محیالدین دیلمی | شهرآرانیوز؛ پیدایش رژیم صهیونیستی با ترکیبی از وحشیگری و نوعی از جنگ رسانهای رقم خورد. این روند مدتها قبل از روز ۱۵مه۱۹۴۸ (موسوم به روز نکبت و سالروز تشکیل رژیم صهیونیستی) آغاز شده بود. درواقع صهیونیستها برای بیرون راندن مسلمانان و مسیحیان از زمینهای اجدادیشان، به دنبال انداختن وحشت در دل آنها بودند.
گزارشهای ترسناکی درباره کشتارهای دستهجمعی، مُثله کردن و بریدن گوش و بینی توسط عوامل گروههای تروریستی صهیونیست همچون «اشترن» و «ایرگون» منتشر میشد و دستگاه تبلیغاتی صهیونیستها، این گزارشها را با تصاویر چاپشده، در گسترهای وسیع منتشر میکرد. این انتشار درواقع گسترش نوعی وحشت افسارگسیخته بود که باعث سست شدن پای فلسطینیها برای ماندن و مقاومت میشد. دامنه وحشیگری صهیونیستها، برای هیچ طبقه سنی، اجتماعی و جنسیتی امتیازی قائل نبود.
تنها تفاوت این نسلکشی آشکار با آنچه امروز در فلسطین و لبنان شاهد آن هستیم، در اسلحه و فناوریهای نوینی است که قادرند در عرض چند ثانیه، هزاران انسان را از بین ببرند. در چنین شرایطی، اقدام علیه تعرضات صهیونیستها، یکدست و هماهنگ نبود و این آشفتگی برای دهها سال ادامه پیدا کرد. برخی از مبارزان فلسطینی بهدنبال راهکارهای مدرن برای سازماندهی مبارزه بودند. «ناسیونالیسم» و «سوسیالیسم» بهعنوان دو الگوی کاملا وارداتی برگزیده شدند؛ اما شکست پُشت شکست ثمره این انتخابها بود.
در میانه دهه۱۳۴۰ خورشیدی، امامموسیصدر که رهبری شیعیان در جنوب لبنان را به عهده داشت و کاریزمای شخصیت او، دیگر طوایف لبنانی و حتی گروههای فلسطینی را تحتتأثیر خود قرار میداد، راز این شکستهای تحقیرآمیز را در یک سخنرانی شورانگیز، در جلسهای با حضور یاسر عرفات، فاش کرد: «این را بدانای ابوعمار! (لقب یاسر عرفات) شرف قدس اجازه نخواهد داد که این سرزمین به دست غیر مؤمنین آزاد شود.»
ناگفته نماند که رهبرمعظمانقلاب نیز در بخشی از پیام خود به مناسبت شهادت سیدحسننصرا... چنین فرمودند: دنیای اسلام شخصیتی باعظمت را و جبهه مقاومت پرچمداری برجسته را و حزبا... لبنان رهبری کمنظیر را از دست داد، ولی برکات تدبیر و جهاد چنددهساله او هرگز از دست نخواهد رفت. اساسی که او در لبنان پایهگذاری کرد و به دیگر مراکز مقاومت، جهت بخشید، با فقدان او نهتنها از میان نخواهد رفت، که به برکت خون او و دیگر شهیدان این حادثه استحکام بیشتر خواهد یافت. ضربات جبهه مقاومت بر پیکر فرسوده و روبهزوال رژیم صهیونی، بحول و قوه الهی کوبندهتر خواهد شد. ذات پلید رژیم صهیونی در این حادثه، به پیروزی دست نیافته است. سید مقاومت، یک شخص نبود، یک راه و یک مکتب بود و این راه همچنان ادامه خواهد یافت. خون شهید سیدعباسموسوی بر زمین نماند، خون شهید سید حسن هم بر زمین نخواهد ماند.
