وزیر آموزش و پرورش: پیروز حقیقی جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، ایمان بود نه تجهیزات هشدار در مورد خطر صندلی‌های داغ اتومبیل برای کودکان در فصل گرما پیدا کردن ۱۸۸ شهید توسط تیم‌های آنست هلال احمر در پی حملات اسرائیل به ساختمان‌های مسکونی وزیر میراث فرهنگی: جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، آسیبی به گنجینه ملی کشور نزده است ثبت ۱۹ میراث عاشورایی استان گیلان در فهرست آثار ملی پژمان‌فر: باید با دریافت شهریه غیرمجاز در مدارس برخورد شود آمادگی شستا برای مشارکت در بازسازی منازل تخریب‌شده در جنگ پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (دوشنبه، ۹ تیر ۱۴۰۴) | احتمال وقوع طوفان گردوخاک در نواحی بادخیز جنوبی استان تور مجازی کاخ نیاوران در زمان تعطیلی مجموعه فعال شد رئیس سازمان اورژانس کشور: در جنگ ۱۲روزه، ۱۰ هزار مأموریت انجام شد | ۷ بیمارستان مورد حمله قرار گرفت حذف ۲۹ مدرسه سنگی و فرسوده در کلات، گامی مهم در تحقق عدالت آموزشی گلایه استاندار اصفهان از یونسکو: سکوت این سازمان دربرابر تجاوز به میراث فرهنگی ایران فراموش نخواهد شد بررسی طرح ارتقای حفاظتی دریاچه «تار و هویر» در شورای عالی محیط زیست اجرای طرح «یادگیری وظیفه‌مدار» در مقطع متوسطه فنی‌وحرفه‌ای | فایده این شیوه چیست؟ طرح تشدید مقابله با مؤسسات حقوقی غیرمجاز در مشهد اجرا می‌شود یک علت پنهان چاقی که خیلی‌ها نمی‌دانند کلاس‌های جبرانی تابستانی برای دانش‌آموزان ابتدایی برگزار خواهد شد | تمدید مهلت ثبت‌نام کلاس اولی‌ها فیش حقوق خردادماه ۱۴۰۴ بازنشستگان تأمین‌اجتماعی صادر شد (۹ تیر ۱۴۰۴) پایش بهداشتی بیش از ۷۵ هزار زائر حج تمتع در مرز‌های کشور توقیف خودرو‌های ۲۹۰ راننده پرخطر در جاده‌های خراسان رضوی (۹ تیر ۱۴۰۴) بازار شیرخشک در مشهد فعلاً در آرامش است آزادی ۱۸۷ زندانی از ابتدای محرم ۱۴۰۴ سفر عتبات تا نیمه محرم فقط زمینی انجام می‌شود زمان جذب هیئت علمی دانشگاه‌ها به ۶ ماه کاهش می‌یابد | ساخت مسکن برای اساتید با هدف کاهش آمار مهاجرت حمله وحشیانه اوباش به خودروی زن جوان در مشهد دستگیری سارقان طماع خیابان کوهسنگی مشهد فعالان حوزه گیاهان دارویی و طب سنتی حمایت می‌شوند پیش‌بینی هواشناسی (۹ تیر ۱۴۰۴) | هوای طوفانی در ۹ استان طی امروز و فردا توصیه‌هایی برای حفظ سلامت در توزیع نذورات ایام محرم
سرخط خبرها

تا اطلاع ثانوی دیدار با پدر ممنوع!

  • کد خبر: ۲۲۹۵۵
  • ۱۸ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۶
تا اطلاع ثانوی دیدار با پدر ممنوع!
فاطمه خلخالی‌استاد روزنامه‌نگار
مادرم معتقد است سرطان پدرم را از ما نگرفت، اما کرونا این کار را کرد. حالا نزدیک به یک‌ماه است که پدرم را ندیده‌ایم. اسفندماه سال گذشته هرچه پیش‌تر می‌رفت، رفت‌وآمد ما هم مثل بقیه مردم خلاصه‌تر می‌شد؛ تا جایی که آمدوشد مادرم بین خواجه‌ربیع، خیابان عبادی و شهدا و حرم قفل شد. حالا ۳ سال است که سرزدن هر روز به پدرم جزو وظایف روزانه او شده است. یعنی ساعتی از روز را اختصاص می‌دهد به اینکه برود آرامگاه خواجه‌ربیع. در این چند سال به‌جز مواقعی که در سفر بوده یا اتفاق خیلی نادری او را کاملا درگیر کرده، تمام روز‌های سال همین کار را کرده است، بدون استثنا.
کرونا که آمد، بیرون رفتن‌هایش به مرور تعطیل شد، به‌جز وعده‌اش با آرامگاه. ما حریف نرفتنش نمی‌شدیم و خودِ نگرانمان را هم بابت این موضوع خسته نمی‌کردیم؛ تا اینکه اواخر اسفندماه یک روز که با هم به آرامگاه رفته بودیم، پیش از آنکه از ماشین پیاده شویم، آن پرده زردرنگ را دیدم که جلو در بزرگ فلزی نصب شده و رویش نوشته شده بود: «آرامستان تا اطلاع ثانوی تعطیل است».
برایم آسان نیست صداقت به خرج بدهم و بگویم دیدن آن پرده زردرنگ چقدر باعث خوش‌حالی‌ام شد. فقط یک نیروی خارج از اختیار ما می‌توانست باعث شود مادرم در این شرایط بحرانی دست از این کارش بردارد و به نگرانی ما پایان دهد. برگشت به من گفت: «از امروز دیگه احساس می‌کنم بابات مرده. تا الان نمرده بود.»
وقتی این جمله‌ها را گفت، توی چشمش اشک جمع شده بود و من از خودم بدم آمد. هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم یک روز ته دلم بخواهم که دیگر پدرم را نبینم. از همان پشت در‌های بسته عذرخواهی کردم ازش و برگشتیم.
مادرم راست می‌گفت؛ امسال اولین سالی بود که پدرم، روز اول سال نو و بقیه روز‌های آمده پیش ما نبود. فاصله‌اش روی دلمان سنگینی می‌کرد. می‌دانم مادرم در این مدت باز هم چند باری تا پشت در رفته و از همان‌جا فاتحه خوانده و با پدرم حرف زده است. لابد عذرخواهی کرده است که نمی‌تواند بیشتر از این جلو بیاید. عذرخواهی کرده است که نمی‌تواند بیاید روی سنگ آب بریزد و تمیزش کند. نمی‌تواند درباره اتفاقاتی که به‌تازگی برایمان افتاده است، از نزدیک با او درددل کند.
آن روز جلو در آرامگاه توی چشم‌های نمناک مادرم نگاه کرده و گفته بودم: «این چه حرفیه؟! از راه دور هم می‌تونی براش دعا کنی و فاتحه بخونی. مگه فرقی می‌کنه؟»
درست یا غلط، به نظرم فرق می‌کند. همیشه همین‌طور بوده است. آدم بعضی چیز‌ها را هرروز با دوچشمش می‌بیند، اما هیچ‌وقت باورشان نمی‌کند، اما به چیز‌هایی در زندگی اعتقاد دارد که اصلا با چشم دیده نمی‌شوند و با تار و پود دلش سخت پیوند خورده است.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->