امروزه آمار مربوط به تصادفات جادهای و درونشهری نگرانکننده است. کارشناسان در حوزه ترافیک و راهور معتقدند تصویب قوانین خاص و تبلیغات از طریق رسانههای مختلف، علاوه بر تأثیر مثبت بر فرهنگ رانندگی افراد تا حدود زیادی باعث کاهش تصادفات خواهد شد. درحقیقت فقدان آموزش صحیح و مناسب از دوران مدرسه و پیشازآن، یعنی هنگامی که کودک در کنار والد خاطی خود است، زیرپاگذاشتن هنجارها را مهارت در نظر میگیرد، ریشه در عدم انضباط رانندگی دارد، واضح است که فرهنگسازی در سنین پایین تأثیر بیشتری نسبت به سنین بالاتر دارد.
ترافیک در هر جامعه ای، یک واقعیت اجتماعی و ناشی از مسائل مختلف است؛ دراینبین آموزش و فرهنگسازی ترافیک، میتواند به توسعه جامعه مدنی و پویش اجتماعی کمک کند. بدینترتیب کارکرد آموزش و فرهنگسازی ترافیک و کاربرد آن در حل این معضل از طریق جامعهپذیری و اجتماعیکردن رانندگان دراینزمینه بسیار مؤثر است. دراینراستا، یکی از اقدامات مهم برای سامانبخشیدن معضلات ترافیکی، تکیه بر محور آموزش و فرهنگسازی است.
آموزش عواقب رانندگی پرخطر بهصورت انیمیشن درراستای این فرهنگسازی مفید و مؤثر است. آموزش مهارتهای ارتباطی و کنترل خشم نیز با افزایش اعتمادبهنفس به رفتار کنترلشده منجر میشود. با درمانکردن افراد پرخطر و ناهنجار، فراهم کردن شرایط آموزش، تقویت آییننامه و قوانین، میتوان در ارتقای فرهنگ ترافیکی، مؤثر عمل کرد. نحوه رانندگی، نمونهای از اخلاق اجتماعی شهروندان است.
با افزایش تحمل در مقابل محرکهای ترافیکی، رعایت مقررات و احترام به حقوق یکدیگر، میتوانیم رانندگی ایمنتری در محیطی با آرامش بیشتر برای سرنشینان و دیگررانندگان، فراهم کنیم. فرهنگ امنیت ترافیکی مربوط به بخشی از فرهنگ ترافیکی است که با تصادفات و سوانح ترافیکی ارتباط دارد و میتوان همه الگوهای رفتاری، باورها، ارزشها، تفکرات مردم جامعه و مسئولان را که در بروز یا پیشگیری تصادفات نقش دارند، فرهنگ امنیت ترافیکی در نظر گرفت.
معمولا وقتی از ارتقای فرهنگ رانندگی صحبت میکنیم، به یاد جریمههای رانندگی میافتیم؛ البته در نقش پررنگ جریمهها در بازدارندگی از تخلف رانندگی شکی نیست، اما اقدامات قانونی نباید محدود به جریمه شود. مجازات و جریمه هم در کاهش میزان تخلفات مؤثر است و دو رویکرد کلی تشدید مجازات و قاطعیت مجازات در رابطه با جریمههای رانندگی و انواع مجازات وجود دارد.
تشدید مجازات باوجود مؤثربودن، نقش محدودی در کاهش جرم دارد؛ اما اگر شدت مجازات را افراطی بالا ببریم، اثر بازدارنگی آن لزوما بیشتر نخواهد شد و ازسویدیگر منجر به کاهش قاطعیت در مجازات خواهد شد، به این طریق که اگر مجازاتها بسیار شدید باشند، سیستم قضایی ممکن است نتواند در عمل آن مجازاتها را اعمال کند؛ بنابراین احتمال اجرای مجازات کاهش مییابد.
در بررسیهای صورتگرفته تأثیر قاطعیت قضایی در کاهش تخلفات از تشدید مجازات بیشتر است. قاطعیت مجازات یعنی شهروندان جامعه خود را تحتنظر قانون ببینند و به این باور برسند که فورا متناسب با رفتار خود مجازات میشوند، مثال آن نیز مأموران راهنمایی و رانندگی هستند که از دوربینهای کنترلسرعت استفاده میکنند.