اما کلیدواژه ایمان و بازگشت به آموزههای اسلام برای عبور از بلای صهیونیسم، با وجود تلاش امامموسیصدر و مبارزان نامآشنایی مانند دکترمصطفیچمران، نتوانست در اندیشه رزمندگانی که لباس رزم پوشیده و در مقابل ارتش تا بندندان مسلح صهیونیست قرار گرفته بودند، نهادینه شود. گرایش به چپ و راست همیشه در آنها به چشم میآمد و این مسئله، با ربوده شدن امامموسیصدر در شهریور۱۳۵۷ حادتر شد.
«أمل» (مخفف: أفواج ملة البنانیه)، سازمانی که با تدبیر امامموسیصدر پا گرفت و قرار بود به نهادی برای مبارزه مسلحانه با رژیم صهیونیستی تبدیل شود، بعد از او نتوانست در مسیری که پیشبینی شده بود حرکت کند. درست در همین زمان، انقلاب اسلامی ایران به رهبری امامخمینی (ره) پیروز شد؛ یک اتفاق تاریخی که در آن برهوت الگویابی میتوانست به دادِ جریانی برسد که بعدها با عنوان «مقاومت» شناخته شد.
نخستین افرادی که این الگو را به عنوان الگویی مؤثر برای ایجاد یک خاکریز مستحکم در برابر رژیم صهیونیستی شناختند، همان افرادی بودند که بعدها هسته اولیه «حزبا...» را در لبنان تشکیل دادند؛ افرادی مانند شیخ راغبحرب، سیدعباسموسوی و سیدحسننصرا.... ایجاد حزبا... در شرایطی اتفاق افتاد که رژیم صهیونیستی در موقعیت برتر نظامی قرار داشت. صهیونیستها توانسته بودند بر جنوب لبنان غلبه کنند و با رجزخوانیهای همیشگی بر طبل جنگ میکوفتند و مدعی بودند که با تحقق شعار «از نیل تا فرات» فاصله چندانی ندارند. حضور آنها در لبنان باعث تقویت جریانهای وابسته به صهیونیستها شد.
فالانژها، افراد تندرو مسیحی که بهدنبال اخراج فلسطینیهای پناهگرفته در اردوگاههای صبرا و شتیلا بودند، در سپتامبر۱۹۸۲ کشتاری وحشیانه را با حمایت نظامیان صهیونیست به فرماندهی «آریلشارون» ترتیب دادند که بهعنوان نماد نسلکشی و جنایات «مغولوار» در عصر حاضر شناخته میشود.
افزون بر آنچه گفتیم، هسته اولیه «حزبا...» از کسانی تشکیل میشد که سابقه همراهی با جنبش «أمل» را هم داشتند. این افراد بعد از اتفاقنظر درباره ساختارهای سازمانی و مشی مبارزاتی و الگوهای مربوط به آن، رسما در سال۱۹۸۵ میلادی تأسیس «حزبا...» را اعلام کردند. نیروهای حزبا... تنها تعدادی پیکارجو با اندیشه منحصر به مبارزه مسلحانه نبودند؛ این جنبش شاید برای نخستینبار در لبنان، ساختارهای فکری منسجمی را در میان اعضای خود نهادینه کرد.
مبارزان حزبا... از لحاظ عقیدتی کاملا وابسته به داشتههای دینی خود بودند و این مسئله، مانع از آسیبپذیری آنها در برابر دیدگاههای مبارزاتی رایج، مانند دیگاههای جریان چپ میشد. از سوی دیگر، بهدلیل عُلقههای مذهبی اعضای گروه و همسویی آن با اعتقاداتی که بنیان گروه را شکل میداد، آگاهی و باور به آرمانهای حزبا... در میان اعضای این گروه، بیش از دیگر گروهها بود.
اعضای حزبا... بهراحتی میتوانستند با مفاهیمی همچون شهادت در راه خدا، مبارزه با کفر، جهاد و... رابطه برقرار کنند و در پسزمینه ذهنی خود، الگوهایی بزرگ را برای پیروی در مسیر موردنظر گروه بیابند؛ الگوهایی که در رأس آنها ائمهمعصومین (ع) قرار داشتند. این ساختارهای اعتقادی با منابع غنی روایی و حدیثی شیعه تقویت شد. بهعنوان نمونه، «الحیاة»، اثر مشهور علامه حکیمی، بهدلیل در بر گرفتن احادیث کاربردی در حوزههای گوناگون، موردتوجه اعضای این گروه قرار گرفت.
