کشور ما در صدر ۱۰ کشور بلاخیز دنیا قرار دارد و رویارویی با بحران ها و بلایا نیازمند مدیریت صحیح و همه جانبه است. اما مفهوم مدیریت در طول زمان دچار تغییراتی شده است و مدیریت شرایط در دنیای کنونی با آنچه در گذشته از این مفهوم بر می آمد، متفاوت است. در دنیای کنونی مدیران و به خصوص مدیرانی که مدیریت بحران ها را برعهده می گیرند نه صرفا بر اساس هوش (مشابه آنچه در گذشته مرسوم بود) بلکه بر اساس میزان هوش هیجانی انتخاب می شوند. رابطه هوش هیجانی و مدیریت بحران بسیار مهم و تاثیرگذار است.
در حال حاضر در حوزه مدیریت بحران کمبودهای بسیاری وجود دارد که شامل عدم هماهنگی و همکاری سازمانها، کمبود ضوابط و مقررات جامع و مانع و محدودیت منابع مالی و تجهیزات و.. از این دست موضوعات است. در این بین نیروی انسانی و حضور سازمان های مردم نهاد می تواند تا حد زیادی سایر کمبودها را جبران کند. این مساله اهمیت عامل انسانی و مدیریت آن را بیش از پیش نمایان می کند. مدیران بحران با بهره گیری از هوش هیجانی می توانند در راستای استخدام افرادی که از این هوش بهره کافی دارند ازیک سو و مدیریت صحیح آنها به عنوان وجه دیگری از اهمیت هوش هیجانی، بحران ها را به سمتی پیش ببرند که کمترین میزان خسارت را داشته باشد. همچنین از ارکان مهم مدیریت بحران، ایجاد ارتباط موثر و کافی میان سازمان ها و ارگان های مختلف است که این امر نیز با استفاده از هوش هیجانی به سهولت موثر خواهد بود.
هوش هیجانی در پنج بعد قابل بررسی و مطالعه است که این پنج حوزه شامل، خودآگاهی، خودانگیزشی،خود مدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط می شود. هیجان ها که شامل احساسات مختلفی اعم از شادی، ترس، انزجار و... در زندگی انسان ها نقش موثری دارند. هوش هیجانی به توانایی فرد در شناخت، درک، و مدیریت احساسات خود و دیگران که بر اساس اقدامات او اقدام می کنند، اشاره دارد به تعبیر دیگر هوش هیجانی استفاده هوشمندانه از احساسات محسوب می شود.
یکی از احساسات غالب در شرایط وقوع بحران، استرس است و افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، بهتر میتوانند استرس خود را مدیریت کنند و در نتیجه تصمیمات منطقیتری بگیرند.و از این رو هوش هیجانی به افراد کمک میکند تا احساسات خود و دیگران را بهتر درک کنند، که این موضوع میتواند منجر به تصمیمگیری بهتر و کارآمدتر در مواقع بحرانی شود.
همچنین توانایی برقراری ارتباط موثر و همدلی با دیگران، در مدیریت بحران موضوع دارای اهمیت دیگری است. افرادی که دارای هوش هیجانی بالاتری هستند، میتوانند بهتر با گروه ها و افراد دیگر ارتباط برقرار کرده و همکاری و هماهنگی لازم را ایجاد کنند.
در مواجهه با شرایط بحرانی، شرایط میتواند به سرعت تغییر کند. افرادی با هوش هیجانی بالا معمولاً انعطافپذیرتر هستند و میتوانند به سرعت با شرایط جدید انطباق پیدا کنند. از سوی دیگر در زمان وقوع بحران، داشتن رهبری که بتواند اعتماد و اطمینان را در اعضای گروه ایجاد کند، بسیار حیاتی است. هوش هیجانی به رهبران کمک میکند تا بتوانند چنین فضایی اعتماد را ایجاد کنند و گروه را در شرایط دشوار هدایت کنند.