یکی از مدیران صداوسیما که درباره وضعیت زبان فارسی در این سازمان عریض و طویل سخن میگفت، فقر واژگانی را مهمترین ضعف و کاستی در اجرای مجریان و گزارشگران میدانست. درستی این سخن را با نشستن پای تلویزیون و دقایقی شنیدن برنامههای آن به راحتی میتوان دریافت، و نیازی به آمایش و رصد نیست.
به جز انگشت شمار مجریان و گزارشگرانی که شاید به دلیل علاقه شخصی و مطالعه، جیبشان از واژه پرتر است و دستشان خالی نیست یا مجریان برنامههای تخصصی و ادبی، اگر اغراق نباشد، میتوان تعداد واژههای یک مجری یا گزارشگر را شمرد!
البته داشتن واژه تنها یکی و شاید مهمترین نیاز یک مجری و گزارشگر است و به نوعی شرط لازم است، و شرط کافی آن داشتن دانش ادبی است. مجری و گزارشگری که علاوه بر دایره واژگانی گسترده، مطالعه و دانش ادبی داشته باشد، اجراهای زنده، پویا، زیبا و دلنشین خواهد داشت و افسوس که چه اندک اند چنین مجریانی!
پیش تر، به مناسبتی اشارهای کرده بودم که یکی از این معدود گزارشگران با این ویژگی پیمان یوسفی است که به خوبی از امثال و حکم و تعابیر ادبی و کنایه های خوب زبان فارسی بهره میگیرد، تعبیرهایی ساده، اما برای شنونده ایرانی گوش آشنا و دلنشین مانندِ مثل نقل و نبات کارت زرد میده، داور فعلا میخکوب شده به ویای آر، این تیم که طرْفی از ویای آر نبست، در بایرن نامی برای خودش دست و پا کرده بود، حالا باران کارت زرده که برای دو تیم میباره، این بازیکن ۸۵ میلیون یورو برای این تیم آب خورده، ایتالیا امشب خیلی کم فروغ بود، اوه اوه گل به خودی و دیگه چه میشه کرد و از ماست که بر ماست.
چنین اجراهایی در برنامههای زنده، به واقع به زنده بودن برنامه بیشتر کمک میکند و اگر بداههها در چنته مجری باشد و او از چنین هنری برخوردار باشد، سرزندگی و نشاط را به شنونده و بیننده هدیه میکند. این مهم به دست نمیآید، مگر با مطالعه و ذوق ذاتی. مجری و گزارشگری که با ادبیات غنی فارسی و شگردهای زیبای زبانی بیگانه است نباید در این میدان وارد شود و جایش چنین مسندی نیست. داشتن مطالعات ادبی، حفظ شعر و ضرب المثل و آشنایی به زبان و ادبیات روزمره مردم، جدا از اینکه اجرا را شیرین میکند، در گسترش فرهنگ ایرانی و ادبیات مؤثر است و به پالوده شدن زبان جاری نیز کمک میکند.
ضرب المثل ها، کنایهها و اشعار، گنجینههای بی پهنای زبان فارسی است که سرمایه خوبی برای اجرا و گزارشهای تلویزیونی است و شگفتا که گویا در گزینش مجریان و گزارشگران این نکته مغفول و گمشده است و اگر استثنایی دیده شود، به دلیل ذوق شخصی افراد است و بهرههایی که خود فرد از ادبیات و زبان برده است.
نظامی عروضی سمرقندی (قرن ششم)، در کتاب ارزشمند خود به نام «چهار مقاله» که چهار موضوع طب، نجوم، دبیری و شاعری را میکاود، در مقاله شاعری به نکته ظریفی اشاره میکند که به گمان من در این روزگار باید از شرطهای لازم برای گزینش مجری و گزارشگر باشد. او در توصیف و به نوعی شرطهای لازم برای شاعر شدن مینویسد:
«اما شاعر بدین درجه نرسد، الا که در عنفوان شباب و در روزگار جوانی بیست هزار بیت از اشعار متقدمان یاد گیرد و ده هزار کلمه از آثار متأخران پیش چشم کند و پیوسته دواوین استادان همی خواند و یاد همی گیرد که درآمد و بیرون شد ایشان از مضائق و دقائق سخن بر چه وجه بوده است، تا طرق و انواع شعر در طبع او مُرتسّم شود و عیب و هنر شعر بر صحیفه خرد او منقّش گردد تا سخنش روی در ترقی دارد و طبعش به جانب علو میل کند.»
و به راستی یک مجری و گزارشگر باید ده هزار کلمه پیش چشم کند (در حافظه داشته باشد) و بیست هزار بیت از شاعران یاد گرفته باشد.