فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

کلاس تعلیم  و  تعلم

  • کد خبر: ۲۱۳۲۵۹
  • ۰۳ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۸:۱۲
کلاس تعلیم  و  تعلم
نیمکت‌های مدارس پر بود از مردان و زنانی که فقط سنشان توی شناسنامه کم بود. مدرسه جایی بود که علاوه بر درس، محل جمع آوری کمک‌ها برای جبهه، جلسات محلی و گاه پناهگاه زمان آژیر قرمز بود.

سال ۱۳۶۳، میانه‌های جنگ هشت ساله و کودکانی که زود از روی کودکی خود پریده بودند. مدرسه آن روز‌ها صرفا جایی برای مشق ریاضی و فارسی نبود. نیمکت‌های مدارس پر بود از مردان و زنانی که فقط سنشان توی شناسنامه کم بود. مدرسه جایی بود که علاوه بر درس، محل جمع آوری کمک‌ها برای جبهه، جلسات محلی و گاه پناهگاه زمان آژیر قرمز بود. بازوی دوم اجتماعی محلات بعد از مسجد بود. نیمکت‌های خش دارِ زخمیِ جوهرآگینش بار جدیدی از مسئولیت‌ها را پذیرفته بودند.

دانش آموزانی که پدرانشان در جنگ بودند ودر کنار بازی با توپ هفت جلد خسته و کوچه‌های تنگ و مشق نوشتن توی دفتر‌هایی که جلدش منقش بود به عبارت «تعلیم و تعلم عبادت است» زندگی را در بعد عملی خیلی زود و جور دیگری هم تعلیم می‌دیدند. پسران کوچک و دختران کوچکی که بخشی از بار بزرگ زندگی در نبود پدرانشان بر دوش آن‌ها بود. مدرسه تنها محل صف صبحگاهی و گچ و تخته نبود بلکه می‌دیدند هم مدرسه ای‌های چندسال بالاترشان رفته اند به جنگ و گاه قاب عکسشان، جایشان را روی نیمکت می‌گیرد.

کیسه‌های شنی انباشته روی هم در ورودی و گوشه حیاط مدرسه و پخش مارش نظامی از بلندگوی مدرسه جای «هم شاگردی سلام» می‌گفت که شرایط عادی نیست. مدرسه، اما در کنار همه این تجارب اجتماعی فصل دیگری را هم تجربه می‌کرد و آن تبدیل شدنش به محل شعبه اخذ رأی در مناسبت‌های انتخابات بود (مناسبتی که همچنان پا برجاست). این عکس پلان خوبی است از روایتی که شرحش رفت. عکس به سیاق همه آرشیو آن روز‌ها که در خبرگزاری‌ها و منابع منتشر شده است، عکاسش نامشخص است و فقط نام آرشیو ایرنا را یدک می‌کشد.

۲۶ فروردین ۱۳۶۳ است و دومین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی. بین آدم‌هایی که روی صندلی‌های یک مدرسه در تهران نشسته اند و مشغول نوشتن اسامی کاندیدا‌های منتخبشان هستند. تعداد زیادی پسربچه هستند که نگاهشان رو به دوربین است. آن‌ها در سن رأی دادن نیستند، اما حضورشان را توی عکس خوب غالب کرده اند، زیرا در آن روز‌ها نقش مهمی را ایفا می‌کرده اند.

در مجموع بیش از ۱۵ میلیون نفر برای انتخاب ۲۷۰ کرسی مجلس دوم، رأی دادند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->