اجرای ۵۰ کنسرت در تهران تا پایان مهر ۱۴۰۴ + جزئیات صفحه نخست روزنامه‌های کشور - چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۴ معرفی نامزدهای جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان + اسامی علی رهبری: با تلفن احمد پژمان دوباره آهنگساز شدم تجلیل از خالق «قصه‌های مجید» در زادگاهش «دو نقطه» میزبان مجریان برنامه‌های کودک می‌شود جشنواره کودک اصفهان زیر ذره‌بین رئیس سازمان سینمایی تماشای چهره ناشناخته ایران در مستند جدید شبکه تهران + زمان پخش ساعت پخش و تکرار سریال «الگوریتم» + خلاصه داستان و بازیگران از اسپایدرمن تا وکیل فراری | تام هالند با فیلم «شریک» به سینما می‌آید اعضای جدید هیأت منصفه دادگاه مطبوعات و سیاسی تهران انتخاب شدند اکران رایگان آثار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به مناسبت هفته ملی کودک رونمایی از پوستر سریال «پسران هور» + عکس تمام شبکه‌های استانی تلویزیون HD شد نامزدی ۱۰ شاعر برای جایزه «تی. اس. الیوت» مناسبت‌ها و تقویم فرهنگی هنری امروز (چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۴) پایان فیلمبرداری فیلم کوتاه «رهایی» در مشهد «مراسم تدفین» در جشنواره شانلی اورفه ترکیه تمدید مهلت ارسال اثر به بخش عکس نوزدهمین جشنواره «سینماحقیقت»
سرخط خبرها

حکایت تغییر رویه قربانشاه

  • کد خبر: ۲۹۹۱۱۷
  • ۱۹ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴:۴۶
حکایت تغییر رویه قربانشاه
روزی دو تن از رعایا که در همسایگی هم زندگی می‌کردند با هم دچار نزاع خیابانی شدند و پس از آنکه علیه یکدیگر فحاشی بسیار کردند، مأموران قربانشاه آن‌ها را به جرم اخلال در نظم و خدشه دار کردن عفت عمومی دستگیر کردند.

قربانشاه چهارم، سومین پادشاه از سلسله قربانشاهیان بود که روی هم رفته به مدت هشتاد سال و سه ماه و ده روز بر نواحی قربان آباد علیا و سفلی و آبادی‌های اطراف سلطنت کردند. قربانشاه چهارم پادشاهی نیک اندیش و مردم دار و عدالت محور بود و همواره در جهت رفع خصومات اهالی می‌کوشید و تلاش می‌کرد صلح و صفا را در میان رعایا برقرار کند.

روزی دو تن از رعایا که در همسایگی هم زندگی می‌کردند با هم دچار نزاع خیابانی شدند و پس از آنکه علیه یکدیگر فحاشی بسیار کردند، مأموران قربانشاه آن‌ها را به جرم اخلال در نظم و خدشه دار کردن عفت عمومی دستگیر کردند. وقتی دو همسایه را به نزد قربانشاه بردند تا میان آن‌ها داوری کند، قربانشاه نخست دعوی دو طرف را استماع کرد و سپس از شهود خواست تا به جایگاه روند و شهادت خود را بیان کنند.

یکی از شهود که شخصی بی جنبه‌ای بود و کرم داشت به جایگاه شهود رفت و پس از آنکه در جایگاه ایستاد و قسم یاد کرد که حقیقت را بگوید و جز حقیقت چیزی نگوید، قربانشاه از وی خواست تا ماجرا را همان گونه که اتفاق افتاده برای وی بازگو کند. شاهد گفت:‌ ای پادشاه بزرگ، آیا مایلید عین واقعه را همان طور که با چشم خود دیده و با گوش خود شنیده ام نقل نمایم؟ 

قربانشاه گفت: بلی دیگر. پس چی؟ شاهد گفت: پس عرض می‌کنم. وی افزود: اول این همسایه به آن همسایه گفت... سپس رو به قربانشاه کرد و ادامه داد:‌ای خر،‌ای الاغ،‌ای گاو،‌ای شغال، خیلی نفهم و تن لش هستی. وی افزود: سپس آن همسایه به این همسایه گفت... و دوباره رو به قربانشاه کرد و گفت:‌ای شتر،‌ای بی خرد،‌ای بی شعور،‌ای آشغال، نفهم تویی. 

وی افزود: سپس این همسایه به آن همسایه گفت... در این لحظه قربانشاه متوجه شد که آن شاهد بی جنبه در کمال پررویی و وقاحت او را خطاب کرده و دارد در قالب ادای شهادت به او فحش می‌دهد و برخی از حضار نیز دارند زیرزیرکی می‌خندند. در این لحظه قربانشاه احساس کرد با نیک اندیشی و مردم داری و عدالت محوریِ خود به رعیت زیادی رو داده است و الان رعیت دارند غیرمستقیم به او فحش هم می‌دهند. 

در نتیجه از شاهد خواست خفه شود و به مأموران دستور داد هردو همسایه را به اضافه شاهد بی تربیت فلک کنند و آفتابه به گردنشان بیندازند و در سطح قربان آباد بگردانند و از آن روز تا پایان سلطنت به رعیت که جنبه آزادی بیان نداشتند، نه تنها رو نداد، بلکه حالشان را هم گرفت.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->