نظم منطقهای در غرب آسیا متأثر از عوامل مختلفی است که مهمترین آنها عبارت اند از کیفیت مناسبات دولتهای منطقه، ائتلافها و بلوک بندیهای منطقه ای، تعداد قدرتهای بزرگ منطقه، توازن قدرت منطقهای و ارتباط قدرتهای منطقه با بازیگران فرامنطقه ای. غرب آسیا از معدودمناطقی است که هنوز هم منازعه بین دولتی، خصلت اصلی آن است و توان دولتها در این منازعات سنجیده میشود.
در این فضا، طی دهههای اخیر دو بازیگر مهم منطقه غرب آسیا، ایران و رژیم صهیونیستی بوده اند. ایران و اسرائیل طی دهههای اخیر به برجستهترین دشمنان یکدیگر در منطقه غرب آسیا تبدیل شده اند. ایران، اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد و وجود آن را اساسا جعلی و غیرقانونی میداند و اسرائیل نیز ایران را بزرگترین و قویترین دشمن خود در منطقه معرفی کرده و همواره درپی جلب حمایت متحدان غربی خود در این فضا بوده است.
قدرت نظامی اسرائیل (به ویژه توان هستهای آن) به همراه حمایت بی دریغ آمریکا از آن طی دهههای اخیر باعث شده بود که عمده تهدیدها و ضربههای نظامی به اسرائیل به واسطه جنبشهای فلسطینی و گروههای مقاومت (که همگی غیردولتی هستند)، صورت گیرد. طی این دهه ها، ایران نیز عمدتا به واسطه حمایت از گروههای مقاومت با اسرائیل مقابله میکرد و به آن ضربه میزد. این سیاست ایران به مرور زمان به سیاست «صبر استراتژیک» مشهور شد.
به عبارت دقیق تر، اسرائیل بعد از جنگ یوم کیپور ۱۹۷۳ هرگز به طور مستقیم توسط هیچ یک از دولتهای منطقه مورد تهاجم واقع نشده بود. این رکورد، سیاست مداران اسرائیل را به این باور رسانده بود که از نوعی بازدارندگی شکست ناپذیر برخوردارند که آنها را قادر میسازد بدون نگرانی از هرگونه واکنش جدی از سمت دولتهای منطقه دست به تجاوز و جنایت بزنند.
عملیات «وعده صادق» از سوی ایران اکنون باعث تغییر اساسی در این ساختار شده و به نظم آینده منطقه غرب آسیا شکل میدهد. سیاست جدید ایران که تحت عنوان «بازدارندگی استراتژیک» مشهور شده است، توازن را به نفع ایران تغییر داده است و به نظر میرسد که اسرائیل را مجبور به تجدید نظر در رفتارش در منطقه (به ویژه در قبال ایران) خواهد کرد.
از سوی دیگر، عدم پاسخ جدی رژیم صهیونیستی به عملیات «وعده صادق» نشان میدهد که این عملیات واجد نتیجه مثبت برای ثبات منطقه بوده و مانع یکه تازی اسرائیل در شرایط پیش رو خواهد شد. دلایل مختلفی در این باره میتوان برشمرد: نخست اینکه، توازن قدرت عامل اساسی ثبات در شرایط دشمنی و رقابت میان کشورهاست.
قبل از عملیات وعده صادق، اسرائیلیها احساس میکردند که قدرت مسلط در منطقه هستند و اقدام به رفتارهای بی ثبات کننده میکردند؛ اما اکنون به نظر میرسد که وضعیت تغییر کرده است. دوم، اسرائیل میداند که برخورد تند با ایران میتواند تهران را به سمت گزینههایی هدایت کند که اساسا توازن را به نفع ایرانیها بر هم میزند و سوم اینکه، اسرائیل در شرایط فعلی به شدت مورد انتقاد افکار عمومی جهانی است (که نمونه اخیر آن را در خیزش سراسری دانشگاهیان آمریکا طی روزهای گذشته شاهد بوده ایم) و حتی در حمایت کشورهای غربی و آمریکا نیز تزلزل ایجاد شده است.
بنابراین، هر گونه تنش جدید باعث وخیمتر شدن وضعیت اسرائیل میشود. در مجموع، به نظر میرسد که عملیات «وعده صادق» نقطه عطفی در تحولات غرب آسیا طی نیم سده اخیر بوده و بر نظم آینده منطقه اثر جدی دارد.