فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

تأثیر شیوع بیماری‌‌های همه‌گیر بر فرهنگ و هنر

  • کد خبر: ۲۶۸۹۸
  • ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۷
تأثیر شیوع بیماری‌‌های همه‌گیر بر فرهنگ و هنر
شیوع بیماری‌های همه‌گیر در طول تاریخ یکی از منابع الهام نویسندگان و هنرمندان در خلق آثاری بوده است که در برخی موارد فارغ از اختلاف در عصر و زمان آفرینش، درون‌مایه‌های مشترکی دارند.

به گزارش شهرآرانیوز، نشریه اکونومیست در یادداشتی درباره تأثیر شیوع بیماری‌های همه‌گیر بر فرهنگ و هنر نوشت: پیوند میان همه‌گیری‌ها و فرهنگ قدمتی هزار ساله دارد. یکی از اولین همه‌گیری‌های تاریخ، طاعون سیاه بود که در سال ۱۳۴۷ به اروپا رسید. این بیماری جان یک‌سوم تا نصف جمعیت منطقه را گرفت اما هم‌زمان با ایجاد تغییرات بزرگ در نظم اقتصادی و اجتماعی، راه را برای ظهور رنسانس فراهم کرد. جان هندرسون، نویسنده کتاب فلورانس، در محاصره که به‌تازگی در باب شیوع طاعون منتشر شده، معتقد است این همه‌گیری به طور مستقیم به رنسانس منتهی نشد اما به متمرکز شدن ثروت بین گروه کوچکی از افراد، دو برابر شدن دستمزدها و ثروتمندتر شدن ثروتمندان منجر شد که در نتیجه به آن‌ها اجازه داد از هنر حمایت مالی کنند.

همه‌گیری طاعون ردپای خود را حتی در سبک‌های نقاشی برجای گذاشت. در اولین دهه از قرن چهاردهم میلادی، جوتو دی بوندونه، نقاش ایتالیایی، یک مجموعه اثر در سبک فرسکو را خلق کرد که به طور بی سابقه‌ای زنده بودند و احساسات انسانی را با واقع‌گرایی که بعدها به نماد رنسانس تبدیل شد، به تصویر می‌کشیدند. البته همان‌طور که لئوناردو داوینچی می‌گوید، هنر بعد جونو دی بوندونه به عقب برگشت. نقاشان دست‌کم برای مدتی، فرم‌های قدیمی و متعارف بازنمایی را به راندوهای فضایی و رسم‌های زنده ترجیح دادند. به تعبیر هندرسون، ترومای طاعون اشتیاق افراد را به پرداختن به آنچه برایشان آشنا بود، احیا کرد درست همان‌طور که بسیاری از ما در این روزهای قرنطینه به رمان‌های نام آشنا و فیلم‌های قدیمی روی آورده‌ایم.

همه‌گیری‌ طاعون سرچشمه انواعی از خلاقیت‌ها نیز بود. کتاب صد قصه جووانی بوکاچو بارزترین نمونه از این مدعاست که داستان ۱۰ نفری را روایت می‌کند که در فرار از طاعون در کاخی پنهان شده و برای هم قصه تعریف می‌کنند.

ویروسی که فلورانس را ویران کرد، بارها و بارها بازگشت. آخرین دوره از شیوع این ویروس در اروپا در سال ۱۷۴۳ میلادی در بندر مسینا واقع در شهر سیسیلی اتفاق افتاد، همان بندری که چهار قرن پیش این بیماری برای اولین بار از طریق آن وارد قاره اروپا شد. زندگی در سایه تهدید بروز اپیدمی، ژانری هنری را به وجود آورد که معمولا از طرف جوامع یا انجمن‌های توابین حمایت می‌شد. هدف از خلق این نوع از آثار در اغلب موارد توسل به مریم مقدس و یا سباستین و روک قدیس بود که به حافظان در برابر طاعون شناخته می‌شدند.

در همین بین پزشکان و روحانیان از همان مراحل اولیه ظهور همه‌گیری، بر سر خاصیت درمانی موسیقی توافق کردند. بر همین اساس، خواندن آوازهای مذهبی به صفوف مردم که برای فرار از طاعون با نیت توبه در خیابان‌های اروپا راه می‌افتاد، اضافه شد.

بازتاب این جریان را در عصر معاصر نیز می‌توان دید. در روزهای اولیه قرنطینه خانگی، مردم ایتالیا برای خواندن آواز و نواختن موسیقی به بالکن یا تراس خانه‌هاشان می‌آمدند. آن‌ها در این مورد بدون این که خودشان بدانند در واقع از نیاکان قرن شانزدهمی خود تقلید کردند.

به استناد کتاب طاعون و موسیقی در دوره رنسانس اثر رمی چیو، در آن دوره، کارلو برومئو اسقف اعظم میلان با توجه به نگرانی‌ها درباره این که صف بندی‌های مردم در خیابان‌ها می‌تواند باعث انتشار ویروس شود، از مردم ایتالیا خواست از داخل خانه و از طریق در و پنجره باز به آواز خواندن بپردازند تا ضمن رعایت قرنطینه خانگی، به طور دست جمعی این مراسم عمومی را برگزار کنند.

