تولیت آستان قدس رضوی: قهرمانی تیم‎‌های ملی کشتی، گسترش وحدت و همدلی را در جامعه رقم زد قطار مهربانی چه مکان‌هایی برای اقامه نماز مکروه است؟ سخن رهبر انقلاب درباره مجتهدان زن، صرف توصیه نیست بلکه الزام‌آور است «نقاره‌چی»؛ داستان زندگی زنده‌یاد احمد قوام شکوهی و پیوند تاریخ، حرم امام رضا(ع) و ادبیات نوجوان تولیت آستان قدس رضوی: رسالت علمای دینی، افشای توطئه‌های دشمنان و حفظ کیان اسلام است تهیه و توزیع بسته‌های فرهنگی با موضوع فرهنگ رضوی برای کشورهای همسایه فواید شگفت‌انگیز آیت‌الکرسی پرونده‌های جانبازی ساماندهی می‌شوند مصطفی محدثی‌خراسانی دبیر یازدهمین جشنواره شعر بسیج شد آغاز ثبت‌نام مرحله جدید عمره مفرده درب طلایی جدید حرم حضرت عباس(ع) نصب شد + فیلم انفاق، بدون مرز | آموزه‌های دینی درباره مسئولیت‌پذیری اجتماعی چه می‌گویند؟ آیت‌الله علم‌الهدی: وظیفه خطیر ائمه‌ جمعه در درجه اول، جذب جوانان به مساجد است راه‌اندازی برج فناوری ایثار | حمایت از ۱۱ هزار نخبه شاهد و ایثارگر قهرمانان تیم ملی کشتی جمهوری اسلامی ایران به حرم مطهر امام‌رضا(ع) مشرف شدند آغاز رقابت مسابقات قرآن بسیج سراسر کشور از ابتدای آبان ۱۴۰۴ مشهد، خاستگاه فقیهی که علم را با اخلاق آمیخت | نگاهی به خدمات علمی و اجتماعی آیت‌الله مروارید آغاز ثبت‌نام المپیاد علمی حوزه‌های علمیه سراسر کشور تأکید بر ترویج فرهنگ رضوی و نهج‌البلاغه در مدارس کشور
سرخط خبرها

مهمان‌های حسین (ع)

  • کد خبر: ۲۳۸۴۳۷
  • ۲۰ تير ۱۴۰۳ - ۱۴:۲۵
مهمان‌های حسین (ع)
یکی از دختر‌ها می‌شود مأمور کفش‌ها و دیگری مأمور گلاب‌پاش و خرما. خودش هم سینی چای را می‌گرداند.

خانه یک اتاق بزرگ بیشتر ندارد. همان را کرده‌اند مهمان‌خانه. روبه‌رو یک اتاق کوچک است و کنارش صندوق‌خانه که هم حکم مطبخ را دارد و هم انباری. صندوق لباس و سایر خرت‌وپرت‌ها هم آنجاست. معصوم با دخترهایش بیشتر روز آنجا هستند و بی‌بی‌جان توی اتاق کناری.

پسر‌ها هم که همیشه خدا توی کوچه ویلان‌وسیلان هستند، با این حال دل بچه‌ها همه با آن اتاق‌بزرگه است؛ اتاق مهمان‌خانه که روی هرکسی باز نمی‌شود. معصوم یک کلید زده در اتاق و فقط پنجشنبه به پنجشنبه درش را باز می‌کند و کناره‌ها و پشتی‌های جهازش را می‌آورد بیرون، فرش را تا می‌دهد و زیرورویش را خوب جارو می‌زند و یک ساعتی گردگیری می‌کند. 

آینه و شمعدان را خوب دست می‌کشد. قرآن را باز می‌کند و یک خط می‌خواند و بعد می‌آید بیرون تا هفته دیگر. بچه‌ها می‌دانند تا مهمان نیاید، بعید است که قانون معصوم خط بخورد، الا محرم. محرم اتاق مهمان‌خانه می‌شود تکیه. معصوم از سه روز مانده به عزای آقا در مهمان‌خانه را باز می‌کند و هرچه از ترمه و روی پشتی دارد، می‌آورد بیرون. سیاهی هم دارد. یک کتیبه هم ارث آقاجانش است، از عراق. 

ظرف‌های چینی جهازش را هم ردیف می‌کند. اول استکان‌ها و نعلبکی‌ها را خاک‌مال می‌کند و بعد هم گلاب‌پاش‌ها و پیش‌دستی‌ها را می‌اندازد توی تشت تاید تا چرک نداشته‌شان برود. پرده‌ها را هم عوض می‌کند و تور‌های سفید می‌نشینند جای چلوار کدر. همه‌چیز آماده می‌شود تا مهمان‌های حسین بیایند. رخت بچه‌ها را هم عوض می‌کند و بی‌بی را می‌نشاند کنار سماور. 

پسر‌ها را می‌فرستد دم خانه همسایه‌های کوچه خودشان تا دوتا کوچه آن‌طرف‌تر. یکی از دختر‌ها می‌شود مأمور کفش‌ها و دیگری مأمور گلاب‌پاش و خرما. خودش هم سینی چای را می‌گرداند. زن‌ها قبل آقا می‌آیند. بنا به وقتی که از آقا گرفته، سید ساعت ۲ می‌آید و دوونیم می‌رود. توی این فاصله زن‌ها اشک‌هایشان را ریخته‌اند و معصوم هم دلش را خوب تکانده است. بعد چایی را از دست بی‌بی می‌گیرد و می‌گرداند. زن‌ها صلوات می‌فرستند و خلاص.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->