مسمومیت با دارو؛ بیشترین مسمومیت منجر به فوت در سالهای اخیر | مشهد رکورددار است در جهان، سرطان پستان شایع‌ترین سرطان بانوان است کاهش ۹ درصدی تصادفات در خراسان رضوی | عملیات تعریض سه خطه در محور گلبهار - مشهد پرداخت قطره چکانی معوقات بازنشستگان تأمین اجتماعی اعزام ۳۰۰ هزار دانش‌آموز به اردوی راهیان نور در سال تحصیلی ۱۴۰۵ - ۱۴۰۴ سامان دهی موتورسیکلت های آلاینده، درخواست  همیشگی مردم مشهد است | داد از دود و صدای اگزوز موتورها انتقاد رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس از دولت | تهران‌نشینان، آلودگی هوای مشهد را به فراموشی سپرده‌اند مردی میان سال در نزاع با همسایه اش به ضرب گلوله وینچستر جان باخت | قتل در  «قصر» بر سر گوسفند! از همین حالا به فکر تأمین آب تابستان بعد باشیم موزه لوور پس از ۳ روز بازگشایی شد | ماجرای سرقت از این موزه چه بود؟ آنچه باید از زمستان هسته‌ای بدانید ۲ میلیون دُز واکسن آنفلوانزا تأمین شد (۳۰ مهر ۱۴۰۴) تکمیل پرونده غربالگری دانش‌آموزان مقطع متوسطه تا پایان آبان‌ماه نگاهی به شبکه فرسوده توزیع آب در مشهد | بحران ۴۰ درصدی، چاره ۱۵ همتی فعالیت بیش از ۳۰۰ هزار معلم در مدارس غیردولتی | کاهش ساعت تدریس در این مدارس به ۳۰ ساعت دستگیری ۲ موبایل‌قاپ ۱۶ساله در تهران | سارقان: به‌خاطر بدهی به صاحبکارمان دزدی می‌کردیم پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (چهارشنبه، ۳۰ مهر ۱۴۰۴) | احتمال بارش‌های رگباری پراکنده باران در برخی نقاط استان نگرانی از شیوع آنفلوانزای مرغی در کشور ارائه خدمات ماموگرافی رایگان به بانوان ۳۰ تا ۶۹ سال در سه مرکز درمانی مشهد و کاشمر + نام مراکز چند راهکار ساده برای کاهش وزن و لاغری رئیس سازمان تعلیم و تربیت: میل به مهاجرت در دانشگاه‌ها به دلیل غفلت از هویت ایرانی در کودکستان است توصیه‌های مهم برای سلامت قبل از بارداری در بانوان ممنوعیت دریافت کپی مدارک هویتی در مراکز تأمین اجتماعی آیا مصرف سالاد همراه غذا باعث ناراحتی معده می‌شود؟ آخرین مهلت ثبت نام در جشن ازدواج دانشجویی «همسفر تا بهشت»، امروز (۳۰ مهر ۱۴۰۴) + شرایط ثبت نام ۶ راهکار مهم برای پیشگیری از مسمومیت با گاز مونوکسید کربن (CO) استاندار خراسان رضوی: ظرفیت‌های عظیم شرق کشور، بستر صادرات و سرمایه‌گذاری مشترک است فعالیت بیش از ۲۶۰ مدرسه عشایری در کشور | معلمان عشایری مشمول سختی کار می‌شوند
سرخط خبرها

غلتیدن به پهلوی بطالت

  • کد خبر: ۲۳۲۴۴
  • ۲۰ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۸:۳۳
غلتیدن به پهلوی بطالت
حسین لعل‌بذری داستان‌نویس
این روز‌ها مشغولیت بیشتر مردم درباره ویروس کروناست. خیلی‌ها هم اینجا و آنجا مطلب نوشته‌اند و زیر و زبرش را درآورده‌اند. طبیعی هم هست وقتی یک مسئله واحد دغدغه تمام مردم در گستر‌ه جهانی باشد، گفتگو درباره آن هم به همان نسبت زیاد و متنوع می‌شود. تاریخ زیست بشر تا به امروز چنین هم‌گرایی غریبی را تجربه نکرده است. خب، حالا چه حرف تازه و نگفته‌ای باقی می‌ماند؟‌
