شعر افشین علا خطاب به رژیم صهیونی | عاقبت بیت‌المقدس را رها خواهیم کرد فریبرز عرب‌نیا: ترجیح می‌دهم در کنار مردم کشور عزیزم باشم + فیلم سریال محرمی «جایی برای همه» روی آنتن شبکه دو + زمان پخش آمار فروش سینماها در روزهای جنگ بین اسرائیل و ایران اکران سیار فیلم‌های کودکانه در مشهد کارگردان فیلم بعدی «جیمز باند» مشخص شد «کاتیا فولمر» ایران‌شناس آلمانی درگذشت فصل پایانی سریال «اسکویید گیم» در راه است تکرار سریال «مختارنامه» از شبکه آی‌فیلم (محرم ۱۴۰۴) + زمان پخش قدردانی سخنگوی پلیس از اصحاب قلم در دوران جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران | عزیزان رسانه، گل کاشتید، دستانتان را می‌بوسم برنامه‌های حمایتی وزارت فرهنگ و ارشاد برای جبران خسارات گروه‌های موسیقی و نمایشی اجرای باشکوه ارکستر سمفونیک تهران در میدان آزادی حسام خلیل‌نژاد، بازیگر سینما و تلویزیون: اگر امروز هنری هست، میراث شهیدان است فیلم‌های آخر هفته تلویزیون (۵ و ۶ تیر ۱۴۰۴) + شبکه و زمان پخش سیمای محرم ۱۴۰۴ | معرفی برنامه‌های ویژه تلویزیون همراه با زمان پخش چرا توزیع سریال «شکارگاه» به تعویق افتاد؟ فرصت تماشای فیلم با قیمت نیم‌بها تا کی ادامه دارد؟ شعر‌هایی به‌مثابه موشک | شاعران مشهدی در کنار مدافعان وطن ایستادند
سرخط خبرها

دل کندن برای نو شدن

  • کد خبر: ۲۱۸۰۰۹
  • ۲۸ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۶:۰۵
دل کندن برای نو شدن
حالا که دارم این یادداشت را می‌نویسم، به این فکر می‌کنم که سال آینده اصلا آخرین یادداشتی از من در آخر سال خواهد بود؟ عید و رمضان سال آینده را خواهم دید؟ چشمم به گنبد سلطان هشتم می‌افتد؟
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

از آخرین‌ها می‌ترسم؛ یک دل‌کندن بدمزه‌ای درونش دارد که ته دل آدمی‌ را خالی می‌کند. از بدترین آخرین‌هایم هم می‌ترسیدم. شاید باورتان نشود، ولی آخرین روز سربازی که در زندگی پسرها مرحله‌ دردناکی است هم برایم حسرت‌آفرین بود. آخرین تابی که در پارک می‌خوردم و آخرین سرسره‌ای که پایین می‌‌آمدم‌ و‌ بعد همان‌طور که سر زانوهایم خاکی بود و دست‌هایم بوی فلز می‌داد، با پدرم یا تنها راهی خانه می‌شدم هم یک دل‌تنگی خاصی به جانم می‌خزاند.

حالا هم دارم آخرین یادداشت امسالم را می‌نویسم. سالی که گذشت، برایم سال بدی نبود، دوتا کتابم چاپ شد، چندتا برنامه تلویزیونی داشتم، چندتا کارگاه روایت و‌ داستان و ترانه برگزار کردم، یازده تا مشهد رفتم دو تا کربلا، یک شیراز رفتم یک اصفهان و... . سال گذشته خوابم را تنظیم کردم، دندان‌هایم را کامل تعمیر کردم، یک چکاپ کامل انجام دادم و الحمدلله همه‌چیز عادی بود.

حالا که دارم این یادداشت را می‌نویسم، به این فکر می‌کنم که سال آینده اصلا آخرین یادداشتی از من در آخر سال خواهد بود؟ عید و رمضان سال آینده را خواهم دید؟ چشمم به گنبد سلطان هشتم می‌افتد؟ گره از کار کسی وا می‌کنم؟ همه این‌ها به لطف خدا بستگی دارد و مقدراتم در شب قدرهای پیش‌رو. این سحرها بیشتر از هر رمضانی به این فکر می‌کنم که هرچه او‌ مقدر کند و هرچه او‌ بنویسد، همان می‌شود. در متلاطم‌ترین لحظات روحی هم وقتی فکر کنی یکی مثل مربی سوارکاری از دور دوربین‌به‌دست دارد لحظه‌لحظه تاختت را، التهابت را و در پیست نفس‌نفس‌زدنت را رصد می‌کند و به قلبت چیزی می‌خواند، دلت آرام می‌شود.

خدایا من فقر مطلقم. امام‌رضا(ع)جان، من هیچ اندر هیچم... اگر نگاه عنایات شما نبود، هیچ‌کدام از آن‌ها که اول یادداشت گفتم و‌ خواندی را واصل نمی‌شدم. در سال‌های آینده هم ما را زنده بدار... زنده بدار تا رمضامت را نفس بکشیم. بهترهایت را درک کنیم... فروردین‌هایت را ببالیم و جوانه بزنیم. ما برای رسیدن به نسخه بالقوه متعالی خودمان چندین رمضان دیگر از تو عمر می‌خواهیم.

کاری کن که هر رسیدن و رشد و کمالی را از چشم لطف و عنایت تو ببینیم و شیطان گولمان نزند که نه، نبوغ و تلاش خودت بوده است! خدایا ما را بر خودمان مبارک گردان. دل‌هایمان را نرم و‌ منعطف از سخنان بنده‌های خوبت قرار بده و بهترین‌ها را برایمان مقدور کن... خدایا قبل از عطای هر نعمتی قبلش جنبه و ظرفیتش را بده. خدایا هر روزمان را نو روز کن... روزی که نو باشد و در آن معصیتی مرتکب نشویم. آمین.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->