پوستر بیست‌ونهمین هفته فیلم و عکس مشهد منتشر شد برنامه صداوسیما برای دلجویی از هموطنان اهل سنت بهرام افشاری و سروش طاهری در تور آمریکای شمالی با «چه کسی جوجه‌تیغی را کشت؟» فیلم‌های سینمایی امروز تلویزیون (۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) + زمان پخش مدیر پخش شبکه یک صداوسیما عزل شد| اعلام جرم علیه ۸ نفر چهره ماندگار | درباره جلال‌الدین معیریان، بنیان‌گذار چهره‌پردازی کلاسیک ایران سایه مات خندوانه | نگاهی به برنامه ۱۰۰۱ و انتظارات برآورده نشده آن گفت‌وگو با استادان دانشگاه‌های مشهد به‌مناسبت روز ملی معماری پرورده آفتاب ایران | مختصری در احوال و آثار شیخ بهایی روایتی سینمایی از یک قهرمان | گفتگو با عوامل فیلم سینمایی صیاد انتشار فراخوان جشنواره بین‌المللی تئاتر کودک و نوجوان تفلیس آغاز اکران انیمیشن رویاشهر در سینما آیا نویسندگان پرفروش آینده دنیا باید ستاره فضای مجازی باشند؟ جایزه یک عمر دستاورد موسسه فیلم آمریکا برای فرانسیس فورد کوپولا فیلم کوتاه داستانی «جای خالی» در جشنواره ایتالیایی برنامه‌های رادیو به مناسبت سالروز شهادت امام‌جعفرصادق(ع) + زمان پخش اکران سیار انیمیشن «رؤیاشهر» در شهر‌های فاقد سینما درگذشت پاپ تماشاگران «مجمع کاردینال‌ها» را چند برابر کرد
سرخط خبرها

حکایت موش‌های هم‌افزا و گربه سوءاستفاده‌چی

  • کد خبر: ۲۲۶۱۰۵
  • ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۷:۴۶
حکایت موش‌های هم‌افزا و گربه سوءاستفاده‌چی
در روزگاران قدیم دو موش که در دو سوراخ مجاور می‌زیستند تصمیم گرفتند برای یافتن غذا با هم همکاری و هم‌افزایی کنند و با تشریک مساعی به‌طور مشارکتی به کار و فعالیت و تأمین مایحتاج زندگی بپردازند.

در روزگاران قدیم دو موش که در دو سوراخ مجاور می‌زیستند تصمیم گرفتند برای یافتن غذا با هم همکاری و هم‌افزایی کنند و با تشریک مساعی به‌طور مشارکتی به کار و فعالیت و تأمین مایحتاج زندگی بپردازند. دو موش، در روز اول هرچه پیدا کردند با هم تقسیم کردند و خوردند. در روز دوم چیزی پیدا نکردند و نخوردند.

در روز سوم یک ورقه پنیر پارمزان کیلویی چهارصدهزارتومانی پیدا کردند، اما وقتی خواستند آن را با هم تقسیم و تناول کنند، بر سر نحوه تقسیم عادلانه آن دچار اختلاف شدند. دو موش، مشغول اختلاف بودند که گربه پیر و فرتوتی که در آن حوالی زندگی می‌کرد و شاهد اختلاف آنها بود نزد آنها رفت و پس از سلام و احوال‌پرسی و تقدیر و تشکر از مراتب همکاری و هم‌افزایی آنها، اعلام آمادگی کرد تا بین آنها داوری کند. دو موش استقبال کردند.

گربه پیر رفت و یک ترازوی کفه‌ای آورد و ورقه پنیر را دو تکه کرد و هر تکه‌اش را در یکی از کفه‌های ترازو گذاشت. کفه سمت راست از کفه سمت چپ سنگین‌تر شد و پایین‌تر ایستاد. گربه پیر یک چِسقله از پنیر داخل کفه سمت راست کند و خورد. کفه سمت راست سبک‌تر شد و بالا رفت و کفه سمت چپ سنگین‌تر شد و پایین ایستاد.

گربه پیر این‌بار یک چِسقله از پنیر داخل کفه سمت چپ کند و خورد. این‌بار کفه سمت چپ سبک‌تر شد و بالا رفت و کفه سمت راست سنگین‌تر شد و پایین ایستاد. گربه پیر بار دیگر یک چِسقله از پنیر داخل کفه سمت راست کند و خورد. کفه سمت راست بار دیگر سبک‌تر شد و بالا رفت و کفه سمت چپ سنگین‌تر شد و پایین ایستاد. 

گربه پیر خواست بار دیگر یک چسقله از پنیر داخل کفه سمت چپ بکند و بخورد، که دو موش گفتند:‌ای گربه پیر، آیا می‌خواهی هی از چپ و راست پنیر بخوری و دست آخر یک تکه کوچک از پنیر بماند و آن را هم به‌عنوان دستمزد داوری‌ات برداری و بخوری؟ گربه پیر گفت: بلی. دو موش گفتند: می‌شود همین دو تکه را که الان نصف اولش شده بدهی ببریم خودمان یک خاکی به سرمان بریزیم؟ گربه پیر گفت: نه. یکی از موش‌ها رو به موش دیگر کرد و گفت: یارانه‌هایمان همین‌طوری نشد؟

گربه پیر گفت:‌ای موش نادان، آیا نمی‌دانی حرف سیاسی زدن در این مکان مانع کسب است؟ موش گفت: نه. گربه گفت: بخورمت؟ موش گفت: تو اگر قوه موش گرفتن و معده موش خوردن داشتی، کارت به حلیه‌گری و سوءاستفاده از منصب قضاوت و پنیرخوری نیفتاده بود. هنوز جمله موش تمام نشده بود که گربه پیر جستی زد و موش را گرفت و خورد و داستان نیمه‌تمام ماند.

از سرنوشت موش دیگر و باقی‌مانده پنیر و ترازوی کفه‌ای تا این لحظه اطلاع دقیقی به دست نیامده است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->