نمی‌دانم چه کسی در این احوال گفته بود که اگر قرار باشد یک قشر را اسم ببریم که از قرنطینه اجباری خشنود هستند، بعد از راهبه‌ها قطعا نویسندگان هستند. بله، قرنطینه بهشت موعود و دل‌پسند نویسندگان است که از تعطیلی جهان پیرامونشان بهره کافی ببرند و با خیال راحت به آن بخش خیال‌پردازانه ذهنشان اجازه جولان بدهند. من هم اگر بخواهم خودم را نویسنده به حساب بیاورم، از این خانه‌نشینی خوش‌حال شدم، اما راستش بعد مدتی این دلخوشی ملال‌آور می‌شود. اینکه وقتی چند روز و شب بخوانی و بنویسی و بعدش بخواهی بروی مادرت را ببینی، خواهر و برادرت را، دوست و رفیقت را و... نتوانی و در به رویت بسته باشد، دیگر خسته‌ات می‌کند. تصور اینکه بهار آمده باشد با شکوفه‌های گیلاس و به، با عطر دیوانه‌کننده یاس و زنبق و تو نتوانی در را باز کنی و بروی هواخوری، خیلی سخت می‌شود. از یک جایی کم‌کم عصبی می‌شوی، می‌افتی به دنده کج‌خلقی با خودت و بقیه. این‌جور وقت‌ها غول تنبلی هم فرصت را غنیمت می‌داند و می‌آید خودش را پهن می‌کند کنار‌دست آدم و با آن دهان بدبوش خام و خوابت می‌کند. دیگر به خیلی چیز‌ها بی‌میل و رغبت می‌شوی و به طرز کاهل‌واری می‌غلتی به پهلوی بطالت. همین می‌شود که شب‌ها کش می‌آیند، صبح‌ها به شکل مرموزی غیب می‌شوند و روز از ظهر شروع می‌شود! و قصه‌ها یکی‌یکی ردیف می‌شوند:
نصفه‌شب همسایه بالایی سروصداشان بلند می‌شود، گوش تیز می‌کنیم، از همین دعوا‌های زن و شوهری معمول است لابد، بخوابیم! هنوز چشممان گرم نشده، جیغ‌های زن همه راه‌پله را پر می‌کند. هوار می‌زند که: بچه‌ام... بچه‌ام...
همه جمع شده‌ایم پشت در. زن همچنان جیغ می‌زند. یکی از همسایه‌ها می‌رود می‌کوبد به در تا بالأخره در باز می‌شود. چند دقیقه بعد زن جوان دخترش را بغل گرفته و گریه‌کنان می‌رود خانه پدرش. برمی‌گردیم. دو شب بعد صدای آهنگ و رقصیدن از بالا می‌آید؛ خدا را شکر! آشتی کرده‌اند.
اما این قصه در شب‌های بعد مدام تکرار می‌شود. کم‌کم حجم صدا‌ها زیاد می‌شود. همسایه بالایی، پایینی، کناردستی، آن روبه‌رویی، آن‌یکی پشتی و... صدا‌ها دیگر خواب و راحت را از بین برده است. از پشت شیشه پنجره‌ها همه‌چیز معلوم است. آدم‌ها دارند به هم می‌پرند. به شکل غریبی خود را عریان کرده‌اند، خشم و نفرت و کینه را از آن گوشه تاریک وجودشان کشیده‌اند بیرون و مدام این‌ها را پرت می‌کنند سمت همدیگر. بوی تعفن همه‌جا را گرفته است. خونابه‌های کثیف از لای درز پنجره‌ها کش گرفته‌اند پایین...
نه، این‌ها هذیان است، خیالات یک ذهن خسته. اوضاع خوب است. ما هرروز از پنجره برای هم دست تکان می‌دهیم و به هم لبخند می‌زنیم، برای آدم‌های نیازمند اعانه جمع می‌کنیم و از اینکه دستمان به دهنمان می‌رسد خوش‌حالیم، از اینکه سالم هستیم و هنوز کرونا به خانه ما نیامده مسروریم.
بله، این‌ها همه پارادوکس‌های یک ویروس کوچک نابکار است، مجموع متناقضی از رفتارها. آدمیزاد وقتی برای مدتی طولانی و به‌ناگزیر تنها می‌شود از هر زمانی به اصل پنهان خودش شبیه‌تر است، بی‌پروا اجازه می‌دهد تمام صفات خوب و بد بیرون بریزد. بسته به موقعیت و حال و احوالش گاهی دیو سیاه بدخویی بر فرشته مهربانی غلبه می‌کند و گاهی هم عکسش. در مقیاس بزرگ‌تر هم همین است. رفتار صاحبان قدرت در کشور‌های مختلف را ببینید؛ گاهی کمک‌های بشردوستانه می‌کنند به دیگر کشور‌ها و گاهی هم بار‌های حامل ماسک و موادبهداشتی را مصادره می‌کنند.
شاید تا هنوز این ویروس نحس سایه‌اش را از سر زندگی ما برنداشته و کماکان در قرنطینه خانگی هستیم، مجال باشد بنشینیم و با خودمان خلوت کنیم، ببینیم بعد کرونا قرار است کدام شخصیتمان را از در بفرستیم بیرون و هل بدهیم توی جامعه.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->