از سوی دیگر، فرماندهان و اعضای حزبا...، در همه ردهها، به آموزههای فقه سیاسی که از سوی امامخمینی (ره) و در قالب نظریه ولایتفقیه تبیین شده بود، دلبستگی شدیدی داشتند. این دلبستگی در ادوار بعدی و با آغاز رهبری آیتا... خامنهای، تداوم و حتی شدت بیشتری یافت.
بهاینترتیب حزبا... توانست جریانی را در لبنان پایهگذاری کند که بیشترین ارتباط را با بدنه جامعه برقرار میکرد و مردم برای درک آرمانهای گروه، نیازی به دانستن مقدمات تاریخی و ایدئولوژیک پیچیده نداشتند. این مسئله، ترسی را که صهیونیستها در پی نهادینه کردن آن بودند، به شکلی آشکار بیاثر کرد. مفهوم شهادتطلبی در میان عموم مردم جایگاهی ویژه یافت.
پیروزیهای مکرر که ناشی از نظم درخورتوجه سازمانی و عقیدتی بود، حزبا... را به موفقترین گروه مبارز در برابر رژیم صهیونیستی تبدیل کرد و بهتدریج، کابوسی هولناک را برای تلآویو رقم زد. این ترسزدایی، تأثیری عمیق بر تمامیت جریان مقاومت باقی گذاشت و بهدلیل کاریزمای حزبا... و بهویژه دبیرکل آن، سیدحسننصرا...، جریانهای دیگری که در عرصه مقاومت مدعی بودند، خواسته یا ناخواسته باید به همان شیوه که این گروه برگزیده بود، عمل میکردند.
با گذشت سه دهه، چنین رویهای، حتی فلسطینیها را در برابر صهیونیستها از لاک دفاعی خارج کرده و جبهههای متعدد مقاومتی را در برابر رژیم صهیونیستی گشوده است. تداوم این جریان در روزگار ما، حیات رژیم صهیونیستی را به مخاطره انداخت و حتی آینده این رژیم را با چالشی جدی مواجه کرد؛ بنابراین دور از حقیقت نخواهد بود اگر حزبا... و شکلگیری آن را مبدأ تاریخ نوین مقاومت بدانیم.
رفتار اجتماعی حزبا... که مکمل و مقوم عملکرد مبارزاتی بود، اولین گام در حزبا... را ایجاد کرد و اعتباربخشی به این بدنه مظلوم بود.
حزبا... مناسباتش را با امام (ره)، انقلاب و نظریه ولایتفقیه به گونهای اعتقادی بسته بود و نگاهش از حد یک راهبرد به یک باور عمیق و بنیه تبدیل کرده بود و در این بین انتخاب رابط امام (ره) و این حزب، مهم و تاریخساز بود. حضرت آقا در این میان هم بیشترین و هم عمیقترین و هم مستمرترین ارتباط را در ادوار شکلگیری تا به امروز داشته است و حزبا... در دوران زعامت رهبر معظم انقلاب با رشد مضاعفی روبهرو شد.
***
درباره ۳ دبیر کل حزب ا... لبنان که شهید شدند
روحانی شیعه لبنانی که به «شیخالشهدای مقاومت لبنان» شهرت یافته است، از رهبران مقاومت اسلامی در لبنان بود. راغبحرب در سال۱۳۳۲ خورشیدی در روستای جبشیت جنوب بیروت بهدنیا آمد. خانه پدرش، محل رفتوآمد افراد مذهبی، از جمله محمدمهدیشمسالدین و سیدمحمدحسینفضلا... بود و این گرایش عمیق مذهبی ریشه در پیشینه تشیّع در جبلعامل دارد، زیرا که این تشیّع به روزگارى برمىگردد که ابوذر غفارى، صحابى برجسته پیامبراسلام (صلى ا... علیه وآله)، به شام و جنوب لبنان تبعید شد. شهیدراغب در چنین سرزمینی پرورش یافته بود.
