گردهمایی هزار نفر از سالمندان کشور در حرم امام رضا(ع) (۵ مهر ۱۴۰۴) بازنگری رشته علوم قرآن و حدیث در دوره دکتری ضرورت احیای کارکرد اصلی مساجد در جامعه روایت برادر شهید محمود باقری از شهادت برادرش در جنگ ۱۲ روزه + فیلم پیر پایمردی | درباره کهن‌سال‌ترین رزمنده که در ۱۰۵ سالگی از خراسان راهی جبهه شد انگیزه اعتقادی؛ رمز پیروزی در جبهه شهادت، قله نیکی‌هاست | جایگاه شهید و مجاهد براساس کلام معصومین (ع) اهدای نشان و لباس خادم‌الشهدا به رئیس قوه‌قضائیه اقامه نماز جعفر طیار و قرائت دعای سمات در حرم مطهر امام رضا(ع) برای تعجیل امر فرج موشن گرافی | یاران رضا (ع) | سرلشکر شهید محمد کاظمی واکنش آیت الله سبحانی به دیدگاه‌های مصطفی ملکیان در مورد معارف دینی چه بود؟ ویدئو | درباره شهید حامد عبداللهی که در مقابله با تروریست ها به شهادت رسید نصب دیوارنگاره «ز کوی رضا پر گشودیم» در حرم مطهر امام‌رضا(ع) فعالیت بیش از ۵۱ درصد کانون‌های فرهنگی هنری مساجد در روستا‌ها ۱۹ کاروان حج عمره از خراسان رضوی اعزام می‌شوند مشهد میزبان برگزاری همایش بین‌المللی «اندیشه‌های قرآنی تفسیری شهید آیت‌الله بهشتی» + جزئیات بررسی نسب حضرت عبدالعظیم(ع) و جایگاه ایشان در میان نوادگان امام حسن مجتبی (ع) سخنگوی شورای اسلامی شهر مشهد: زمین‌های اطراف حرم باید برای ایجاد پارکینگ در اختیار آستان قدس رضوی قرار بگیرد شهید جاوید الاثرمشهدی عبد عبیات؛ شیرمردی که انقلاب را با دوربین روایت کرد + عکس و وصیت‌نامه برگزاری شب شعر «پلاک ۸» هم‌زمان با هفته دفاع مقدس، در حرم مطهر امام‌رضا(ع)
سرخط خبرها

من کاتبی بیچاره در روزی مهیب

  • کد خبر: ۲۳۹۴۷۵
  • ۲۷ تير ۱۴۰۳ - ۱۵:۲۹
من کاتبی بیچاره در روزی مهیب
دوباره عاشورا شد من دارم صبح عاشورا نفس می‌کشم و متاسفانه هنوز زنده ام.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

ساعت ۳:۱۰ است، چند دقیقه دیگر اذان صبح عاشورا را می‌گویند، خیس عرقم، وسط سینه زدن یادم افتاده باید بنشینم و بنویسم برای عاشورا، آمده ام توی اتاق چایی هیئت نشسته ام دارم توی گوشی ستون را می‌نویسم، از ساعت ۲ صبح دانیال شروع کرده به عاشورا خواندن، ما حلقه زده ایم و همراه با کائنات داریم التماس می‌کنیم و تمام طول شب عاشورا را بر سینه می‌کوبیم و می‌گوییم، مکن‌ای صبح طلوع. من توی اتاقک دم کرده‌ای هستم که یک گوشه اش سماوری دارد می‌جوشد و یک گوشه اش پارچ‌های استیل پشت عرق کرده ریسه شده اند تا بعد از اذان جگر عزاداران را تازه کند دقیقا همینجای ستونم که

سید حسین اذان می‌گوید صدای اذان موج بر می‌دارد. مکن‌ای صبح طلوع‌ها قطع می‌شود. دست است که بر سر و صورت می‌خورد. ما خیلی التماس کردیم ولی برای هزار و سیصد و هشتاد و چهارمین بار بعد از آن عاشورا دوباره خورشید رفت که طلوع کند، مؤذن‌ها اذان گفتند و روز آغاز شد. باید این ستون را تمام کنم باید بروم وضویم را تجدید کنم، باید دوباره عاشورا را نفس بکشم، از مولکول‌های هوا خون می‌چکد، از زمین خون می‌جوشد، از همان فاصله بین ثانیه‌ها خون قل قل می‌کند، من کاتبی با کلماتی نحیف و لاغر، با انگشت‌هایی پوک و لرزان، با دهانی که طعم فلز می‌دهد و تخم چشم‌هایی که از اشک و صیحه ورم کرده و سرخ و دردناک است، در سپیده دم روز خدا چه غلطی باید بکنم؟

من از هزار و چهارصدسال این طرف تاریخ باید با طبال‌ها و شیپورچی‌ها حرف بزنم بگویم نزنید، ننوازید، نکوبید، بچه‌ها خواب اند، بچه‌ها دم صبح خوابشان سنگین است، تشنگی بی جانشان کرده صبر کنید، امان بدهید خودشان بیدار می‌شوند بعد جنایاتتان را آغاز کنید. دوساعت دیرتر بیچاره مان کنید. 

دوباره عاشورا شد من دارم صبح عاشورا نفس می‌کشم و متاسفانه هنوز زنده ام. تمام شد، هم یادداشتم، هم دهه اول محرم، از امشب پرده‌ای بر دلمان می‌افتد و غم سنگین بعد از آن ذبح عظیم می‌شود مال خود اهل بیت. دیگر تمام شد. گل سرخم تمام شد. نمازتان را بخوانید بنشینیم با هم گریه کنیم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->