اکران آنلاین «مستند قصه‌ها» پرتره‌ای از هوشنگ مرادی کرمانی استوری به مثابه تست بازیگری | درباره بازیگر خردسال نقش سالار معمولی در «پایتخت ۷» دوبلور‌های انیمیشن فوتبالیست‌ها مهمان برنامه ۱۰۰۱ می‌شوند ترخیص علی دهباشی از بیمارستان کمدی «در مدت معلوم ۲» در مسیر تولید انیمیشن ناگفته نماند، در راه فرانسه دلیل توقیف سریال ۸۷ متر، از زبان کیانوش عیاری میزبانی مبلمان شهری از آرایه های خلاقانه هنری | گزارشی از بخش آذین بندی جشنواره هنر‌های شهری نوروز ۱۴۰۴ مشهد آموزش داستان نویسی | تداوم حافظه (بخش پنجم) نقش هایی از «شاهنامه» بر یکی از گران ترین ساعت های جهان وقتی هنوز نامحرمیم مستند شگرد در راه روسیه دیدار رئیس قوه قضائیه با عنایت بخشی، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون + فیلم و تصاویر سریال خوشه‌های خشم ساخته می‌شود صحبت‌های علی عطشانی از همکاری با «وال کیلمر» و اولین تجربه کارگردانی اش در هالیوود انتقاد تند مهران غفوریان به حملات جدید غزه + عکس سازندگان فیلم کیک محبوب من به حبس محکوم شدند ساخت فیلم مرگ سرگردان با کارگردانی مایکل سارنوسکی نخل طلای افتخاری کن برای رابرت دنیرو
سرخط خبرها

کلاس تعلیم  و  تعلم

  • کد خبر: ۲۱۳۲۵۹
  • ۰۳ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۸:۱۲
کلاس تعلیم  و  تعلم
نیمکت‌های مدارس پر بود از مردان و زنانی که فقط سنشان توی شناسنامه کم بود. مدرسه جایی بود که علاوه بر درس، محل جمع آوری کمک‌ها برای جبهه، جلسات محلی و گاه پناهگاه زمان آژیر قرمز بود.
حمید سبحانی
نویسنده حمید سبحانی

سال ۱۳۶۳، میانه‌های جنگ هشت ساله و کودکانی که زود از روی کودکی خود پریده بودند. مدرسه آن روز‌ها صرفا جایی برای مشق ریاضی و فارسی نبود. نیمکت‌های مدارس پر بود از مردان و زنانی که فقط سنشان توی شناسنامه کم بود. مدرسه جایی بود که علاوه بر درس، محل جمع آوری کمک‌ها برای جبهه، جلسات محلی و گاه پناهگاه زمان آژیر قرمز بود. بازوی دوم اجتماعی محلات بعد از مسجد بود. نیمکت‌های خش دارِ زخمیِ جوهرآگینش بار جدیدی از مسئولیت‌ها را پذیرفته بودند.

دانش آموزانی که پدرانشان در جنگ بودند ودر کنار بازی با توپ هفت جلد خسته و کوچه‌های تنگ و مشق نوشتن توی دفتر‌هایی که جلدش منقش بود به عبارت «تعلیم و تعلم عبادت است» زندگی را در بعد عملی خیلی زود و جور دیگری هم تعلیم می‌دیدند. پسران کوچک و دختران کوچکی که بخشی از بار بزرگ زندگی در نبود پدرانشان بر دوش آن‌ها بود. مدرسه تنها محل صف صبحگاهی و گچ و تخته نبود بلکه می‌دیدند هم مدرسه ای‌های چندسال بالاترشان رفته اند به جنگ و گاه قاب عکسشان، جایشان را روی نیمکت می‌گیرد.

کیسه‌های شنی انباشته روی هم در ورودی و گوشه حیاط مدرسه و پخش مارش نظامی از بلندگوی مدرسه جای «هم شاگردی سلام» می‌گفت که شرایط عادی نیست. مدرسه، اما در کنار همه این تجارب اجتماعی فصل دیگری را هم تجربه می‌کرد و آن تبدیل شدنش به محل شعبه اخذ رأی در مناسبت‌های انتخابات بود (مناسبتی که همچنان پا برجاست). این عکس پلان خوبی است از روایتی که شرحش رفت. عکس به سیاق همه آرشیو آن روز‌ها که در خبرگزاری‌ها و منابع منتشر شده است، عکاسش نامشخص است و فقط نام آرشیو ایرنا را یدک می‌کشد.

۲۶ فروردین ۱۳۶۳ است و دومین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی. بین آدم‌هایی که روی صندلی‌های یک مدرسه در تهران نشسته اند و مشغول نوشتن اسامی کاندیدا‌های منتخبشان هستند. تعداد زیادی پسربچه هستند که نگاهشان رو به دوربین است. آن‌ها در سن رأی دادن نیستند، اما حضورشان را توی عکس خوب غالب کرده اند، زیرا در آن روز‌ها نقش مهمی را ایفا می‌کرده اند.

در مجموع بیش از ۱۵ میلیون نفر برای انتخاب ۲۷۰ کرسی مجلس دوم، رأی دادند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->