به گزارش شهرآرانیوز، کولهبار زائران پر است از خواستهها و آرزوهای کوچک و بزرگی که در انتظار امضای غریب الغرباست. پیرزنی با آرزوی سلامت فرزندش آمده و دختر بچه خردسالی با همان زبان شیرینش آرزوی شفای مادر جوانش را دارد. پدری گرفتار با کمر خمیده از فشارهای روزگار طلب سرپناهی نقلی را برای پسر جوانش دارد و جوان رعنایی، رزق پربرکت برای پدرش میخواهد.
دستههای سیاه عزاداری بر سر و سینه میکوبند و راه حرمت را در پیش گرفتهاند. نوای نوحههای در هم پیچیده، گوشت را که آزار نمیدهد به کنار، روح و روانت را هم جلا میدهد. چشمانت خیس میشود و تو شرم نمیکنی از این اشک. دستت خالیست و همین قطرات را به پیشگاهش تقدیم میکنی، دلت قرص است که شفاعت میشوی، چون آقای ما با چشم بسته، دست رحمت به سر عاشقانش میکشد.
چشمانت تار شده و چند باری پلک میزنی تا از راه دور و از میان پرچمهای سرخ و سیاه، گنبد طلاییاش را ببینی، همان میشود مسکن قلب پر از دردت.
دلت که آرام گرفت خودت را دوباره پیدا میکنی و سر میچرخانی، اینجا دارالمجانین عاشقانی است که در غم عزایت بی حال و بی رمق شدهاند. خادمانت، اما در طول مسیر حواسشان هست و مشق مهمان نوازی را برای خودشان دیکته کردهاند.
اینجا ارض مقدس است و قدم به قدمش پر شده از راز و رمزهای دلدادگی که با وجود آسمانها فاصله میان تو و خانهات بازهم امن امن است. اینجا قانون جاذبه اثر ندارد، همه در خلأ راه میرویم. گامها اینجا سنگین نیست و خستگی بی معناترین واژه لغتنامههاست.
داستان زیارت امروز متفاوت است. به رسم میزبانی باید زیارتت را مختصر کنی تا مهمانان فرصت بیشتری برای حضور داشته باشند. از بابالرضا (ع) وارد میشوم و دست ادب را به سینه میگذارم و سلام پر از گدایی ام را راهی گنبد و گلدسته اش میکنم. در صحن جامع و از میان دستهها کمی قدم میزنم و در عزاداری شأن شریک میشوم. خوب میدانم که میبینی و نگفته میشنوی تمام حاجاتم را و باز هم دلم قرص است. ارباب من سرازیری قبر تنهایم نگذار. راهم را به سمت باب الجواد (ع) کج میکنم تا از حرم خارج شوم، امروز سهم مشهدیها از زیارت مختصر است.
امروز در سالروز شهادت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (ع) مشهد حال و هوای دیگری دارد، هر عاشقی در هر نقطه از این جهان هستی که دل در گرو اهل بیت داشته باشد امروز در غم شهادت امام رضا (ع)، هم نوا با جواد الائمه (ع) میشود.
مشهدالرضا (ع) امروز در غم شهادت علی بن موسی الرضا (ع) سیاهپوش و غرق در ماتم و عزاست، هزاران عاشق و دلداده به امام مهربانیها، خودشان را از گوشه و کنار ایران اسلامی و خارج از کشور به عشق پابوسی امام رئوف به مشهد مقدس رساندند تا سر قرارشان، در روز شهادت به حرم برسند.
از نخستین دقایق بامداد امروز، چهار مسیر منتهی به حرم مطهر رضوی خیابان آیتالله شیرازی، امام رضا (ع)، نواب صفوی و طبرسی، مملو از حضور هیئتهای مذهبی و جمعیت عزادار عاشق و دلداده خاندان عصمت و طهارت (ع) است، که در قالب دستهها سینهزنی و زنجیرزنی خود را از دور و نزدیک، پیاده و سواره به پابوسی علی ابن موسیالرضا (ع) شتافتند، تا شهادت امام مهربانی را در جوار حرمش به سوگ بنشینند و ضمن تسلیت این مصیبت عظمی به محضر حضرت، ولی عصر (عج)، عشق و ارادت خود را به امام مهربانیها و اهلالبیت پیامبر (ص) را به نمایش بگذارند.
اینجا مشهد الرضاست، شهرامام مهربانی ها، امسال همه خادمالرضا شدهاند تا مهمان آقا، قدم بر چشم شهربگذارند تا گرد و خاک کفش هایشان، سرمه چشم خادمان امام رضا (ع) باشد.
امروز حرم مطهر رضوی و خیابانهای اطراف حرم، مملو از جمعیت عاشقان و عزادارانی است که هر یک از هر کوی و برزنی با هرلهجه و گویشی، شرح دلدادگی میخوانند و اشک ماتم میریزند.
امروز به هر زائری که نگاه میکنی حال دلش فرق دارد، هر کسی به طریقی زیارت نامه میخواند، فرقی نمیکند در کجای این کره خاکی دل را به پنجره فولاد حرم امام رضا گره بزنی، گاهی حتی از قاب تلوزیون دلت امام رضایی میشود گاه پرنده دل هوایی مشهد میشود و یا طلبیده میشوی و با پای پیاده خود را به مشهد برسانی، فرقی نمیکند که آمده باشی تا هرطور شده دست برسانی به ضریح یا با چشمانت آن را لمس کنی.
حال زیارت، برای هرکسی متفاوت است، برای یکی در نشستن کنج صحن انقلاب، یکی باانجام دقیق اعمال زیارت امام رضا (ع)، دیگری با سلفی گرفتن در مقابل ضریحش و برای یکی هم با درد و دل.
همه این دلهای امام رضایی، بالا که میروند، زیر قبه، بازو به بازوی آن آینهکاریهای مسحورکننده، کیمیا میشوند و نرم نرم در آغوش زوار فرود میآیند آنجاست که آرامشی سراسر وجودت را فرا میگیرد.