دیگر انواع هنر نیز هم‌زمان با شیوع دیگر همه‌گیری‌ها یا پس از مهار آن‌ها شکوفا شدند. مهار اولین مورد از سه همه‌گیری بزرگ وبا در قرن نوزدهم، که در سال ۱۸۱۷ در هند آغاز شد، با انتشار نخستین رمان پساآخرزمانی تاریخ همراه شد. رمان آخرین نفر (The Last Man) اثر ماری شلی تصویری از آینده بشریت ارائه می‌دهد که از رمان جاده (The Road) کورمک مک کارتی هم تاریک‌تر است. اگون شیله نقاش اتریشی تابلویی از استاد خود گوستاو کلیمت از اعضای عمده جنبش نمادگرایی را در حالی که از آنفلوانزای اسپانیایی به بستر مرگ افتاده بود، کشید. خود شیله نیز پس از به پایان رساندن این نقاشی در اثر ابتلا به آنفولانزا از پا درآمد. ویرجینیا وولف، نویسنده انگلیسی، نیز که به دلیل ابتلا به این آنفلوانزا مشکل قلبی پیدا کرده بود، این مشکل را در کلاریسا، شخصیت اصلی رمان خانم دالووی که پنج سال پس از این دوران منتشر شد، تصویر کرد.  

الیزابت اوتکا، استاد دانشگاه ریچموند، معتقد است ردپای تأثیرات روانی آنفلوانزای اسپانیایی را می‌توان در آثار دیگر نجات‌یافتگان از این ویروس نیز پیدا کرد. اوتکا سایه این ویروس را در شعر سرزمین هرز (The Waste Land) تی اس الیوت نیز می‌بیند که مرگ در آن یک عنصر مسلط و همیشه حاضر است. 

کالبدشکافی مضامین مشترک

اما این آثار هنری کلاسیک و معاصر چه وجه اشتراکی با هم دارند؟ چند درون‌مایه هستند که در تمام آثار تحت تبعات روانی زندگی در دوران همه‌گیری، تکرار می‌شوند. یکی از این درون‌مایه‌ها، نمایش همه‌گیری در نقش مرتفع کننده بزرگ اختلاف طبقات اجتماعی است. اگرچه مطالعات کنونی نشان می‌دهد بیشترین آسیب همه‌گیری‌ها، متوجه طبقه فقراست؛ پیش از تحلیل آمار و ارقام، نمایش قدرت پاندمی در رفع این اختلاف یکی از موتیف های رایج در ژانر هنری رقص مرگ (Dance of Death) در قرن پانزدهم بود.

نمود این امر را می‌توان در داستان کوتاه نقاب مرگ سرخ نوشته ادگار الن پو یافت که در آن یک شاهزاده خود و هزاران نفر از دیگر نجیب زادگان ثروتمند را برای فرار از یک بیماری همه‌گیر، پنهان می‌کند اما در نهایت این بیماری مهلک در قالب مهمانی ناخوانده که ماسک به صورت دارد در مهمانی بالماسکه این گروه ظاهر شده و همه را به کام مرگ می‌کشاند. در برخی گزارشات و تفسیرهای اولیه پیرامون بیماری کووید۱۹، این درون مایه دگربار ظاهر شد.

این ایده که بیماری‌های مسری بهترین و بدترین وجه انسان را آشکار می‌کنند، یکی دیگر از این درون‌مایه‌های مشترک است. این مضمون یکی از تم‌های رمان محبوب رمان قرن نوزدهمی نامزدها اثر الساندرو مانزونی است. این رمان که در ۱۶۲۹ تا ۱۶۳۱ همزمان با شیوع طاعون در ایتالیا در میلان اتفاق می‌افتد، به تضاد میان شخصیت فرا کریستوفورو (Fra Cristoforo) یک راهب کاپوسن انسان‌دوست و قهرمان و دون ابوندیو (Don Abbondio) کشیش دنیادوست و ترسو می‌پردازد. مدتی پس از آن که ایتالیا به دلیل شیوع کرونا قرنطینه شد، پاپ فرانسیس خطاب به کشیشان کاتولیک گفت: در زمان همه‌گیری، شما نباید مثل امثال دون ابوندیوها باشید. البته جالب است بدانید در آخر این داستان دون ابوندیو زنده می‌ماند اما فرا کریستوفورو در اثر ابتلا به طاعون جان خود را از دست می‌دهد.

موضوع کلی همه‌گیری در نقش مجازات برای بشر از دیگر مضامینی است که در آثار برخاسته از این فضا تکرار می‌شود. انسان‌ها هزاران سال است به دنبال توجیه مصیبت و بلا بوده‌ و در این راه به ایده خشم خداوند یا خداوندگان روی آورده‌اند. درست همان‌طور که در ایلیاد هومر، آپولو یونانیان را به خاطر دزدیدن دختران یکی از کشیشانش، به طاعون مبتلا می‌کند. در آثاری که هنرمندان و نویسندگان امروزی در دوره کرونا و پساکرونا خلق خواهند کرد، بدون شک شاهد پرداختن به این تم از دیدگاه ادیان و باورهای مختلف خواهیم بود.

منبع: ایرنا 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->