یکی از عواملی که در میزان اعتماد مردم به مسئولان و همچنین ایجاد انگیزه در آنها برای مشارکت در اداره امور کشور بهصورت عام و حضور در انتخابات بهصورت خاص اثرگذار است، نحوه «وعده دادن» و میزان عمل به آن است. شاید بهجرئت بتوان گفت در نظامهای سیاسی، زمانی اعتبار مدیران یا اعتماد مردم به آنها آسیب میبیند که در عمل به وعدههایی که قبل از پذیرش مسئولیت یا در حین آن دادهاند، سهلانگاری یا به تعبیر عامیانه «خلف وعده» کنند.
علاوهبر اثر اجتماعی این موضوع، در آموزههای دینی و اخلاقی ما نیز این امر بسیار مهم و محترم شمرده شده است، تاجاییکه پیامبر اعظم (ص) میفرمایند: «هرکه به خدا و روز قیامت ایمان دارد، هرگاه وعده میدهد، باید وفا کند». سلامت رفتاری در وعده دادن بهخصوص در ایام تبلیغات انتخاباتی، از چند نظر باید محل توجه قرار گیرد.
اول اینکه فرد موظف است صرفا درباره موضوع یا موضوعاتی به مردم تعهد و به بیان سادهتر قول دهد که در چارچوب اختیارات و صلاحیتهای وی قرار دارد؛ بهعنوان مثال فردی که قرار است در کرسی مجلس شورای اسلامی در فرایند قانونگذاری (تقنین) حضور پیدا کند، بهدلیل آنکه از نظر قانونی، حق ورود به حوزههای اجرایی را ندارد، نباید در این عرصهها به مردم قولی بدهد که در این صورت، خلاف سلامت رفتاری و گفتاری عمل کرده است.
دوم، فرد هنگامی که با مردم صحبت میکند و میخواهد ضمانت انجام کاری را برای آنها تعهد کند، باید در آن زمان بهصورت واقعی و جدی، نیت و همت عمل به وعده خویش را داشته باشد؛ یعنی هم در ذهن و ضمیر خود و هم در عزم و اراده، به کاری که میگوید، ایمان داشته باشد و تصمیم انجام آن را به بهترین شکل ممکن گرفته باشد.
سوم، گاهی انسان در زمینه خاصی براساس شرایط موجود و پیشبینیهای ذهنی که برای آینده دارد، به فرد یا افرادی قولی میدهد که بعدا ممکن است بهدلیل تغییر شرایط یا اتفاقات محیطی، امکان تحقق آن وجود نداشته باشد. در این حالت، فرد برای حفظ اعتماد عمومی و همچنین در راستای سلامت رفتاری، باید موضوع را بهصورت شفاف و مستقیم و محترم با مردم درمیان بگذارد و برای تحقق نیافتن وعدهاش، رسما عذرخواهی و دلجویی کند.
آنچه گفته شد، از نکات بدیهی است و بهظاهر کلیشه و ساده بهنظر میرسد، اما متأسفانه در سالهای اخیر در جریانهای مدیریتی کشور با سادهانگاری و تساهل و تسامح درباره آن، گاه فرهنگهای نادرستی در این زمینه رواج یافته است، تاآنجاکه برخی افراد در ایام تبلیغات انتخاباتی احساس میکنند دادن وعدههای کلان و حتی بیاساس، جزئی از طبیعت روندهای تبلیغاتی است که الزام عملی خاصی درباره آن برای آینده وجود ندارد.
این نگاه غلط سبب میشود هم وجهه آن فرد آسیب ببیند و هم نظام مدیریت کشور دچار خدشه شود. نباید فراموش کنیم که جایگاههای مدیریتی، مقام و منصب مادی نیستند (یعنی نباید باشند) که عدهای برای بهدست آوردن آن به هرکاری متوسل شوند. بلکه مسئولیتهای جدی و خطیری هستند که مستقیم یا غیرمستقیم کیفیت زندگی مردم و آینده عزیزان و فرزندان آنها را تحتتأثیر قرار میدهند، پس نگاه دینی و اخلاقی، اقتضا میکند تنها کسانی در این جایگاهها قرار گیرند یا داوطلب ورود به آن باشند که در خود، شرایط و صلاحیت لازم را مشاهده میکنند؛ البته بخش دیگر موضوع که توجه به آن لازم است، دقت مردم در گزینش افراد و مشارکت آنهاست که بهصورت نسبی، میتواند از ورود افراد بدون صلاحیت به مناصب کلیدی پیشگیری کند.
وعدهای گر دهی به درویشی / وعده خویشتن، وفا فرما!