به گزارش شهرآرانیوز؛ عصر روز گذشته، مراسمی با عنوان «شبشعر عاشورا و گرامیداشت سومین سالروز درگذشت محمدسرور رجایی» در فرهنگسرای انقلاب اسلامی مشهد بهمیزبانی مؤسسه فرهنگی «دُرّ دَری» و بنیاد فرهنگیاجتماعی افغانستانیهای مقیم جمهوری اسلامی ایران با حضور شاعران و فرهنگیان افغانستانی برگزار شد.
در این مراسم، سیدابوطالب مظفری، شاعر و پژوهشگر نامآشنای افغانستانی، با اشاره به اقدامات مهم سرور رجایی برای نزدیکی دو کشور ایران و افغانستان گفت: تصور امروز ما از مهاجرت مقداری آشفته است. ما مهاجرت به ایران را با مهاجرت به اروپا مقایسه میکنیم. درحالی که مهاجرت به اروپا یک نوع مهاجرت خودخواسته است؛ یعنی آن کشورها مهاجران را بنا به هر دلیلی نیاز دارند. درواقع مهاجرتپذیری در ذات این کشورهاست یا بافت فرهنگی و اجتماعی آنها طوری است که مهاجر را میپذیرند.
او ادامه داد: اما مهاجرت ما (مهاجران افغانستانی) به ایران ویژگیهایی دارد و کشور میزبان ما مثل کشورهای اروپایی و آمریکایی مهاجرپذیر نیست. ما مهاجران افغانستانی در ایران سه ویژگی داریم: اول اینکه گسترده هستیم؛ دوم اینکه مهاجرت ما طولانی است و سوم اینکه جامعه میزبان ما نمیتواند از نظر اقتصادی ما را بپذیرد.
مظفری تأکید کرد: با توجه به این سه ویژگی، وقتی جامعه مهاجر در جامعه میزبان برای مدت زمان طولانی بماند، امکان دارد با جامعه میزبان دچار اصطکاک شود که در این هنگام، جامعه میزبان میتواند با درنظرگرفتن قوانینی درباره مهاجران یا با یکسری الگوهای اجرایی، مشکلات مهاجران را حل کند. در این بین، جامعه مهاجر نیز میتواند خود را به شکل نرمافزاری و احساسی در جامعه میزبان تثبیت کند.
او افزود: در رابطه با موضوع سختافزاری، جامعه میزبان یعنی جمهوری اسلامی ایران خلأهای قانونی در حوزه مهاجران دارد؛ یعنی برای این جمعیت مهاجر سازوکار مشخص قانونی ندارد، چون انتظار چنیناتفاقی را نداشته است.
این شاعر افغانستانی گفت: در چنینحالتی، جامعه مهاجر چگونه باید با جامعه میزبان تعامل کند تا مشکلات گریبان دو جامعه را نگیرد؟ به نظر من اینجاست که نقش افرادی مثل سرور رجایی خیلی برجسته میشود. محمدسرور رجایی این مشکل را حس کرده بود؛ اینکه ما برای آنکه مشکلی با جامعه میزبان نداشته باشیم، نمیتوانیم به ابزارهای قانونی تکیه کنیم. او متوجه شده بود که ما باید با جامعه میزبان وارد گفتگو شویم و از طریق بنیادهای اخلاقی، احساسی و فرهنگی این خلأ را پرکنیم و جامعه میزبان و جامعه مهاجر را از قالب طلبکار و مزاحم بیرون ببریم.
مظفری تأکید کرد: مهاجر نباید به جامعه میزبان به شکل یک طلبکار نگاه کند و جامعه میزبان هم نباید به جامعه مهاجر به شکل یک مزاحم نگاه کند. این رفتار، رفتار غلطی است. ما نمیتوانیم با جامعه میزبان ایرانی با این دو منطق گفتگو کنیم.
این چهره فرهنگیان افغانستانی در مشهد ادامه داد: رجایی فهمید که باید روی بنیانهای مشترک زبانی، احساسی، فکری، همسایهداری و مذهبی کار کنیم. اینجا بود که ایشان وارد میدان شد. اتفاقاً وارد میدان حساسی شدند. وقتی یک جامعه گسترده مهاجر در ایران است، کاستیهای قانونی و مشکلات بیرونی شرایط حساسی ایجاد میکند. در چنینجامعهای اگر یک شهروند ایرانی بخواهد حرف همدلانه بزند، با واکنش هموطنان خود مواجه میشود. اگر فرد شاعری مثل من از طرف جامعه خود سخن بگوید، جامعه مهاجر به او واکنش منفی نشان میدهد. سرور رجایی با تکیه بر فرهنگ مشترک و فداکاریهای مشترک دو ملت، کار خود را انجام داد.
مظفری گفت: سرور رجایی تلاش کرد شهدای ایرانی را که در افغانستان به صورت گمنام آرام گرفته بودند و نیز شهدای افغانستانی دفاع مقدس را شناسایی کند و با زندهکردن عبارت «خون شریکی» تلاش کرد اهمیت این اتفاق را به جامعه میزبان و مهاجر نشان دهد. درواقع رجایی به ما یادآوری کرد که خونهای ما در یکجا ریخته شده است و این باعث ایجاد علقه احساسی میشد و او روی همین موضوع انگشت گذاشت. او با معرفی شهدای افغانستانی دفاع مقدس به جامعه ایران، گفت «ما اینجا نیامدهایم که فقط مصرفکننده باشیم و باری از ما به روی شما باشد؛ در مواقع لزوم، ما بار را از روی جامعه میزبان برمیداریم و کنار شما هستیم».
این شاعر و پژوهشگر افغانستانی تأکید کرد: ما امروز به آدمهایی مثل آقای رجایی نیاز داریم. مهاجران باید هوشیار باشند و در مواقع لزوم، در مسیر ایجاد شفافیت برای جامعه میزبان گام بردارند. ما نباید فراموش کنیم که این ما هستیم که به جامعه میزبان نیازمندیم، نه آنها به ما. کاری که آقای رجایی کرد، همین بود. سرنوشت محمدسرور رجایی بعد از درگذشت او نشان داد که کارهای همدلانه تأثیر خود را میگذارد. هرجا که برخی میخواستند بر طبل نفاق بکوبند، شما همدلی کنید.