام‌های دانش آموزان کلاس که همگی جزو خوب‌ها نوشته شده بود. نام‌هایی که حالا همه یا شهیدند یا جانبازند یا ایثارگر. آن روز شوم در مهر ۱۳۵۹ که بمب توی کلاس ترکید، بچه‌ها که مرگ بر صدام نوشتند. گفتند: از کیف مدرسه هرکداممان یک کاغذ و یک قلم برای سال نو تحصیلی مان بس است.

لباس‌های مدرسه شان شد لباس رزم و قلم دستشان شد اسلحه و کارنامه قبولی شان شد وصیت نامه هایشان.

هرکدام آرزویی، وصیتی، حسرتی و آهی داشت. یکی دستش به نوشتن نمی‌رفت، یکی کاغذش را نوشته بود و در سرش مرور می‌کرد. یکی باورش نمی‌شد که این شاید آخرین باری است که دست به قلم می‌برد.

یکی از بچه‌ها هم کاغذ کم آورده بود و واژه برای نوشتن بسیار داشت. از پدرو مادر، خواهر و برادر،  دختری که دوستش داشت،  از همسایه ها، از فامیل و دوست و آشنا از رفقا و معلمانش از همه و همه داشت می‌نوشت و بعد از آرمان‌ها و باور‌ها و آرزوهایش و امیدی که به پیروزی داشت نوشت و کاغذ خیس خورده اش را تا کرد و توی جیبش گذاشت. یکی هم وصیتش را نوشته بود و داشت آن را برای هم کلاسی‌هایی که حالا هم رزمانش بودند می‌خواند. قطره اشکی نم زد به گوشه چشم هرکدامشان. یکی گفت: بچه‌ها همه مان آخر کاغذهایمان می‌نویسیم: الموت لصدام.

‌می‌نویسیم: مرگ بر صدام

عکس‌ها: مرحوم بهمن جلالی

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->