به گزارش شهرآرانیوز؛ «نوجوانی را میشناسم که از خانواده اش درخواست کرده بود برای جشن تولدش زمینه همه کارها از پوشش افراد حاضر تا تزیینات و شکل کیک همه ترسناک و با زمینه هالوین باشد. آن هم در خانوادهای سنتی که گمان نمیکنم پدرومادر اصلا سر از این کارها دربیاورند یا مادری میگفت دختر شانزده ساله اش پایش را در یک کفش کرده است که باید برای من خانه مستقل اجاره کنید و با هزار بهانه و حرف واهی دنبال متقاعد ساختن که چه عرض کنم در حال مجبور کردن آن بندگان خدا ست.»
نمونه این خواستههای محیرالعقولِ نوجوانانِ امروزی که والدینشان را خیلی سخت در بن بست قرار میدهند دیگر در هر محیطی به گوش میخورد؛ در مهمانی ها، اتوبوس و قطار شهری، اتاق مدیر مدرسه، سالن انتظار مراکز مشاوره و .... برای همین است که روان شناسان این شکاف عمیقی که بین نسل پدرومادرها با نسل امروز وجود دارد را ترسناک میدانند و توصیه میکنند رفتار با کودک و به ویژه نوجوانِ امروزی باید با صبر و حوصله بیشتری باشد. صد البته در کنار بردباری بیشتر باید به راهکارهایی توجه داشت که دینا جانعلی پور، روان شناس کودک و نوجوان بیشتر درباره آن به ما میگوید.
فرض کنید نوجوانی از پدرش درخواست موتورسیکلت میکند آن هم زمانی که هنوز نتوانسته گواهینامه بگیرد و شرایط اقتصادی خانواده هم توان پاسخ گویی به نیاز او را ندارد. مشابه این درخواستها زیادند، مانند بچههایی که به خاطر حضور پررنگشان در فضای مجازی و نیاز به تهیه عکسهای باکیفیت، درخواست میکنند گوشیهای گران قیمت داشته باشند. در چنین موقعیتهایی که فرزندان خواستههای نامعقولی از والدین دارند توصیه میشود:
گاهی پیش میآید که والدین صبر کافی برای رویارویی با مشکلات فرزندانشان را ندارند و به اصطلاح زود از کوره در میروند. در چنین شرایطی به آنها توصیه میشود هرگز در برابر فرزندشان واکنشهای تند و عصبی و پرخاشگرایانه نداشته باشند. از طرفی ممکن است نوجوانان هم بخواهند با بزرگ ترها لجبازی و ثابت کنند قدرت دست آن هاست. در این شرایط هم باید والدین روی رفتارشان تسلط داشته باشند و با تمرین و استمرار، فضایی را فراهم کنند تا فرزندانشان سمت آنها بیایند و صحبت کنند.
روان شناسان از دو سه سالگی تا ۱۰ سالگی را دوره کودکی و از ۱۱ تا ۲۳ سالگی را دوره نوجوانی میدانند. به باور آنها سهل گیری و سخت گیری در کودکی و نوجوانی با هم تفاوت دارد. برای کودکان باید کمی سخت گیر و برای نوجوانان که در بحران بلوغ قرار دارند باید کمی سهل گیر بود. سخت گیری برای کودکان به این معنی که نه بی قانونی باشد و نه قانون گذاری زیاد. پیشنهاد میشود شما پدرومادرها در تصمیم گیری هایتان و زمانی که میخواهید به خواستههای فرزندتان تَن بدهید محدودیتهای واقع بینانه را اجرا کنید. هدف از این کار این است که فرزند شما هرچند کم طعم ناکامی را بچشد.
فرض کنید فرزندتان پنج خواسته از شما دارد. سه نیاز و خواسته او را با توجه به وضعیت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خانواده فوری برآورده کنید و یک نیاز را به تعویق بیندازید. برای نمونه او از شما میخواهد به بازار بروید و نوشت افزار فانتزی تهیه کنید یا به زمین چمن بروید و با هم فوتبال بازی کنید. این کار که خواسته چهارم است را با کمی تعویق برآورده کنید؛ به او بگویید برای این کار یک روز یا یک هفته منتظر بماند و در نهایت به خواسته پنجم او «نه» قاطع بگویید. به این ترتیب شما سیستم ایمنی روانِ فرزندتان را واکسینه میکنید، زیرا تا اندازهای طعم ناکامی و شکست را به او چشانده اید.
توصیه جدی به خانوادهها در برابر نوجوانانشان سهل گیری است. به باور روان شناسان، نوجوانی دوره تولد دوباره و بسیار بحرانی است. فرض کنید مقصد ما چالوس است و راه دیگری جز عبور از جاده خطرناک چالوس نداریم. در این شرایط تنها کاری که از دستمان برمی آید توجه به راه، آینهها و تابلوهای راهنمایی و رانندگی است. دوره نوجوانی هم به همین شکل است. خانوادهها باید بکوشند با آگاهی دادن، صحبت کردن، رفتار همدلانه و نه دیکتاتورمآبانه از این دوره عبور کنند. رمز رسیدن به همه اینها ساختن یک رابطه عاطفی درست با فرزندتان است.
والدینی که برای کودکان سیستم سهل گیری را اتخاذ میکنند و همه خواستههای معقول و نامعقول آنها را برآورده میسازند، در واقع طرحواره استحقاق و بزرگ منشی را در آنها ایجاد میکنند و آینده اجتماعی شان را به خطر میاندازند.
برای ساختن رابطه عاطفی درست شما در جایگاه والد باید دور بعضی کارها را خط بکشید و برخی کارها را حتی اگر تا امروز انجام نمیدادید، شروع کنید.
از ۱۱ سالگی به بعد شروع دوره نوجوانی و همچنین آغاز بلوغ است. در این دوره ضروری است والدین سبک فرزندپروری شان را به سمت آگاهی دادن، سهل گیری و در عین حال اقتدار و قاطعیت (نه دیکتاتوری) ببرند.
دورهم نشستن و جلسه گذاشتن درباره مسائل اعضای خانواده را در خانواده باید رایج کرد. این کار را بهتر است ابتدا پدرومادرها انجام دهند تا فرزندان هم تشویق شوند.
گاهی خانوادهها برای جبران نقص و شرم خود اقدام به تأمین همه خواستههای فرزندانشان میکنند که تأیید نمیشود. هر خانوادهای در یک طبقه اقتصادی و اجتماعی قرار دارد و بچهها هم باید بپذیرند متعلق به همان خانواده هستند.
تأمین خواستههای نامعقول فرزندان به گونهای که مدل گوشی آن ها، سطح لباس پوشیدنشان یا وسیله حمل و نقلشان بخواهد از پدرومادر بالاتر باشد جز در شرایط ضروری هرگز تأیید نمیشود.