چهاردهم آبان ۱۳۲۴ در شهرستان قوچان به دنیا آمد. پدرش علی اکبر نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا (سطح۴) پرداخت؛ و سرپرست اطلاعات کمیته انقلاب بود. ششم فروردین ۱۳۶۱ در جبهه رقابیه بر اثر اصابت ترکش نارنجک به شهادت رسید مزار ایشان در بهشت زهرای شهرستان تهران قرار دارد. این ۵۹ کلمه، است در تعریف مردی که در شرح هر روزش باید کتاب نوشت.
شهید والامقام، حجت الاسلام والمسلمین سید عباس موسوی قوچانی را میگویم. مردی که در میدان تفقه و اجتهاد کوشندهای مجاهد بود و در معرکه جهاد و میدان مبارزه، مجاهدی خستگی ناپذیر. دریغا و افسوسا که شناخت بسیاری از ما در باره او به اندازه همین ۵۹ کلمه هم نیست.
شاید برخی از ما مشهدیها نام او را بر تابلویی بر یک بلوار فرعی دیده باشیم. بلواری فرعی که از بلوار قرنی آغاز و به بلوار هدایت منتهی میشود. درست رو به روی بوستان حجاب. فقط همین! تازه بسیاری هم همین تابلو را هم ندیده اند.
دریغا که ما به بلای غفلت دچار شده ایم. غفلت از سرمایههای ملی، غفلت از ذخایر راهبردی تاریخی یک ملت و حتی یک امت. غفلت از حقیقتی که در جان آدمها جانمایی شده بود تا امام جامعه و چراغ جهان باشند. آنان کوشیدند تا با تفقه و تفکر و تدبر و عمل به اخلاص، خویش را خالص سازی کنند، اما مایی که باید آنان را میدیدیم تا الگو بگیریم، دچار غفلت شدیم. نه ما که متولیان امر هم روزگارشان بدتر از ماست.
آنان که تکلیف سازمانی دارند برای توجه دادن مردم به حقیقتهای متجلی شده در شهدا هم گرفتار" روزمّرگی" شده اند. این هم باعثِ"روزمرگی" میشود برای جامعه. هر روز مان میمیرد حال آنکه باید زنده باشد و زندگیها را با حقیقت تراز کند. ما نسبت به هر روز مان مسئولیم و باید آن را آباد کنیم تا جان مان از اسارت بدپنداریها آزاد شود، اما غفلت، سرطانِ فراگیری شده است که به جان ارزشهای حقیقی ما افتاده است.
ما سر حجاب دعوا داریم، اما یادمان نمیماند که اگر به سبک زیستی شهید موسوی قوچانی تامل و رفتار کنیم، حجاب هم به جایگاه خود برمی گردد. هم سرپوش و ستار و پوشنده حریم واجب الحرمه بانوان مان میشود و هم حاجبها را در مسیر مردم و مسئولان کنار میزند تا مردم بی حجاب واقعیتها را با آنان در میان بگذارند.
ما اگر موسوی قوچانی را چنان که بود تعریف کنیم، اگر مسئولان را وابداریم که خود را با منطق او تراز کنند امروز این همه مصیبت و مشکل نداشتیم. او ناشناخته نیست. تعریف او در کلام رهبر فرزانه انقلاب و حضرات آیات مشکینی، طبسی و... کلمه به کلمه تبیین حق است، اما دریغا که مسئولان عرصه تبیین و متولیان امور ترویج شهدا کم گذاشته اند.
ما اصحاب رسانه هم کم گذاشتهایم به همین خاطر است که باید در مواجهه ناهنجاریها بسیار بار برداریم. برای ما رسانه نگاران شاید تعطیلات چهارده روزه نوروز، بهانهای باشد که نتوانیم در ۶ فروردین که سالگرد شهادت اوست، صفحه بنگاریم. مسئولان، اما چرا حق مطلب را ادا نکرده اند؟ سوالی است که باید پرسید. شاید همین پاسخ خواهی آغازی شود بر تامل و برنامه ریزی برای معرفی این الگوی انسانی به جامعه.
این دردنامه را به همین نیت نوشتم تا بخوانند مسئولان و کاری بکنند تا حق مطلب ادا و شهید موسوی قوچانی به جامعه شناسانده شود. آن وقت نگاهها به تابلوی بلوار هم با تکریم و تعظیم همراه خواهد شد. ان شاالله