چنین بود که او در کنار رعایت موازین دینی، سرکشی به فقرا و مستمندان را در دستورکار خود نیز قرار داد و «مَبرةالسیدةزینب (س)» (خیریه حضرت زینب) را برای خدمترسانی به فقرا و یتیمان ایجاد کرد. شیخ راغب همچنین «جمعیة بیت مال المسلمین» را برای توزیع مناسب امکانات برای حل مشکلات مردم تأسیس کرد. راغبحرب پس از بازگشت به لبنان، رهبری جریان مقاومت در جنوب لبنان را به دست گرفت و مردم را برای بیعت با امامخمینی (ره) تشویق کرد. او در ۱۶فوریه سال۱۹۸۴میلادی (۷اسفند ۱۳۶۲خورشیدی) هنگام بازگشت از مسجد به منزل، با شلیک چندگلوله از سوی افراد وابسته به اسرائیل به شهادت رسید. از ایشان به عنوان نظریه پرداز و پایه گذار حزب ا... نیز نام برده شده است.
سیدعباسموسوی در ۲۶اکتبر۱۹۵۲ در روستای نبیشیت از توابع بعلبک به دنیا آمد. او روحانی شیعه لبنانی، از مؤسسان و دومین دبیرکل حزبا... لبنان بود. سیدعباسموسوی تحصیلات حوزوی خود را در شهر صور آغاز کرد و برای ادامه آن به حوزه علمیه نجف رفت. او در سال۱۹۷۹ به لبنان بازگشت و حوزه علمیه بعلبک را هم تأسیس کرد.
این شهید در مه۱۹۸۴میلادی پس از صبحیطفیلی (او را حزبا... بعدها بهخاطر اختلاف دیدگاههایش کنار گذاشت) به عنوان دومین دبیرکل حزبا... لبنان انتخاب شد. عباسموسوی در صبح روز ۱۶فوریه۱۹۹۲میلادی برای شرکت در مراسم هشتمین سالگرد شهادت راغبحرب به سمت روستای جبشیت سفر کرد و پس از شرکت در مراسم و سخنرانی به سمت بیروت در حرکت بود. هلیکوپترهای اسرائیلی به کاروان اتومبیلهای سیدعباسموسوی حمله کردند و با ترور و هدف قرار دادن خودرو وی، باعث شهادت او، فرزند و همسرش شدند.
نصرا... در ۳۱اوت۱۹۶۰ در برج حمود از محلههای شرق بیروت به دنیا آمد. در زمان کودکی، پدرش به شغل میوهفروشی مشغول بود. بهدلیل فقر اقتصادی و شرایط نامساعد کاری، خانواده او به منطقه الکرنتینا در جنوب بیروت رفتند. خانواده او در سال۱۹۷۵میلادی، همزمان با آغاز جنگ داخلی لبنان، به البازوریه برگشتند.
سیدحسن از کودکی شدیدا به سیدموسیصدر علاقهمند بود. او با وجود اینکه خانوادهاش مذهبی نبودند، به علوم دینی علاقه فراوانی داشت. سیدحسن در مدرسه النجاه و بعدا یک مدرسه دولتی در محله عمدتا مسیحی سنالفیل بیروت تحصیل کرد. در سال۱۹۷۶ در سن شانزدهسالگی برای تحصیلات حوزوی به شهر نجف در عراق رفت و بعد از دو سال اقامت و تحصیل در این شهر، مجددا به لبنان بازگشت و در مدرسه الاماممنتظر (عج) در بعلبک مشغول به فراگیری علوم حوزوی شد. نصرا... با اتمام دوره دبیرستان و همزمان با آغاز جنگ داخلی لبنان وارد جنبش امل شد و بهعنوان مسئول سازمانی جنبش شیعی امل به فعالیت پرداخت و در همان زمان، بهعنوان عضو دفتر سیاسی آن انتخاب شد. این شهید همچنین از سال ۱۹۸۲تا۲۰۲۴ دبیرکلی حزب ا... لبنان را بر عهده داشت.