آیت‌الله علم‌الهدی: بسیجیان دانشجو و طلبه، نگهبان اعتقادی جریان بسیج هستند+ویدئو پیکر مطهر ۱۴ شهید گمنام دفاع مقدس در استان خراسان رضوی تشییع می‌شود رئیس کمیته امداد: خیرین بازوان انقلاب در خدمت‌رسانی به نیازمندان هستند جمع‌آوری ۴۰ میلیارد تومان کمک برای مردم غزه و لبنان توسط خیرین و هیئت‌های مذهبی کشور قصه آقای راستگو | یادی از حجت‌الاسلام محمدحسن راستگو، روحانی نام‌آشنای مشهدی مروری بر روایات ائمه اطهار (ع) درباره عقل | بهترین نعمت برای دنیا و آخرت نصرت الهی در پرتو صبر و پایداری دهک‌بندی ارائه خدمات به ایثارگران از بودجه حذف می‌شود خوش‌به‌حال گردو‌ها اعتکاف ماه مبارک رجب با حضور ۱۵۰۰ معتکف در حرم امام‌رضا(ع) برگزار می‌شود + فیلم (۳۰ آبان ۱۴۰۳) مروری بر زندگی و خدمات استاد «مهدی ولائی»، مأمور ثبت‌احوال نسخه‌های خطی حرم امام‌رضا(ع) زیارت، مدارِ معرفتیِ تربیت لبخند بزن تا سعادتمند شوی | مروری بر بیانات امام رضا (ع) درباره شادی و سرور خانه‌هایی که حکم بهشت را دارند «پدر»؛ مایه رحمت، مظهر قدرت | بررسی بایدهای نقش پدر خانواده براساس آموزه‌های دینی رونمایی از پایگاه تخصصی «مقاومت» در کتابخانه آستان قدس رضوی (۲۹ آبان ۱۴۰۳) برگزاری انتخابات مجمع عمومی اتحادیه مؤسسات و تشکل‌های قرآنی در مشهد کاهش مصرف برق در حرم مطهر امام رضا(ع) درراستای مصرف بهینه‌ انرژی کار و تلاش برای سعادت خلق و رضایت خدا | چند توصیه اقتصادی برگرفته از سیره امام محمد باقر (ع)
سرخط خبرها

مهمان‌های حسین (ع)

  • کد خبر: ۲۳۸۴۳۷
  • ۲۰ تير ۱۴۰۳ - ۱۴:۲۵
مهمان‌های حسین (ع)
یکی از دختر‌ها می‌شود مأمور کفش‌ها و دیگری مأمور گلاب‌پاش و خرما. خودش هم سینی چای را می‌گرداند.

خانه یک اتاق بزرگ بیشتر ندارد. همان را کرده‌اند مهمان‌خانه. روبه‌رو یک اتاق کوچک است و کنارش صندوق‌خانه که هم حکم مطبخ را دارد و هم انباری. صندوق لباس و سایر خرت‌وپرت‌ها هم آنجاست. معصوم با دخترهایش بیشتر روز آنجا هستند و بی‌بی‌جان توی اتاق کناری.

پسر‌ها هم که همیشه خدا توی کوچه ویلان‌وسیلان هستند، با این حال دل بچه‌ها همه با آن اتاق‌بزرگه است؛ اتاق مهمان‌خانه که روی هرکسی باز نمی‌شود. معصوم یک کلید زده در اتاق و فقط پنجشنبه به پنجشنبه درش را باز می‌کند و کناره‌ها و پشتی‌های جهازش را می‌آورد بیرون، فرش را تا می‌دهد و زیرورویش را خوب جارو می‌زند و یک ساعتی گردگیری می‌کند. 

آینه و شمعدان را خوب دست می‌کشد. قرآن را باز می‌کند و یک خط می‌خواند و بعد می‌آید بیرون تا هفته دیگر. بچه‌ها می‌دانند تا مهمان نیاید، بعید است که قانون معصوم خط بخورد، الا محرم. محرم اتاق مهمان‌خانه می‌شود تکیه. معصوم از سه روز مانده به عزای آقا در مهمان‌خانه را باز می‌کند و هرچه از ترمه و روی پشتی دارد، می‌آورد بیرون. سیاهی هم دارد. یک کتیبه هم ارث آقاجانش است، از عراق. 

ظرف‌های چینی جهازش را هم ردیف می‌کند. اول استکان‌ها و نعلبکی‌ها را خاک‌مال می‌کند و بعد هم گلاب‌پاش‌ها و پیش‌دستی‌ها را می‌اندازد توی تشت تاید تا چرک نداشته‌شان برود. پرده‌ها را هم عوض می‌کند و تور‌های سفید می‌نشینند جای چلوار کدر. همه‌چیز آماده می‌شود تا مهمان‌های حسین بیایند. رخت بچه‌ها را هم عوض می‌کند و بی‌بی را می‌نشاند کنار سماور. 

پسر‌ها را می‌فرستد دم خانه همسایه‌های کوچه خودشان تا دوتا کوچه آن‌طرف‌تر. یکی از دختر‌ها می‌شود مأمور کفش‌ها و دیگری مأمور گلاب‌پاش و خرما. خودش هم سینی چای را می‌گرداند. زن‌ها قبل آقا می‌آیند. بنا به وقتی که از آقا گرفته، سید ساعت ۲ می‌آید و دوونیم می‌رود. توی این فاصله زن‌ها اشک‌هایشان را ریخته‌اند و معصوم هم دلش را خوب تکانده است. بعد چایی را از دست بی‌بی می‌گیرد و می‌گرداند. زن‌ها صلوات می‌فرستند و خلاص.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->